غروب بيست و هفتم اسفند 1366 در دره «احمد آوا» غروب غم انگيز و دردناكي بود. مردم مظلوم خرمال و حلبچه سوار بر مركبهاي خود به درهها، كوههاي اطراف پناه ميآورند. از دور در هر گوشه نوركم سوي فانوس را ميديديم و صداي ضج و ناله بچهها و آه مادرها و شيون همسران كه عزيزي را از دست داده بودند ضجههايي كه دلها را به درد ميآورد.
کد خبر: ۴۶۷۹۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۸
شهيد "عباس بابايی" با آن آب، سرش را شست و شو داد. او معتقد بود که تاولهای سرش مداوا خواهد شد. چند روز از ماجرا نگذشته بود که همه تاولهای سرش مداوا شد...
کد خبر: ۴۶۷۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
تکاور
شهید صادق شیبک، هفتمین شهید مدافع مدافع حرم ارتش جمهوری اسلامی ایران در سوریه هنگام دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید. این شهید والامقام اواخر اسفندماه سال 94 برای مبارزه با تکفیری ها اعزام شده بود. شهید شیبک یک نیروی نظامی ورزیده بود که اکثر دوره های سخت نظامی را با جدیت و دقت بالا طی کرده بود و به واقع یک نیروی توانمند و ارزشمند بود. شهید شیبک در سوریه بسیاری از نیروها را نجات داد.
کد خبر: ۴۶۷۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۳
مشغول دیدهبانی آرایش تانکهای دشمن بودم که متوجه شدم، صورتم داغ شده به کنار دستم نگاه کردم، «محسن» را ندیدم به پشت سر برگشتم دیدم گلولهی تانک، سر «محسن» را برده و خون گرم اوست که به صورتم پاشیده شده است...
کد خبر: ۴۶۷۷۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۱
خاطراتی پیرامون شهید «حسین نادری»؛
ماشين هاي غذا و آب را قبل از رسيدن به خط مي زدند، بحران آب و غذا بود. با اين حال، گردان عاشورا هفت شبانه روز خط شلمچه را در عمليات بيت المقدس هفت نگه داشت، حسـين نشست پشت موتور و رفت به تمام خط سرکشي کرد تا کسي جا نمانده باشد.
کد خبر: ۴۶۷۵۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۹
شهيد «حمید اديبي» در كلاس سوم راهنمايي مشغول به تحصيل بود كه رفتن به جبهه را براي خود تكليف دانست و براي حضور در جبهه بسيار اصرار مي كرد.
کد خبر: ۴۶۷۴۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۸
خاطراتی از شهید «محمدرضا کاظمی زاده»:
اگر توی جمع دانشجوهای تربیت معلم کسی درباره ی انقلاب حرف نامربوطی می زد، محمدرضا نمی توانست طاقت بیاورد و با جدیت از مواضع انقلاب دفاع می کرد.
کد خبر: ۴۶۷۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۷
آلبوم اول را که دیدم عکس همسرم در آن نبود وقتی در حال دیدن آلبوم دوم بودم عکس شهیدی را دیدم که بادگیر سورمهای تنش بود و از پایین تنه زخمی شده بود. قیافهاش را شناختم، همسرم بود.
کد خبر: ۴۶۷۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۶
خاطراتی از شهید «غلامحسین خزاعی»؛
حسین به قدري با حرارت نمازشب مي خواند که تصميم گرفتم صبر کنم. بالاخره نمازش به پايان رسيد و به سوي چادرها رفت. نزديک چادر چفيه را از روي صورتش کنار زد، حسين خزاعي بود.
کد خبر: ۴۶۷۳۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۶
مادر شهید " مجید ایزد بخش" در خاطراتش می گوید وقتی در دانشگاه قبول شد، ثبت نام کرد و به جبهه برگشت. گفت:« می خواستم با قبول شدن در دانشگاه به اونهایی که می گن بسیجی ها بی سوادن، نشون بدم که بسیجی در همه ی جبهه ها تواناست. اگه امروز جبهه ی جنگ با دشمن خارجی رو انتخاب کرده، برای اینه که این اولویت داره.»
کد خبر: ۴۶۷۳۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۵
تبیین چرایی شکلگیری انقلاب و دفاع مقدس و شناساندن سبک زندگی شهدا به دانشآموزان در قالب طرح همکلاس آسمانیها ضروری است.
کد خبر: ۴۶۷۱۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۲
خاطراتی پیرامون شهید «علياكبر محمدحسيني»؛
آبله هاي دستم را نشان «علياكبر محمدحسيني» دادم، گفت: «برو تسويه حساب کن و برگرد کرمان»، پرسيدم: «چرا تسويه حساب کنم؟!» گفت: «کسي که نمي تواند از يک سنگر بگذرد، چطور ميتواند از جانش بگذرد و بجنگد، تو به درد جنگيدن نميخوري.»
کد خبر: ۴۶۶۸۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۶
خاطراتی پیرامون شهید «محمدحسن سيفالديني»:
محمّد حسن می گفت:« مادر می شود ما هم بزرگ شویم و در راه امام حسین (ع) مبارزه کنیم، می شود ما هم در جبهه های حق علیه باطل شرکت کنیم و در راه خدا به شهادت برسیم؟»
کد خبر: ۴۶۶۶۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
شهید "محسن چله دوان" سال 1359 همزمان با شروع جنگ تحمیلی ، برای تحصیل در رشته مکانیک وارد هنرستان شد و با فرمان امام خمینی (ره) برای تشکیل بسیج در کنار درس، آموزش نظامی در بسیج را شروع کرد و پس از گذراندن دوره های مقدماتی ، رهسپار جبهه شد .
کد خبر: ۴۶۶۱۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۹
« نيمه پنهان ماه 12» روايت زندگي و خاطرات شهيد آبشناسان است كه از زبان همسرش بيان شده است. اين كتاب به كوشش مرجان فولادوند گردآوري و تدوين شد و در سال 1386 توسط انتشارات روايت فتح در77 صفحه به چاپ رسيد.
کد خبر: ۴۶۵۹۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۹
خاطراتی از شهید «محمد طایی»:
شهید «محمد طایی» خطاب به مادرش گفت: چقدر از زندگي نااميد شده ام و نمي دانم چه کار کنم. خواسته هاي تو هم مرا به آتش جهنم مي خواند. اينها را از خودم نميگويم، از قرآن مي گويم.
کد خبر: ۴۶۵۸۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
ناگهان رگهاي گردنش متورم شد. با چهرهي برافروخته دست زير كارتنهاي خرما زد. به طرف سنگر تداركات دويد و با عصبانيت فرياد زد:« به چه حقي به خودت اجازه داده اي كه خرماي مرغوب را به سنگر فرماندهي بياوري؟!»
کد خبر: ۴۶۵۸۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
به گفته دوستان و همرزمان، محمود از شهادت خود آگاهي داشت و براي رسيدن به لحظه موعود لحظه شماري مي كرد.
کد خبر: ۴۶۵۸۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
مادر شهید آبباز می گوید: محمد با قدم مبارکی که داشت به زندگی ما امید بخشید. او رنگ خدا بود و زندگی خود را صرف کارهای خیر می کرد.
کد خبر: ۴۶۵۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
خاطراتی پیرامون شهید «حسین زابلی زاده»:
شهید زابلی زاده در ایام عاشورا همراه هیأت های مذهبی به عزاداری امام حسین (ع) می پرداخت و خود را خادم امام حسین(ع) و رهرو او می دانست و یکی از مواردی که باعث شد با وجود کم سن و سال بودن به جبهه برود، علاقه زیاد به امام حسین(ع) و شهادت بود.
کد خبر: ۴۶۵۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