پدرم به امور اجتماعی و شرایط مردم بی تفاوت نبود/ شهید جمراد الگویی ارزشمند برای جوانان هم عصر خود شد
وی با بیان اینکه پدرم پیش از هر چیز انسانی با خدا و نوعدوست و عاشق مردم بود، افزود: شهید، برای همه قدم خیر بر می داشت تا می توانست دست همه را می گرفت و مرد یک محله که نه... مرد یک شهر بود.
فرزند شهید جم راد گفت: با مردم و دوستانش به قدری صمیمی و نزدیک بود که پس از گذشت 39 سال از شهادتش هنوز هم کسانی که محضرش را درک کرده بودند ،ابراز دلتنگی می کنند و با عشق او را به یاد می آورند.
جم راد تصریح کرد: گاهی فکر میکنم مردم عاشقش بودند که هنوز تا مرا می بینند از جایشان بلند می شوند، احترام می گذارند و پیوسته از خاطراتشان می گویند و دوست دارند دایما یادش را زنده نگهدارند.
وی خاطرنشان کرد: از سربازی که ان زمان او را می شناخت تا پسری که در محله زندگی می کرد و حالا پنجاه و چند سال از عمرش می گذرد... همه و همه... با حسرت از او یاد می کنند.
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه گاهی پدرم غریب به نظر میرسد، انگار یک رشت بود و یک جمشید جم راد، اظهار کرد: اگر کسی در زندان بود، کسی دنبال کار می گشت، کسی کمبودی داشت و غریبی در راه مانده بود تا جایی که می توانست دستگیری می کرد.
پدرم روش جوانمردان را داشت
جم راد با بیان اینکه پدرم روش جوانمردان را داشت، افزود: در سال اخر زندگی اش باشگاه ورزشی اش را تعطیل کرد و رستورانی در حال افتتاح داشت که به شهادت رسید و رستوران جمشید واقع در بازارچه شهید جمشید جم راد پس از شهادت پدرم افتتاح شد.
وی با بیان اینکه پدرم در مراسم محرم در مسجد صالح اباد رشت مشارکت داشت، گفت: پدر شهیدم اهل خدا و دین بود، من با پدرم نماز می خواندم؛ اخر نماز بچه هایش را دعا می کرد و فوت میزد، یتیم و فقیر را به خانه می اورد و دستگیری می نمود.
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه برخی از انسان ها لطف خداوند برای خلق بر روی زمین هستند، که من فکر می کنم پدر هم از این دست آدم ها بود، تصریح کرد: در انقلاب سال ۵۷ پدرم نوارهای صوتی مذهبی به خصوص از اقای کافی به منزل می اورد و گوش می کرد.
جم راد با بیان اینکه اگر کسی میخواست به کسی صدمه برساند، پدرم جلویش را می گرفت، خاطرنشان کرد: نفسش شهری را گرم می کرد، خون مردانگی و غیرت در رگش می دوید.
وی با بیان اینکه به امور اجتماعی و شرایط مردم بی تفاوت نبود، اظهار کرد: در زمان انقلاب اعلامیه به خانه می اورد و تا جایی که می توانست در خدمت خلق بود.
پدرم به جوان های عشق می ورزید
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه پدرم جوان ها را دوست داشت و با آنها هم صحبت می شد، افزود: گاهی سال نو با او قدم می زدم می دیدم به طرف گروه جوانها می رفت و به همه عیدی می داد، شاید فقط چند نفر را می شناخت ولی فرق نمی گذاشت، به هر کس در ان جمع بود اسکناس می داد و دل کسی را نمی شکست.
جم راد با بیان اینکه در خاطر دارم که می گفتند جوانهای یک یا چند محله بالاتر اسلحه یک پلیس را گرفته و مخفی کرده بودند و پلیس هر شب در یک محله به جستجو می پرداخت و محله ها نا امن بودند، گفت: درگیری بین پلیس و مردم برای بازگرداندن اسلحه ادامه داشت و ما ان زمان در محله سنتی پیرسرا زندگی می کردیم. ان خانه هنوز با تغییراتی همان جا پابرجاست.
وی تصریح کرد: تا جایی که در خاطر دارم آن خانه درب چوبی به رنگ فیروزه ای با حواشی فیروزه ای داشت ما پشتش یک در اهنی گذاشته بودیم تا اگر پلیس بخواهد به زور متوسل شود در امان باشیم، معمولا ما و مادرمان تنها بودیم و پدرمان ظهر و شب به منزل می امد.
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه دهم بهمن ۵۷ پدر از راه رسید و صحبت کرد که شب باید به خانه ای امن برویم، خاطرنشان کرد: پس از صرف ناهار و چای از منزل خارج شد، وقت رفتنش صدایش زدم خداحافظی کردم گویی نشنید و مرا ندید.
