خواهرم سیاهی چادرتان از خون من رنگین تر است
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «سهراب رمضانی» فرزند «حسین» در تاریخ بیست و سوم دی 1348 در روستای «رشت آباد» کوچصفهان از توابع شهرستان «رشت» به دنیا آمد و در تاریخ 15 اسفند 1362، در «دهلران» توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد.
قسمتی از وصیت نامه این شهید را می خوانیم:
با سلام و درود فراوان به امام عصر(عج الله) ناجی بشریت و نایب بر حقش امام امت خمینی کبیر و با سلام و درود فراوان به شهیدان راه حق و حقیقت از شهیدان صدر اسلام گرفته تا شهیدان به خون خفته کربلای ایران.
قبل از اینکه وصیتم را شروع کنم، باید هدفم را بنویسم؛ هدف من ازاین که به جبهه رفتم این بود که به ندای رهبر لبیک گفته به نبرد با کفاران بعثی بپردازم، اگر چه در این راه شهید شوم به راه حسین (ع) و یارانش ادامه خواهم داد و شهادت از جمله افتخارات من است.
از پدر و مادرم مهربانم تشکر می کنم که این همه برای من زحمت کشیده اند و حال اگر می خواهند فرزندشان از ایشان نهایت رضایت را داشته باشد تقاضا دارم که برای مرگم اشک نریزند؛ از پدرعزیزم و مادر مهربانم تقاضا دارم که با همدیگر نهایت مهربانی را داشته باشند و همچنین با فرزندان دیگرشان هم مهربانتر باشند.
از برادران عزیزم می خواهم که راهم را ادامه دهند؛ با درس خواندن وکار کردنشان مشت محکمی بر دهان کوردلان بزنند، در مجالس مذهبی شرکت کنند و از خواهرانم می خواهم که حجاب اسلامی را رعایت کنند چرا که سیاهی چادرشان رنگین تر از خون من است.
از دوستانم تقاضا دارم خدا را هرگز از یاد نبرند، خداوند کاملاً مواظب اعمال ماست و همیشه سعی بر این داشته باشند که مساجد را پر کنند؛ دریادگیری درس کوشا باشند ودر نماز جمعه ها شرکت فعال داشته باشند، از ایشان می خواهم که برای مادرم مانند فرزندی باشند، برای پدرم مانند دوستی و برای برادرانم مانند برادری.
در ضمن از همه آنهایی که وصیتم را می شنوند می خواهم قبل از اینکه برای مرگم اشک بریزند و برایم ناراحتی کنند متوجه باشند که چرا به جبهه رفتم وهدفم چه بود.
در آخر از شما می خواهم که مرا در خاک «جیرکیسم» و جلوی مسجد خودمان دفنم کنید، چون از این مسجد معجزه های فراوانی دیدم.
شعارِ خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج الله) خمینی را نگهدار، را فراموش نکنید.