شهید یدالله بابائی ( شهادت سیـزدهم محـرم سال1408هجری قمری)
نام و نام خانوادگی شهید : یدالله بابائی
فرزند : عزت الله
تاریخ تولد : 20/03/1346
تاریخ شهادت : 16/06/1366 (مصادف با سیـزدهم محـرم سال1408هجری قمری)
محل شهادت : جزیره مجنون
وصیت نامه شهید :
اينجانب يداللّه بابائي با عشق و علاقه اي را كه نسبت به اسلام و امام داشتم برخود لازم دانستم كه تا براي ياري دين خدا به جبهه هاي حق عليه باطل بشتابم تا بتوانم وظيفه ام را نسبت به اسلام و امام اداء نمايم زيرا انساني كه خود را مسلمان ناميد بايد تمام كارهايش بر مبناي اسلام باشد و كسي كه خط اسلام را شناخت بايد در راه آن خط از تمام كارها و زندگي مادّي دست بكشد و از دادن جان خويش كوتاهي ننمايد.ما هم بر اساس همين اصل الهي و معنوي به جبهه رفتيم تا ثابت كنيم كه در خط انقلاب و امام هستيم. زيرا ما پيرو حسين (ع) هستيم و بايد راه حسين(ع) را دنبال كنيم كه حسين(ع) با اصحاب خويش رفت و جان خود را فدا كرد و ما كه پيرو حسين(ع) هستيم بايد در راه حسين(ع) جان دهيم.ما كه در كربلا نبوديم تا حسين(ع) را ياري كنيم ولي در زمان ما كه امام امّت فرياد هل من ناصر اً ينصرني را سر مي دهد بايد به فرياد امام لبيك بگوييم ما به جبهه رفتيم تا ثابت كنيم پيرو حسين (ع) هستيم.
* * * * *
بار خدايا ، شهادت مي دهم كه تو يكتايي و بي همتائی ، تو خالق و قادري ، تو حيّ و قيّومي ، تو اللّه احدي ،تو الّله صمدي، تو لم يلد و لم يولدي ، تو ولم يكن له كفواً احدی.بار خدايا، به مخلوق ضعيفت رحم كن ،به اين عبد روسياه رحم كن ،نكند با عدالت با او رفتار نكني، بار خدايا، خجالت زده و شرمگينم از اينكه با كوله باري از گناه و معصيت به پيش تو مي آيم، يك عمر در خواب غفلت بسر بردم و نپنداشتم كه تو نظاره گر اعمال مني تو جز نافرماني چيز ديگر از من نديدي.
* * * * *
جبهه تجلّي بخش آرمانهاي قلبي رزمندگان و جايگاه آقا امام زمان (عج) است ،جبهه مكان عارفان است .مبادا دنيا را براي خودتان آباد كنيد و دل ببنديد و خودتان را در آن غرق كنيد كه نجات يافتن از آن كار بسيار مشكلی است. عزيزان بايد اين واقعيت را به جهانيان بفهمانيم كه ما برنده جنگ هستيم از آنجائيكه برادران مؤمن ما با خون خود در جبهه ها حماسه مي آفرينند و عدّه اي ازآنان از زن وفرزند خویش دست کشیدند، چرا ما نبايد به كمك آنها بشتابيم شايد با ريختن خونمان گناهان گذشته ما بخشيده شود.يك انسان گناهكار راهي جز توبه كردن و درراه خدا شهيد شدن ندارد، همانطور كه حرّ در صحراي كربلا انجام داد ما به جبهه رفتيم تا انتقام خون شهيدان را از شهيد كشان تاريخ بگيريم.
* * * * *
امّا برادران و خواهران كه اين جملات را پس از شهادت من مي خوانيد، اين راهم بدانيد كه حركت من حركتي با اراده و با آگاهي توأم با عشق به معبود بوده است و راضي نيستم هيچكس مرا با الفاظي چون جوان ناكام يا حيف شد و غيره ياد كند چون كه من به زندگي اصلي و واقعي رسيدم. بلكه من غصّه مي خوردم براي آنهائيكه در زندگي دنيا غرق شده اند همچون كودكاني كه به هر چيز که رنگ و زيبائي دارد دل مي بندند و تمايل پيدا مي كنند كه حاضر به جدا شدن از آن نيستند،منتهی با کیفیتی بهتر و بزرگتر.
* * * * *
اي پدر و مادر كه مدّتها شما را اذيّت و آزار مي نمودم و فرزند خوبي برايتان نبودم، اميدوارم كه از خدا بخواهيد تا گناهانم را ببخشد و از شما مي خواهم كه در مرگ من نگران نباشيد و قطره اي اشك نريزيد، همانطور كه در مرگ عزيزان ديگر استوار و مقاوم بوديد و هميشه لبخند شادي بر لبانتان باشد تا دشمن خيال نكند كه شما از دادن فرزندانتان در عزا نشسته ايد ، با روحيه ی مقاوم و استوار خوددشمن را خار و ذليل بگردانيد و اجازه فعاليّت به منافقين و گروههاي ملحد ديگر ندهيد.
* * * * *
و امّا چند كلمه هم با امّت شهيد پرور و قهرمان ايران ،اگر چه بنده لياقت پيام دادن به شما امّت شهيد پرور را ندارم ولي از شما مي خواهم كه هميشه در خط ولايت فقيه باشيد و آنانيكه ضدّ ولايت فقيه هستند با آنها مبارزه كنيد و اجازه فعاليّت به آن ها ندهيد.