نفوذ شیطان های فرهنگی و سیاسی در ایران اسلامی
نویدشاهدگیلان: سخنرانی شهید غلامرضا ادبي مهذب در باب تعلیم و تربیت و نفوذ شیطان های فرهنگی و سیاسی در ایران اسلامی
برای شادی ارواح شهدای اسلام اجماعاً صلوات
امروز برای این که بخواهیم مقایسه نظام تعلیم و
تربیت اسلام را با دیگر نظامهایی که در نظام غرب و شرق و حتی نظامهایی که در
معیار نظام غرب و شرق نهفته است بررسی کنیم، خواهیم دید که وجه تفاوت های مشخصه ای
ما داریم که این وجه تفاوت ها باعث خواهد شد ما در مرحله علمی بتوانیم در بسیاری
از مسائل و مشکلات پرورشی-تربیتی که داریم در صحنه ی زندگی خودمان و در اجتماع
خودمان آن مسائل را حل کنیم.
تعلیم و تربیت در نظام غرب، معیار سرخود محوری است. آمریکا و دوستانش برای آنکه بتوانند جهان را زیر سلطهی خودشان بگیرند، این معیار و ارزشهای دانشگاهی خودشان را بر این منوال قرار میدهند. حال، دانشجویی که از دانشگاه بیرون می آید در محور این قضیه قرار دارد و در آخر تحصیل باید بتواند منافع این ابرقدرتها را در جهان تضمین کند. چنین حرکتی را ما در اکثر کشورهای غربی و در برخی فرهنگهای اومانیستی ملاحظه کرده ایم.
در اروپا و حتی در خودِ کشورهای شیخ نشین عرب، محور بر مبنای همین قضیه است؛ اما همه ی ما میخواهیم ببینیم که محور تعلیم و تربیت در نظام ارزشی ما چیست؟ ما اگر در اسلام جستجو کنیم و در احادیث دقت ورزیم و مطالب تعلیم و تربیت را به خوبی ببینیم؛ مشاهده میکنیم قرآن ما را به مسئلهای خاصی سوق داده است و آن مسئله این است که مقصد ما اگر اهدافی نباشد که مکتب اسلام تعیین میکند، شرایط برای تقرب الی الله میسر نیست. اگر غیر از این باشد ما به ضلالت و گمراهی کشیده شده ایم.
شما ببینید در اسلام، امامم عزیزمان یک جمله گفت: « کار معلمی نقش انبیاست». قرآن میگوید:
«یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا».... معیار ما با توجه به این قضیه که گفتیم این است؛ ما کاری بکنیم که مدارس خودمان را نظامند درست بکنیم که در آن نظام اسلامی، همه ی انسانهایی که دوست دارند و استعداد آن را دارند، بتوانند بر اساس آن پرورش، به طرف خدا بروند، آن شرایط مهیا باشد.
اگر بتوانیم این اهداف را در مسائل تعلیم و تربیت خودمان حل کنیم، کار انبیا را انجام داده ایم. کاری کرده ایم که موافقت رسول الله است. بنابراین اهداف ما در نظام تعلیم و تربیت همین است. تمنا میکنم این اهداف را به عنوان معیار کار خودتان که البته دارید، بیشتر داشته باشید تا این دانش آموز را در صحنه ی کلاس، اسلامی تر ببینید. اگر ما نسبت به قضیهای باور قلبی داشته باشیم، آن باور قلبی خودمان را بهتر میتوانیم به دانش آموزان منتقل بکنیم. ولی اگر باور قلبی ما چیزی غیر از این شد به نتیجه نخواهیم رسید. پس نیتها مهم است!.... کار پرورشیِ ما این است، قرآن صبحگاهی سر جای خودش باشد، سرود ملی خوانده شود و الان هم انجام میدهیم ولی فی الحال در راستای این اصول چه کار کرده ایم که دانش آموزان در صحنه ی مدرسه، مسئله دار نباشد؟ چکار کرده ایم ما؟!... این بی تحلیلی ها باعث این خواهند شد که انسانها و دانش آموزان در مرحلهای حساس از انقلاب جدا بشوند و تابع بعضی از مسائل مادی و پوچ بشوند.
قرآن می فرماید: «اِنَّ الانسانَ لیتقی» انسانها طوغی هستند، انسانها سرکش هستند. شیطان بزرگ برای اینکه جبهه های ما را فاقد رزمندگان بکند، برای اینکه بیاید انسان ها را از روح معنویت جدا بکند، برای اینکه بیاید برکت های نظام اسلامی مان را از ما جدا بکند، دست به رفتاری بسیار ناپسند زده است؛ همان کاری که فی الحال در جوامع عربی و غربی دچار آن هستند. این را به نحو بسیار رندانهای در داخل کشورِ ما هم میخواستند و میخواهند انجام بدهند.
من در کلاسهای خودم برای بعضی از خواهرها و برادرهای خودم گفتم. نمونه ای را برای برادران و خواهران میگویم خودتان در این مسئله تحلیل داشته باشید. ببینید خواهران و برادرانم! این کفش پاشنه بلند فلزی که بعضی خواهران میپوشند. شما بیایید این مسئله را ریشه یابی کنید. که این یعنی چه؟!... شما از خیابان خلوتی میگذرید، از ابتدای خیابان حرکت میکنید، اگر بسیار مؤمن هم باشید، در فکر خدا باشید و بر زباتان ذکر خدا باشد، در بین خیابان میخواهید راه بروید و از دور صدایی را میشنوید، به واسطه تجربهای که در ذهنت داری، خواهی گفت که این صدا، صدای خانمی است با چنین تفکرات هوس آلود!... هر لحظه ای که آن صدا بیشتر میشود و به شما نزدیکتر میشود، شیطان بر وجود شما و بر شما غلبه پیدا میکند. هر چه آن صدا بیشتر میشود شیطان میگوید: نگاه بکن، نگاه بکن، نگاه بکن، یعنی بدون اینکه هیچگونه قصدی هم در این مورد داشته باشید، نگاه کردید. این دیگر گناه است! چون با خودت جنگ داشتی و زمانی که همین مسئله بیش از اندازه در صحنه ی خیابانهای ما باشد، در مدارس ما باشد، خطر فرهنگی و حتی سیاسی ست. این یعنی چه؟!...یعنی روح شیطنت در جامعهی ما زنده میشود. روح فحشا در جامعهی ما زیاد میشود و استکبار شیطان صفت تحلیلش همین است.
بنابراین تمنا میکنم با مسائل فرهنگی و در جامعهی اسلامی با چشمی باز عمل کنید. برای هر قضیهای، در نهج البلاغه حضرت علی(ع) میگوید: «از کجا آمده، در کجا هست، به کجا می رود». اگر ما بدانیم که آمریکا چرا به لیبی حمله کرده و اهدافش در این شرایط چیست؟ اگر ندانیم، نمیتوانیم دانش آموزان خودمان را هدایت کنیم. این را باید بدانیم که از علل حملات آمریکا به لیبی این بوده است که ما را مورد محک قرار بدهد. ما و انقلاب ما را مورد آزمایش قرار بدهد. ببیند آیا ما آن آمادگی لازم را برای عملیات بعد که احتمالاً ایران خواهد بود داریم یا نه و اگر نتوانیم به دانش آموز خودمان بگوییم، دانش آموز ما هم نمیتواند در مرحلهی عملی خودش راه را جدا کند. اهدافی را که برای انقلاب ما بود، برای نظام جمهوری اسلامی ما بود، گفتیم، الان هم گفتیم. ما مربیان تربیتی را به عنوان معلمین حزب الله در مدارس میشناسیم، اینطوری هم هست. الان تکلیف ما در مدرسه چیست؟ ما باید مطابق آن تکلیف کار کنیم. بر همه واجب است که در سطح جبهه ها باشند. اهداف ما همانطور که امامت گفته، ادامه دهنده ی راه پیغمبران هست، هدایت ادامه دهنده ی راه پیغمبران هست. ما به عنوان معلم هستیم، کار معلم چیست؟ « یخرجکم ظلمات الی نور». ما انسانها را از ظلمت به طرف نور نجات بدهیم. به عنوان معلمین پرورشی عامل هدایت دانش آموزان باشیم. تکلیف ما فعلا این است.
امام حسین(ع) زمانی که میخواست از مدینه به سمت کربلا برود، شوهر حضرت زینب(س) هم که مرد خیلی بزرگواری بودند نامه مینویسد برای ابا عبد الله حسین(ع) که آقا شما نروید، ابن عباسی که به تعبیر من در آن نظام به عنوان عالم بزرگی بود، میگوید: آقا شما نروید. امام میگوید: تکلیف من این است.
ما در دعای روز دوشنبه هم میخوانیم «انی اشهد انک قد اقمه الصلاه و اتیته الزکوه و امره بالمعروف و نهیه عن المنکر» ما شهادت میدهیم که تو برای امر به معروف و نهی از منکر... در همه ی سخنرانی هایی که آقا امام حسین(ع)در بیرون از مدینه و در مدینه انجام میدهد و زمانی که آن ساحر مسیحی هم در لب رودخانه به امام میرسد، میگوید: آقا! در آنجا انسانها با تو هستند ولی شمشیرها علیه تو!... میگوید: تکلیف من است که بروم، تکلیف بر عهده ی من است که بروم.... و زینب(س) را ببینید، ادامه ی راهش چگونه برخورد میکند! برخوردی که به عنوان معلمین پرورشی در جامعه ما تکلیف هست، عمل میکنند. امروز با هر فکری که بخواهد اندیشه ی جوانهای ما را و فرهنگ ایرانی ما را به طرف آمریکا و به طرف استکبار ببرد، باید مبارزه کرد.
خلاصه ای از کتاب راهیان قرآن به نویسندگی اعظم جمالی گشتی