جم راد با بیان اینکه پدرم همانطور روبرویش را نگاه کرد و بدون خداحافظی از ما از جلوی ما سه فرزندش در حیاط منزل گذشت و در فکر بود، اظهار کرد: در ان لحظه حواسش پیش ما نبود در حالی که پدرم عاشق بچه ها بود هم ما و هم همه ی بچه ها را دوست داشت، ولی ما را انروز ندید.
وی افزود: از گفته ها و شنیده ها چنین به نظر می رسد که در نزدیکی خانه ما در خیابان بیستون درگیری شکل می گیرد و پدرم که شاید دو ساعت پیش از منزل به محل کارش رفته بود به سمت منزل بر می گردد و روبروی دهنه صفاری جلوی نانوایی به ضرب گلوله اسلحه کلت به شهادت می رسد.
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه همراهانش پس از گذشت مدتی او را به بیمارستان می رسانند، گفت: سالها بعد پرستار بیمارستان که امروز یکی از بانوان شاعر گیلان است بیان کرد که در روز شهادت پدرم او تنها بود و نتوانست کمکش کند و کسی حضور نداشت، بیمارستان خالی بود و او فقط به شهید سرم زده است.
پدرم الگویی ارزشمند برای جوانان هم عصر خود شد
جم راد با بیان اینکه پدرم الگویی ارزشمند برای جوانان هم عصر خود شد، تصریح کرد: پدرم الگویی شد تا افراد انسان باشند به مردم عشق بورزند نسبت به رنج دیگران بی تفاوت نباشند و همه را دوست بدارند.
وی خاطرنشان کرد: انسان بودن و مرد شدن به این نیست که انسان در چه مدل ماشینی سوار شود، ارزش انسان به طرز فکر و باطن اوست، رفتار و منش انسان زنده می ماند و جریان پیدا می کند الگو می شود و نام او را زنده نگه میدارد .
فرزند شهید جم راد اظهار کرد: هر چیز بد در دنیا بد است، ظلم بد است بیرحمی بد است، اینکه خوب بپوشی و سیر باشی و همسایه و مردمت گرسنه باشند پلیدی می اورد و جوانها باید بدانند هیچ چیز جای انسانیت را نمی گیرد.
جم راد با بیان اینکه پدرم اجازه نمی داد که طلا بیاندازم، می گفت مردم گرسنه اند ایا تو دلت میخواهد طلا بر دست تو ببینند و رنج ببرند؟ افزود: من با اینکه هفت سال داشتم ولی این موضوع را می فهمیدم و طلا نمی انداختم.
وی گفت: هفت سالم بود که پدرم شهید شد، امروز سالروز اوست، همین حالا من همسن شهادت او هستم و ۴۶ سال دارم، ولی چون من فروردین به دنیا امده ام و پدرم در خرداد متولد شده بود، زمان شهادتش دو ماه از امروز من کوچکتر بود.
فرزند شهید جم راد تصریح کرد: ولی ان سال که کلاس اول بودم او ۴۵ سال ومن ۷ سال داشتم پس از سال نو خواستم با لباس نو به مدرسه بروم اجازه نداد، گفت بعضی از همکلاسی هایم لباس نو ندارند و غصه دار می شوند، من تا چند روز لباسهای قبلی را پوشیدم و البته سال بعد که فروردین از راه رسید و من کلاس دوم دبستان بودم پدرم بشهادت رسیده بود و فقط همان یک سال فرصت داشت به من بیاموزد نسبت به جامعه بی تفاوت نباشم.
پدرم عاشق امام حسین بود و سی و نهمین سالگردش در عتبات عالیات برگزار می شود
جم راد با بیان اینکه حالا ۳۹ سال گذشته امروز روز شهادت اوست و امسال دوستان گفتند در عتبات عالیات برایش مراسم برگزار می کنند، خاطرنشان کرد: پدرم عاشق امام حسین بود و روضه اش همان جا خوانده می شود.
وی با بیان اینکه انسان ها باید با عشق زندگی کنند، اظهار کرد: انسان باید بذت عشق را بچشد و خودش را فدای عشق کند تا خود عشق شود، پدرم اینگونه زیست و بخاطر همین است یادش بوی خوبی دارد و هنوز همه با عشق و اشتیاق از اومی گویند.
نوشتن 12کتاب توسط دختر شهید جم راد
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه سال ها گذشته و من اینک شاعر و نویسنده شده ام و ترانه های محلی هم می سرایم و طنز هم می نویسم، افزود: تا به امروز دوازده کتاب به طبع رسانیده ام که مضامین عرفانی و فلسفی دارند و حرف اولش را عشق به خدا و کاینات می زند.
جم راد با بیان اینکه رمز موفقیتم همین است که خدای دلم را دوست دارم و به او عشق می ورزم و با عشقش زندگی می کنم، گفت: شادی و وجد و نورش مرا احاطه می کند و می بلعد و مرا در خودش هضم میکند.
وی با بیان اینکه الهاماتم همه از این عشقی است که مرا احاطه کرده است، تصریح کرد: این همه شوق، مرا از همه چیز رهانیده و به جذبی کشانده که در ان با عشق و شور می نویسم.
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه همه آثارم را دوست دارم، خاطرنشان کرد: ولی اولین اثرم به نام بهستا جایگاه خاصی در نزدم دارد.
جم راد اظهار کرد: سخنم به جوانها این است که خودشان را پیدا کنند و ان حقیقتشان را،خدای درونشان را و ان قدرت و عظمتی که در همه حضور دارد و سرمنشا موفقیت شادی کسب روزی و روشن نگری انهاست، ان را پیدا و با ان زندگی کنند.
وی با بیان اینکه جوانان نباید دیگران را بزرگ ببینند زیرا در آفرینش خودشان عظمتی خاص نهفته است که باید کلیدش را از دل خودشان پیدا کنند، افزود: جوانان خدای درون خودشان را بشناسند که بعد دنیا موافقشان گردد کایناتشان ایه و دروازه های روزی و معرفتشان گشوده می شود.
همه رنج بشر به گفته بزرگان از جهل او نسبت به شناخت خدای درونش است
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه همه رنج بشر به گفته بزرگان از جهل او نسبت به شناخت خدای درونش است، گفت: انسان ها باید خودشان را بشناسند و در مسیر خودشان حرکت کنند، انسان اوج افرینش خداست.
جم راد با بیان اینکه حیف است انسان، خود حقیقی اش را پیدا نکند، تصریح کرد: جوانها از کتاب دور شده اند،در حالی که کتاب خوانی موجب می شود تا انسان از قیل و قال و سر و صدا از حاشیه ها دور شود و زمانی را به خودش اختصاص دهد،فکر کند، عمیق و با نظر دیگران مواجه شود و در نهایت خودش را ونظر خودش را پیدا کند.
وی با بیان اینکه کتاب ابزاری کارآمد برای بالا بردن سطح اگاهی از جهانی که در ان زندگی می کنیم، است، خاطرنشان کرد: اگر هر کدام از ما جزیره باشیم بدون تجربه و اگاهی از اقیانوسی که در ان زندگی می کنیم تا ابد جزیره باقی می مانیم ولی کتاب کمک می کند تا اقیانوس شویم و بدانیم ما تنها جزیره ی ان اقیانوس نیستیم.
فرزند شهید جم راد با بیان اینکه تبادل تجربه به انسان علاوه بر اگاهی و خط مشی ارامش و امنیت می بخشد، اظهار کرد: اهمیت افرینش دیگران را نباید فراموش کنیم.
جم راد با بیان اینکه گاهی انسان با یک کلمه متحول می شود، افزود: نباید مانع دریافت سهم هایی که از زندگی داریم باشیم، روزی و سهممان را با معرفت، عشق و استفاده ی صحیح از مواهب الهی از کاینات بگیریم زیرا این حق همه ماست.
وی با بیان اینکه حرف اخرم با مردمم این است که از فقر اینقدر نترسند که همه عمرشان را فقیر فکر و با فقر زیست کنند، گفت: در کتابم با عنوان سکه خود را کجا انداخته اید ثروت واقعی را تحلیل کرده ام.
این نویسنده گیلانی با بیان اینکه ثروت ان سکه هایی نیست که در دست داریم بلکه ثروت در درون و در فکر و عقیده و دیدگاه ماست، تصریح کرد: فکر ما نباید فقیر باشد و حالا که بحث در مورد پدر شهید است باید بگویم پدرم در زمان حیاطش حتی چند دانگ زمین نداشت ولی ثروتی عظیم برای من باقی گذاشت.
جم راد با بیان اینکه خیلی از گره های کاری و ... من را همان عشق ومحبتی باز کرد که پدرم بی شائبه به مردش بخشید، خاطرنشان کرد: من ثروت دوست داشته شدن را از دوست داشتن و مهرورزی پدرم به میراث بردم و هنوز زیر سایه ی خدایی هستم که پدرم به خاطرش عاشق زیست.
وی اظهار کرد: در پایان از عوامل پایگاه جامع ایثار و شهادت نوید سپاسگزارم که امروز در سالروز شهادت پدر عزیز و بزرگوارم خواستند با یادی و خاطره ای از شهید نامش را به نیکی و عشق زنده نگه دارند و امیدوارم خودم همه مردمم به گونه ای زیست کنیم که وقتی زمانی از عمر ما گذشت و از آخر به اول نگاه کردیم از خدا شرمنده نباشیم و طوری قدم برداریم بر زمین که از بودن خودمان راضی باشیم و به خاطر انسان بودن خود، خدا را شکر کنیم که این عمر گرانبها را به ما ارزانی داشته است.