شهيد صادق نداف آزاد که بود؟

شهيد نداف بخاطر فقر خانواده در امر تحصيل با مشكلات زيادي روبرو بود و بهمين دليل شبها درس ميخواند و روزها كار ميكرد و بدين ترتيب موفق به اخذ ديپلم گرديد او حتي بعد از انقلاب در كنار كار به جمع تظاهرات و راهپيمائيها مي پيوست و در محل خود به نوشتن شهارهاي انقلابي روي ديوار همت ميگماشت، شهيد صادق در اوائل انقلاب در حركت هاي شهر شركت مينمود و حتي چند مورد با مامورين درگيري داشت، وي پس از پيروزي انقلاب جهت خدمت مقدس سربازي آماده شد و بعد از چند ماه آموزش به جبهه اعزام گرديد و مدت 18 ماه در جبهه بود و يكبار در شلمچه  توسط تركش خمپاره بپاي راست مجروح گرديد كه پس از بهبودي بلافاصله مجددا به جبهه شتافت و بار ديگر در فتح بستان بوسيله تركش خمپاره زخمي شد، شهيد نداف درباره جنگ ميگفت اين جنگ از طرف ابرقدرتها بر ما تحميل شده و بايد كه همه مردم از انقلاب پشتيباني كنند و گوش به شايعات اين گروههاي مزدور ندهند و پيامش اين بود كه از امام اطاعت كنيد چرا كه اطاعتش واجب است، شهيد صادق نداف بخاطر عشق به امام و انقلاب اسلامي تا آخرين لحظه در سنگر مقاومت كرد و بالاخره طي رشادتهائي كه از خود در عمليات رمضان نشان داد در تاريخ 61/4/29 به لقاء الله پيوشت و به آرزوي هميشگي اش نائل آمد، پدرش ميگويد: صادق امانتي بود كه خداوند به ما داده بود و حال امانتش را از ما گرفت و من افتخار ميكنم كه فرزندم را در راه اسلام دادم و هيچگونه ناراحتي هم ندارم، باميد اينكه وارثان خون اين عزيزان، پاسدار واقعي انقلاب اسلامي برهبري امام خميني باشيم.
قسمتي از وصيت نامه شهيد: ... باعث افتخار و موهبت من است كه توانستم در راه دينم و مملكت خود شهيد بشوم و خون خود را در راه دينم فدا كردم تا بتوانم ذره اي از درخت اسلام را آبياري كنم من در راه هدف مقدس همانا اسلام بوده است جنگيده ام و بدرجه رفيع شهادت نائل شدم، كلمه شهيد بسيار مقدس است چون شهيد هميشه زنده است. ... و با خون اين جوانان نهال انقلاب بارور ميشود و اين جوانان سربازان امام مهدي (عج) به فرمانده اي خميني كبير ميباشد كه بر عليه ظلم و ستم كفاران مي جنگيد و پرچم اسلام را برافراشته ميدارند.