شهيد "حجت اله صادقی" در نامه ای می نویسد: «جعفر چون همه ی کارهایم را انجام داده بودم، ديگر نمی توانستم نروم؛ چون جبهه رفتن و جنگيدن با کفار يک وظيفه ی شرعی است و...»

حجله ی دامادی ام، مرگ در راه خداست

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "حجت اله صادقی" 5 تیر سال 1342 در شيراز محله مهدی آباد در يک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و مقاطع تحصيلی را در همان محله خود تا سوم راهنمايی در مدرسه اتابک گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی پس از گذراندن دوران آموزشی خود در شيراز عازم جبهه نبرد شد. وی سرانجام 6 آبان ماه سال 1361مفقود الاثر شد. پیکر پاکش پس از يازده سال تفحص و به وطن بازگشت و در جوار همرزمانش در گلزار شهدای محله مهدی آباد به خاک سپرده شد.

متن نامه:

اول سلام به رزمندگان و شهداء اسلام. بسم رب الشهداء و الصديقين و دوم سلام به جعفر آقا برادر عزيزم. آری جعفر برادر عزيزم اگر که من بدون خبر به جبهه رفتم و به شما نگفتم شرمنده هستم و می خواستم که شما را ناراحت نکنم و جعفر من اين نامه را روزی نوشته ام که با هم رفته بوديم کپسول هوا بگيريم تاريخ 23 مهر ماه 1361


حجله ی دامادی ام، مرگ در راه خدا است

جعفر چون همه ی کارهایم را انجام داده بودم، ديگر نمی توانستم نروم؛ چون جبهه رفتن و جنگيدن با کفار يک وظيفه ی شرعی است و بنابراين ما بايد برويم و در راه خدا شهيد شويم . مرگ در راه خدا حجله ی دامادی ماست... مرگ در شهر فسا مايه ی ننگ دگران.

مادرم طاقت دوری مرا ندارد

جعفر جان اين نامه را مخصوصِ خودت نوشته ام و به مادرم نگو که من کجا هستم چون او مادر است و طاقت دوری فرزندش را ندارد. خودت هم برایم ناراحت نباش و اميدوارم که فرزندان شما هم بزرگ بشوند و به راهی بروند که پيامبران ما رفتند راه انبياء (راه خدا).


جعفر به مادر می گويم به پشت جبهه می روم و جنگ نمی روم و در ضمن من يکشنبه می روم و به مادرم می گويم که من نمی روم. به مادرم نگو که ناراحت شود. ديگر عرضی ندارم به جز سلامتی شما از قول من بچه ها را ببوس.
والسلام حجت صادقی

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده