شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۲۵
نوید شاهد: ديدن صحنه هاي نماز شب و مناجات برخي افراد در گوشه و کنار حسينيه ، عشق زمان جنگ را در دلها زنده مي کند و مي انديشم که خلق چنين صحنه هاي زيبايي ،‌ناشي از تأثير حال و هواي منطقه عملياتي بر دانشجويان و برکت کار هيئت معارف جنگ است .
یادداشت های سفر(23)؛ من بنده اي شرمنده ام

ديدن صحنه هاي نماز شب و مناجات برخي افراد در گوشه و کنار حسينيه ، عشق زمان جنگ را در دلها زنده مي کند و مي انديشم که خلق چنين صحنه هاي زيبايي ،‌ناشي از تأثير حال و هواي منطقه عملياتي بر دانشجويان و برکت کار هيئت معارف جنگ است . نماز جماعت صبح با معنويت خاصي برپا مي شود و بعد دانشجويان در ترکيب گروهانهاي خود در محوطه بيمارستان دويده و ورزش و نرمش مي کنند و بعد براي صرف صبحانه داخل بيمارستان مي شوند ، آخرين گروهان ، تحت فرماندهي سروان زاهدي در مقابل يکي از درها براي نرمش متوقف مي شود و بعد زاهدي مي گويد : ‌در هر شرايطي ، نظامي بايد روحيه داشته باشد ، نظامي بايد مملو از روحيه باشد ،‌نظامي يعني آماده حرکت ، بي روحيگي و خستگي با نظامي سازگار نيست ، الان آرام براي صبحانه مي رويد ‌

جملات اين سروان در اين برودت سرما به من هم گرمي بخشيد .

هنگام سوار شدن به اتوبوسها ،‌در محوطه ، مهندس مهدي چمران به فرزند شهيد نياکي مي گويد : " وقتي ما از نياک که روبروي لاريجان است رد مي شويم ياد ابوي شهيد مي افتيم . "

دهلاويه و بناي يادبود شهيد چمران يک بار ديگر پذيراي ما مي شود . دانشجويان در شبستان حسينيه جمع مي شوند و مهندس چمران براي آنان سخن مي گويد . او ضمن بازگويي شرح مختصري از زندگي شهيد دکتر چمران طي سالهاي 1311 زمان تولدش در قم تا مراحل مختلف تحصيلي در تهران و امريکا ، به عزيمت وي به لبنان براي شرکت در جنگ با نيروهاي رژيم صهيونيستي اشاره کرد و افزود :

" مدت 8 سال در لبنان فعاليت کرد . شيعه اي در لبنان نيست که او را به عنوان يک مبارز نشناسد . او به جنگ با فالانژها پرداخت و با امام در نجف ارتباطش برقرار بود . سالي چند بار فرزند برومند امام حاج سيد احمد آقا در مدرسه صور به ديدن او مي آمد بعد از انقلاب در عمليات کردستان ، مريوان و پاوه ( حضور داشت ) در پاوه بعد از پيام معرف امام حلقه محاصره بعد از 3 روز جنگ شکست حضرت امام او را به عنوان وزير دفاع انتخاب کردند بعد از مدتي به عنوان نماينده مردم در تهران انتخاب شد نماينده امام در شوراي عالي دفاع بود در منطقه جنوب در ستاد جنگهاي نامنظم در کنار مقام معظم رهبري مبارزه را شروع کرد

شهيد دکتر چمران شاگرد خاص مکتب علي (ع) بود و علاقه خاصي به (مولا) علي و سرور شهيدان آقا امام حسين (ع) داشت اين شاگرد خاص ،‌خاک پاي آنها بود جامع اضداد بود . دانشمند ،‌فيزيکدان ، فيلسوف و عارف به تمام معنا بود . جنگنده و رزمنده اي بي همتا ،‌هنرمند خط و نقاشي بود . در ساير مسائل يک مدير در حد بالا و سياستمدار بود . عارف مجاهد ،‌فاضل متقي في سبيل الله ، يک نمونه کامل و اسوه تمام بود ‌

بعد از صحبت چند تن از فرماندهان به طرف تنگه چزابه حرکت مي کنيم . در شهر بستان ، عبور از پل ميسر نمي شود . صياد از طريق بي سيم به ديگران موضوع را اطلاع مي دهد : ابوذر ، ابوذر ! سلمان . سقف پل محدود شده و نمي توان از آن عبور کرد ،‌تصحيح مي کنم ، هر کس در جاي خودش دور بزند .

در کنار نيزارهاي خشک متوقف مي شويم . گروهانهاي دانشجويي در کنار جاده ، آرايش نظامي مي گيرند .

صداي پرواز چند هلي کوپتر به گوش مي رسد . صياد به سمت آنها مي رود تا برنامه يک مانور هوايي و هلي برن را براي دانشجويان هماهنگ کند . لحظاتي بود ،‌دانشجويان در منطقه پخش مي شوند و برخي بقاياي گلوله و ترکش خمپاره براي خود به يادگار برمي دارند.

با بازگشت تيمسار دانشجويان نيز متمرکز مي شوند ،‌صياد مي گويد :

‌ در عمليات طريق القدس ،‌کربلاي 1 در شمال و قرارگاه کربلاي 2 در جنوب تلاش اصلي در دو محور شروع شد و الحاق در عمق 16 تا 17 کيلومتري صورت گرفت ، بعد از يکي دو روز عمليات پيشروي در اين منطقه ( چزابه ) به سوي مرز شروع شد . پيشروي در اين منطقه به دليل وضعيت حاکم تپه هاي رملي در شمال و هور و نيزار در جنوب به طرف جاده ، کاناليزه مي شود اين عمليات هنوز سازمان رزمش تغيير نکرده بود در بالا تيپ 3 زرهي لشکر 92 و تيپ 14 امام حسين از سپاه به طرف چزابه براي استقرار و تحکيم اهداف آمدند رده هاي پدافندي پيش بيني شده ‌

سرهنگ آرامش براي دانشجويان توضيح مي دهد : ‌ به اين دليل به اينجا تنگه مي گويند که سمت راست آنان کاملاً رمل است و در سمت چپ هورالعظيم . در سمت راست چزابه ، ارتفاعات ميش داغ قرار دارد که عمليات فتح المبين در حال طرح ريزي بود و اصل صرفه جويي مد نظر بود تا به اين اصل تمرکز برسيم نيروي زميني ريسک کرد که با حداقل امکانات . اينجا را حفظ کند . ‌

( با اشاره دست ) خط اول ما با دشمن ، همين جا بود الان کمي زمين تثبيت شده ،‌گروهان 3 ما در خط بود ارتفاعات نبعه برادران پاسدار مستقر بودند . در پشت نبعه ،‌دار الشياع قرار دارد . به خاطر اين که دور نخوريم ، گروهان دوم از زير تپه شهدا باز شد . به صورت يک زاويه قائمه در سمت چپ ، تانکها مستقر بودند ، گروهان يکم در احتياط گردان بود . اين شکل کلي زمين و آرايش بود در 17/11/60 از اين نقطه 15 يا 16 گردان با تمام قدرت پياده به جلو آمدند . آتش تهيه از ساعت 6 بعد از ظهر شروع شد و چيزي در حدود 7 يا 8 ساعت وجب به وجب اين منطقه را زير آتش گرفتند . با اين حال ،‌يکي از گروههاي کماندويي دشمن ، نفوذ مي کند و به يک گروهان مي زند و موفق مي شود آن تپه را بگيرد . يک دسته از گروهان از بين رفت و دسته ما چيزي حدود 2 روز در حالت درگيري بود و اين خط 3 بار اين دست و آن دست شد . بعد از دو يا سه روز ديگر ، نيروهاي گروهان آنقدر تحليل رفته بود که به ما گفتند آن را ترميم کنيم از هفتم تا بيستم و هفتم عمليات ادامه داشت با خواست خدا و با پايمردي لشگريان اسلام ، بعد از ده روز ما حتي يک متر عقب نشيني نکرديم و حدود 40 درصد از گروهان ما شهيد و زخمي شدند .

سرهنگ حسينعلي خليلي از تشکيل گردانهاي بلال و حضور در تنگه چزابه و توجه دشمن به اين منطقه و غافل شدن آنها از منطقه فتح المبين مي گويد :‌

" در 13/12/60 در اصفهان پس از تشکيل صبحگاه عمومي و سخنراني تيمسار صياد شيرازي ، مراسم سان و رژه اجرا نشد و لذا پرسنل آن با آن شرايط ، در يک حرکت بسيجي و مردمي دور فرمانده نيرو را احاطه کرده و گفتند ما مي خواهيم برويم جبهه ،‌چرا ما را محدود کرده ايد !‌ تيمسار صياد دستور دادند يک گردان پياده تشکيل شود تمام اين مسائل ، 48 ساعت بيشتر طول نکشيد ( و ما به منطقه آمديم ) تمرکز ما در سوسنگرد بود يک آموزش 48 ساعته ديديم و در يک مدرسه جمع شديم ، تيمسار صياد در آنجا سخنراني مبسوطي کرد و در ادامه نماز جماعت با حال و هواي جبهه برگزار شد در ابتدا ، گردان تحت امر لشکر 16 قرار گرفت ، گردان 125 ، گردان قهرمان چزابه ، که براي ترميم به عقب آمده بود ،‌با ما تجديد سازمان کرد و ما به اين شکل در چزابه مستقر شديم اين گردانها هرجا وارد مي شدند با خود يک حال و هواي معنوي ايجاد مي کردند . از شنود عراقيها اطلاع شد که مي گويند يک تيپ قوي حزب اللهي در چزابه مستقر شده افراد گردان خواستار شهادت بودند و نسبت به موضع پدافندي اعتراض داشتند من به آنها گفتم که اگر مي بينيد فتح المبين انجام مي شود ،‌به پشتوانه آنهاست و جنگ احد را براي آنها مثال مي زدم به هر حال وقتي به مرخصي شهري به اهواز و به پادگان زرگان مي رفتند و براي پرسنل فرمانده نزاجا مزاحمت ايجاد مي کردند و براي شرکت در عمليات اصرار مي ورزيدند تا بالاخره ما به دليل تجربه در چزابه ،‌تحت امر تيپ 40 سراب قرار گرفتيم و از اوايل ارديبهشت از آن خارج شديم و براي عمليات بيت المقدس تحت امر تيپ 55 هوابرد لشگر 92 قرار گرفتيم و در عمليات بيت المقدس شرکت کرديم ‌

به سمت دارالشياع و براي تماشاي عمليات هوايي و مانور هلي برن هلي کوپترها حرکت مي کنيم . به دار الشياع رسيده و در فاصله اي دورتر از اسکادران هلي کوپترها ،‌متوقف مي شويم . اين اسکادران متشکل از 2 فروند کبري ،‌فروند 214 و يک فروند جت رنجر است . تيمسار صفايي نژاد فرمانده هوانيروز نيز از اصفهان با اين اسکادران به منطقه آمده تا خود ،‌فرماندهي مانور را به دست بگيرد . دو گروه 80 نفري از دانشجويان ، از قبل براي عمليات هلي برن انتخاب شده اند ،‌صياد و صفايي نژاد در گفتگويي به اين نتيجه مي رسند که چون در منطقه احتمال حضور غيرنظاميان نيز مي رود ، لذا اجراي آتش از برنامه حذف و فقط به هلي برن اکتفا شود . قبل از شروع عمليات ، افراد اردو اذان دسته جمعي سر مي دهند و صداي الله اکبر در دل دشت طنين انداز مي شود ،‌چون روز جمعه است بنابر احتياط صبر مي کنند تا خطبه و نماز جمعه شهر خوانده شود ، سپس نماز ظهر را اقامه کنند .

بعد از اذان و با شکل گرفتن آرايش نظامي گروهانهاي دانشجويان ، صفايي نژاد چند جمله اي صحبت مي کند : ‌تيمسار صياد شيرازي هوانيروزي نبود ، ولي هوانيروزي فکر کرده و مرشد و آقاي ما بودند . امروز با حضور برادران هوانيروز ،‌مي خواهيم تلاشي را که برادران هوانيروزتان در گذشته انجام داده اند ، براي شما که نيروي نظامي آينده هستيد ،‌( به تصوير بکشيم ) مأموريت هوانيروز ،‌يگان پشتيباني کننده است و با بالا بردن توان عملياتي يگانهاي عمليات ، هدف ،‌قدرت و تحرک بيشتر را دنبال ميکند در کل قضايا ، مشاور پشتيباني کننده براي نيروهاي دريايي ، سپاهي و نزاجا است عمليات هجوم هوايي ( هلي برن ) از راه هوا ، علي الخصوص در زمان جا به جايي نيروهاي واکنش سريع عمليات انتقال توپهاي 105 را به صورت اسلينگ انجام دهيم در عمليات طريق القدس 5000 نيرو در منطقه پياده کرديم از ديگر کارها ، ياري رساندن به مردم در حوادثي چون سيل ، زلزله وقتي U . N براي تعيين مرز مي آيد اين هليکوپتر است که تحرک نشان مي دهد تجديد آذوقه ، تدارکات ،‌تهيه مهمات به صورت بار داخلي و بار خارجي است . در مورد عمليات طريق القدس که در آذر سال 1360 انجام شد اولين جايي بود که به خط صفر مرزي مي رسيديم . به نقاط مرزي که در قرارداد سال 1975 ( الجزاير ) تعيين شده بود . هوانيروز با انواع هلي کوپترهاي خودش ، از گروه رزمي اصفهان به اهواز آمد و مستقر شد و مأموريت خود را انجام داد مأموريت هوانيروز قبل از اين عمليات، کلاسيک نبود در عمليات طريق القدس ما براي کار اداري و کلاسيک ،‌سازماندهي شده بوديم کريدور عمليات محدود بود ،‌در ضلع شمالي ، رملي بود و در قسمت شمال رمل ها ،‌ميش داغ بود . نقطه اتکاي برادران خلبان ، جاده رملي بود که برادران جهاد درست کرده بودند چون کريدور محدود بود تعاقب دشمن به نتيجه نمي رسد لذا تاکتيک اين بود که بچه ها خودشان بگردند ،‌در پشت اين رملها ، دشمن را تعقيب مي کردند و مي زدند اصطلاحاً گفته مي شود : " بکاو و بکش " حالا شکستن اين فرهنگ و آوردن آنها به سيستم کلاسيک ؛ مشکل بود که تيمسار صياد شيرازي آن را انجام داد اين عمليات براي ما هم فتح الفتوح بود که در سيستم کلاسيک قرار بگيريم 90 فروند هلي کوپتر ما در اين عمليات به کار گرفته شد آنچه که مهم بود ، همين جاده اي بود که کشيده بودند . "‌

صياد شيرازي هم برنامه هلي برن را در چند مرحله شرح مي دهد :

"مرحله 1 ،‌آموزش هلي برن . هلي برن همان تحرک هوايي و تاکتيکي نيرو است ، براي ضربه زدن ، براي هجوم ،‌براي محاصره کردن دشمن . که ما از آن به خوبي استفاده کرديم خدا رحمت کند شهيد چمران را ،‌اولين الهام را او در کردستان به ما داد . شهيد چمران خيلي جسور و سريع اين کار را مي کرد . در هلي برن براي سوار شدن و پياده شدن آموزشي هست . ( که برايتان خواهند گفت ) مرحله 3 جا به جايي نيرو به صورت تريل هليکوپتر جت رنجر در جول حرکت مي کند . "‌

سري اول دانشجويان ،‌پس از آموزشي کوتاه توسط سرهنگ خليلي ،‌سوار هلي کوپترها مي شوند و به پرواز درمي آيند . تا بازگشت آنها صياد مي گويد : "‌بدانيد در تاکتيک دو کلمه بيشتر به کار مي رود ،‌يکي آتش و ديگري حرکت فرماندهان موفق کساني هستند که رابطه آتش و حرکت را خوب برقرار مي کنند آگاهي به علم آتش فقط براي توپچي نيست ، بلکه براي پياده بيشتر است "

دانشجويان هر يک به فراخور آموزشي که ديده اند ،‌سئوالاتي را از صياد مي پرسند و او نيز پاسخ مي دهد .

پس از بازگشت گروه اول ،‌نفر گروه دوم سوار هلي کوپترها مي شوند ، يکي از هلي کوپترهاي کبري برايش مشکلي پيش مي آيد و از پرواز منصرف مي شود ، در اين نوبت مانور ، صياد خود به جاي کمک خلبان در هلي کوپتر ‌جت رنجر " مي نشيند و اسکادران را هدايت مي کند .

در نقطه اي ،‌يکي ديگر از هلي کوپترهاي 214 با مشکل مواجه شده و بلند نشده است و به خاطر آن تعدادي از دانشجويان انتخاب شده براي هلي برن بر روي زمين مي مانند .

پس از فرود هلي کوپترها ، حدود 35 نفر از پرسنل و خلبانان آن در مقابل دانشجويان به صف مي ايستند تا مراسم اهداي لوح تقدير به تيمسار صفايي نژاد برگزار شود

پس از پايان مراسم اهداي لوح ،‌به اردوگاه برمي گرديم و بعد از اقامه نماز و صرف ناهار آماده بازگشت مي شويم

وقتي به راه آهن اهواز مي رسيم ، سريع وضو گرفته و در قسمت مفروش شده محوطه براي نماز جماعت به صف مي ايستيم ،‌نماز جماعت در فضاي باز راه آهن اهواز جلوه اي زيبا از معنويت را نمايان مي کند .

پس از جا به جايي دانشجويان ،‌قطار آرام آرام شروع به حرکت مي کند ،‌نيم ساعت پس از شروع حرکت ،‌دربندي و اسکندري براي اجراي مراسم زيارت عاشورا به رستوران قطار مي روند تا با استفاده از سيستم صوتي ،‌صداي دعا را در تمام کوپه ها و سالنها پخش کنند

برخي از دانشجويان فقط به شنيدن دعا از طريق بلندگوهاي قطار اکتفا نمي کنند و خود را به رستوران مي رسانند .

يابن الحسن کجايي ،

چرا از ما جدايي ،

مهلا مهلا يابن الزهرا

آقا جان به مادرت

مارا مراني از درت

يابن الحسن ، يابن الحسن

آقا تويي ، من بنده ام ، من بنده اي شرمنده ام "
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده