روایتی شنیدنی از آزاده و جانباز «نادر جهانبخشی»
«نادر جهانبخشی» می گوید: زمانی که خبر فوت امام خمینی را شنیدیم خیلی ناراحت بودیم و عراقی ها شادی می کردند و می خواستند روحیه ما را تضعیف کنند اما ما مخفیانه گریه و زاری می کردیم. ثانیه به ثانیه اسارت را آرزوی بازگشت به وطن می کردیم.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، «نادر جهانبخشی» می گوید: 31 تیرماه 1367 به دست نیروهای بعثی به اسارت درآمدم، ابتدا ما را به منطقه جلولا در منطقه خانقین بردند و از آنجا به اردوگاه تکریت انتقال دادند. دوران بسیار سختی را با دیگر اسرا می گذراندیم خیلی از دوستانم به دلیل گرما و تشنگی شهید شدند.
زمانی که خبر فوت امام خمینی را شنیدیم خیلی ناراحت بودیم و عراقی ها شادی می کردند و می خواستند روحیه ما را تضعیف کنند اما ما مخفیانه گریه و زاری می کردیم. ثانیه به ثانیه اسارت را آرزوی بازگشت به وطن می کردیم.

آرزوی بازگشت به وطن در تمام لحظات اسارت

آمار بازدید : 2

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده