گذری بر زندگی سردار شهید «غلامرضا بامروت»
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ سردار «شهید غلامرضا بامروت» سوم تیرماه سال ۱۳۴۴در شهر رشت در خانوادهای مسلمان و مذهبی کودکی دیده به جهان گشود، که به عشق ثامن الائمه حضرت علیبن موسی الرضا (علیه السلام) غلامرضا نام گرفت. دوران کودکی غلامرضا در آغوش گرم پدر و مادر سپری شد. او تا مقطع اول دبیرستان تحصیل کرد. با اوج گیری فعالیت انقلابیون مسلمان به رهبری امام امت، او با وجود سن کم به صفوف مردم مبارز علیه طاغوت در تظاهرات شرکت میکرد و به همراه امت حزب الله هر گونه فعالیتی بود، برای رسوایی و به زانو در آوردن حکومت جور و طاغوت ستم شاهی باجان دل استقبال میکرد.
وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی مدتی در آن کمیته فعالیت کرد، و با تاسیس سپاه پاسدران انقلاب مدتی با عضویت فعال به دلیل سن کم مشغول به همکاری باسرو قامتان سپاه شد، اما طولی نکشید که مسئولین سپاه به شایستیگیهای برتر وی پی بردند و پس از آن به عضویت رسمی سپاه در آمد تا بلکه بدین طریق بتواند در نهادی منسجم و سازمان یافته و با آگاهی و عشق و ایمان در حفظ دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی حراست پاسداری کند و بدین سبب به خیل سربازان خمینی کبیر پیوست و نقش موثری در سرکوبی منافقین و ضد انقلابیون خود فروخته و از خدا بیخبر، که در گوشه و کنار استان دست به تحرکات مذبوحانه و حتی ترور شخصیتهای خدوم و متدین و مذهبی به امت اسلامی و شهید پرور و نظام مقدس جمهوری اسلامی را داشتند، مبارزه و ایثارجان میکرد. دومین مسئولیت شهید، سرجمداری واحد تدارکات سپاه بود که با دقت زیاد به آن میپرداخت.
شهید بامروت جوانی پاک شاداب، متدین، رئوف مهربان و دارای روابط عمومی عالی بود و عشق و علاقهای وافر به تلاوت روح بخش آیات قرآن مجید داشت وچون از صوتی نیکو، برخودار بود در مراسمات قرآن تلاوت میکرد. همچنین درحفظ و نگهداری بیت المال فوق العاده مقید و پایبند بود، بلکه دیگران را نیز به نگهداری و نگهبانی از آن سفارش میکرد و مسئولیت و قرب واجر این ثواب را نزد پرودگار متذکر میشد.
وی به سنت پسندیده رسول مکرم اسلام حضرت محمد (ص) عمل کرد و زندگی مشترکش را با همسر مکرمهاش در کمال سادگی و صفا بنا نهاد و دو گل در بستان زندگیاش به ثمر نشست. او سرباز مخلصی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و به خانوادهاش گفته بود تا زمانی پایبنده شما هستم، که اسلام و انقلاب در خطر نباشد و هر گاه اسلام را در خطر دیدم شما در اولویت بعدی هستید.
وی از بلاغت و شیوایی کلام نیز برخوردار بود، لذا با سخنرانیهای پرشور و کوبنده علیه منافقین و آمریکای جهانخوار و دشمن بعثی کافر، چنان بینش سیاسی و شور ایمانی در جوانان و نوجوانان غیور مسلمان ایجاد میکرد که آنان از سر ایمان و عشق، تشویق و ترغیب به حضور مستمر در جبهههای نبرد حق علیه باطل میشدند.
شهید با مروت در حقیقت در دو جبهه، فرهنگی و نظامی فعالیت داشت، و خود از همان شروع جنگ بارها برای دفاع از کیان امت اسلامی راهی مناطق جنگی شد. زمانی فرماندهان وقت او را به عنوان جانشین ستاد جذب کمکهای مردم گیلان انتخاب کردند وی نقش بسیار مهمی در این رابطه هم داشت و مدت زمانی ماموریت تشکیل گردان سلمان و فرماندهی آن را بر عهده گرفت. او در ماموریتهای محوله اطاعت پذیری محض از فرماندهان خود داشت، و نیز همواره در ماموریتهای سخت داوطلب بود و بیش از ۱۴ بار افتخار حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل را داشت و در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس و محرم، والفجر مقدماتی، والفجر، کربلای ۴ و ۲ و کربلای ۵ همواره حضوری بیباک و شجاعانه در نبرد با دشمنان متجاوز داشت، او پس از رشادتها و دلاوریهای فروان در حالیکه فرمانده گردان سلمان، از لشکر ۱۶ قدس گیلان بود در تاریخ بیست و ششم دی ماه سال ۱۳۶۵ در سن ۲۱ سالگی، پس ازسالها هجران و آرزوی وصال معبود اذلی، سرانجام در عملیات کربلای ۵ در جزیره بوارین به شهادت رسید و همنشین عرشیان شد.