شهید قاسم شعبانی گلدیانی
شهدای محرم استان گیلان شهید قاسم شعبانی گلدیانی (تاریخ شهادت مصادف با یازدهـم محـرم سال1406هجری قمری )

نام و نام خانوادگی شهید : قاسم شعبانی گلدیانی

فرزند : حسرت علی

تاریخ تولد : 10/02/1346

تاریخ شهادت : 05/07/1364

(مصادف با یازدهـم محـرم سال1406هجری قمری)

محل شهادت : بانه استان کردستان

وصیت نامه شهید :

بنام خداوند عالميان و به نام آنكه تمام عالم هستي را به وجود آورد و سلام و درود بر رسول اكرم ( ص ) آخرين فرستاده خدا پيامبر جهان اسلام و سلام بر امامان و پيشوايان از حضرت علي ابن ابي طالب(ع) تا آخرين منجي عالم بشريّت حضرت مهدي(عج) و نايب بر حقّش حضرت امام خميني ( ره)،در اين زمانه پرجور كه هر دست قدرتمند، خونريز و دست هر خونريز، قدرتمند است در اين بحران معصيت كه همه جا را فساد و تباهي فرا گرفته است در اين هنگام كه كودكي به جرم اينكه هنوز دستهايش قدرتمند نيست تكه تکه مي شود و پدر به جرم اينكه از ملك خود حفاظت مي كند بايد كشته شود و مزرعه اش ويران شود، در اين زمانه سياه ابر مرداني شمشير به كف گرفته اند و اينان قد علم كرده اند كه همه ظالمان و زورگويان را به خاك مذلّت بكشند. اي خداوند عالم ، اينان مستضعفان خاكند كه از اين گوشه دنيا براي حاكميّت حكم تو قيام كرده اند و بر خواسته اند . اي خد ا ، اين مردان ياران خميني (ره) هستند اين گروه از ياران خميني(ره) را ياري فرما.

* * * * *

پروردگارا، چنان ايماني و بينشي عطا كن تا بتوانيم جهاد و شهادت در راه تو را بشناسيم و در راه تو جهاد كنيم و اگر لياقت داشتيم در راه تو و براي رسيدن به تو به شهادت برسيم .

* * * * *

خداوندا ، چنان صبر و بردباري عطا كن تا در مقابل حوادث و ناگواري هاي زندگي مادّي شكست نخوريم و جز به تو،به چيزي ديگر فكر نكنيم .

* * * * *

خداوند ، به ما چنان راهي را ياد بده كه راه پيامبر و اولياء تو است خداوندا ،از تو براي گناهان و خطاهايي را كه در اين چند روز عمر كرده ام طلب بخشش و آمرزش مي كنم .

* * * * *

اي امّت حزب اللّه، بدانيد كه امروز ايران است كه رسالت اسوه بودن را به عهده دارد و اين پرچم را به دوش مي كشد و بايد استقامت كنيم و بيدار باشيم و در راه خدا جهاد كنيم امروز روز پايداري است امروز روز شكيبائي است ،روز صبر، روز بردباري، روز جهاد ،روز شهادت در راه خدا ، روز شجاعت و مردانگي، روز جنگ، روز حسين گونه بودن، روز زينب گونه بودن و عمل كردن است و روز در هم كوبيدن كاخهاي ظلم و ستم است كه امروز دشمنان ما ويران شدن كاخهاي ظلم و ستم شان را مي بينند و گوش مي كنند و صداي مرگ خودشان را در ميان اللّه و اكبر هاي رزمندگان در هنگام نبرد مي شنوند و براي نجات جان كثيف خودشان دست به هر جنايتي مي زنند ولي بايد بدانند كه هر چه جنايت كنند ،به مرگ ذلّت بارشان نزديكتر مي شوند و هيچ راهي برایشان نيست و بزودي به كيفر اعمالشان در اين دنيا و آن دنيا خواهند رسید،پس اي امّت حزب اللّه مواظب باشيد سخن امام را فراموش نكنيد كه مي فرمايد :من از ملّت عزيز و حزب اللّه عاجزانه مي خواهم كه جنگ را فراموش نكنند.

