ای کاش هزاران جان داشتم تا خالصانه فدای تو کنم؛ وصیت نامه سردار شهید وحید رازقی لنگرودی
بیخبری تا کی، گمگشتگی تا کی، نپیمودن طریق سعادت تا کی، نگذشتن از جان تا کی، مرغ دل را از قفس زنگارزده گناه نرهانیدن تا کی، دیوانه نبودن تا کی، عارف نبودن تا کی، خدایا عاشق نبودن تا کی.
اماما، بارها گفتم و باز هم میگویم ای کاش هزاران جان داشتم تا خالصانه فدای تو کنم که به راستی تو اسوه حقیقتی، تو پیر میدان سعادتی، تو کوبنده صف شقاوتی، تو الگوی من بسیجی هستی که تنها حقیقت کامل را در تو دیدم و به فرمان پیامبرگونه تو ندای لبیک سر دادم و عاشقانه خود را در صحنههای پیکار حاضر کردم.
ای مردم که هر گاه مصیبت امام حسین (ع) به گوشتان میرسد میگریید و قلباً آرزو داشتید تا بودید و فرزند علی را یاری میکردید اینک بدانید و به گوش دل بشنوید که زمان همان زمان و حسین همان حسین و ندای هل من ناصر، همان صدا است.
ای شهدا، شمایی که در نزد حضرت حق جا و منزلتی دارید و نیز آبرومندید ما را بپذیرید و قبول کنید که ما در دنیا دوستان بدی برایتان نبودیم و شما را دوست داشتیم و همیشه آرزوی ما این بود که در آخرت با هم باشیم.
ای دوستان و عزیزان همسنگر امروز دار عمل و فردا دار حساب است ندای وانفسای ما را در صحرای قیامت به یاد آورید و اندکی تأمل کنید که برای چه خلق شدهایم، خداوند آزمایش میکند به راهی که شاید به فکرت نرسد، جهاد را در نظر داشته باش و به یاد آر آیهای که خداوند پس از ایمان به خدا بهترین تجارت را جهاد میداند.
پدر و مادر و اهل خانواده بدانید در این گام خداوند مرا یاری کرد و شما را قسم به خدا کمی فکر کنید که این دنیا با تمام زیباییاش سرای گذر است بنابراین دنبال توشهای باشید که گرانتر و بارش سنگینتر و اخلاص بیشتر باشد.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد...