بنشینید! هیچ خبری نیست، ستون پنجم دشمن را خوشحال نکنید
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ چگونه می توان از اسارت «خاک» آزاد شد؟ چگونه می توان از بند حیات، رها گشت؟ با کدام جاذبه می توان از مدار «زندگی» بیرون رفت؟ با کدام عشق می توان از محدوده «ماندن» به قلمرو هیجان برانگیز «رفتن» سفر کرد؟ چه کسی می تواند برود، تا «بماند»؟ چه باید کرد تا رنگ جاودانی گرفت؟ چگونه باید مُرد تا جاودانه زیست؟ چه باید خواند تا طنین آن، در وراق «تاریخ» ماندگار شود؟ کجا باید رفت که غایب از اینجا نیست؟ چه رفتنی است که «ماندن» است؟! چه غیبتی است که «شهادت» است؟! چه مردنی است که «حضور» و «حیات» است؟! کدام مرگ، «زندگی» است؟! راستی، فلسفه عشق به شهادت چیست؟
و «راز شهادت طلبی» کدام است؟ که شهید "گلزاده حقی مقدم" آن معلم قرآن و احکام که هنگام بمباران هوایی به خانواده اش می گوید: «بنشینید! هیچ خبری نیست. این قدر دسته جمعی هجوم نبرید به کوچه، ستون پنجم دشمن را خوشحال نکنید آخرش به شهادت می رسیم و چه سعادتی بالاتر از این، هر کدام ما که در سنگر خانه باشیم و اعتنایی به این هواپیماها نکنيم تیری است در چشم دشمن به ویژه منافقین که ستون پنجم دشمن در سنگر خودی است.» او که خود دلداده قرآن و اهل بیت (ع) بود در عصر روز دوشنبه سال 1365 جام شهادت نوشید.باید « تن» را نردبان معراج « جان» ساخت.
باید «بدن» را چاشنی حرکت و پرواز «روح» کرد.
آن کس که «خود» را بخواهد، «خدا» را نخواهد طلبید.
آن کس که به «زندگی» دل بسته باشد، «شهادت طلب» نیست.
روز حمله هوایی برای «گلزاده» روز از جان گذشتن، روز میثاق بستن، خدا را دیدن و خود را ندیدن، بت وابستگی ها را شکستن بود.
شهيد «گلزاده حقي مقدم» در سال 1345 در تالش به دنیا آمد. پس از دوران خردسالی در 6 سالگی راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در محل سکونت به پایان رسانید. دوره متوسطه را در تبریز مشغول به تحصیل شد. در تاریخ 28 دی ما 1365 بر اثر بمباران هوایی رژیم بعث عراق به شهادت رسید.
شهید اقدام به آموزش قرآن و فرایض دینی به هم سن و سال های خود کرده بود.