* * * * *

اين بنده حقير به عنوان وصيت به شما مردم عزيز و انقلابي توصيه مي كنم، نماز جمعه و جماعت و جلسات دعا و سر زدن به معلولين و مجروحين و خانواده شهدا ءو کمكهاي پشت جبهه را فراموش


نكنيد ،در خط امام باشيد چون روحانيت بود كه ما و جامعه ما را از آن لجنزار زمان، طاغوت و آن همه فساد بيرون كشيد و راه راست واسلام را دوباره در جامعه زنده كرد و دشمنان خارجي از آب گل آلود ماهي مي گيرند ولي اگر بين جامعه ما وحدت باشد ، هيچگونه گروهي نمي تواند آسيب برساند و ما ديده ايم تاكنون دشمنان خارجي همواره در صدد بوده اند كه بين جامعه تفرقه اندازي كنند و از تداوم انقلاب اسلامي ما جلوگيري شده است. اميدوارم از اين به بعد هم امّت حزب اللّه هوشياري خود را از دست ندهد و نگذارد دشمن تفرقه اندازي كند.

برادران همواره به خانواده شهداء سر بزنيد و به آنها نيرو معنوي دهيد و يا اگر آنها از نيروي معنوي خوبي برخوردارند از آنها روحيه بگيريد، من از كسانيكه به دیدارخانواده شهدا مي روند خصوصاً برادران بسيج و سپاه تقاضا دارم آياتي كه در قرآن در وصف شهادت در راه خدا و جهاد در راه او گفته شده است ، براي پدر و مادر شهداء و خانواده آنها بخوانيد و تفسير كنيد تا آنها بدانند كه اين شهداء به پيروي از قرآن و كلام خدا رفته و به شهادت رسيده اند .

* * * * *

بنده به آن دسته از افرادي كه فكر باطلي دارند يا شهيد شدن جوانان را فقط نابود شدن آنها مي دانند و همواره پشت سر روحانيت ما دهن كجي مي كنند ، بايد بگويم اين شما هستيد كه نابوديد چرا كه قرآن مي فرمايد : (و لا تحسبن الذّين قتلوا في سبيل اللّه امواتا بل احياء عند ربّهم يرزقون ) نگوييد كه شهيدان راه خدا مرده اند بلكه زنده اند و وارد حيات ابدي شدند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند . پس روحانيت وظيفه خود را كه همان ارشاد جامعه و گسترش اسلام و جلوگيري از فساد است ،انجام مي دهند و چيزي از خود نمي گويند كه خلاف اسلام و كلام خدا باشد آنهايي كه مي خواهند روحانيتّ ما را بدجلوه بدهند يا به قرآن و دستورات الهي آ گاه نيستند و يا به همه اينها آگاه هستند ولي نمي خواهند قبول كنند چرا كه به اموال آنها ضرري وارد نشود و بعضي ها هم نفس امّاره شان كه جلوي فكر آنها را گرفته است و اينها به مال دنياو چيزهاي مادی تكيه كرده اند ولي بايد بدانند كه دنيا محل گذر است و همه بايد بروند پس بايد براي آخرت خود فكري كنند كه زندگي ابدي ما د ر آن دنياست . اي جوانان مواظب باشيد شيطان نفس شما را به انحراف نكشد و جنگ را فراموش نكنيد كه امروز مهمترين مسئله است و مبادا از رفتن به ميدان نبرد و جهاد در راه خدا غفلت كنيد زيرا كه علي اكبر (ع ) و قاسم (ع)و حسين(ع) در راه اسلام خونشان ريخته شد و ما انقلابيون مديون همين خونهاهستیم.

* * * * *

اي مادران و خواهران ، فرزندانتان و برادرانتان را از رفتن به جبهه ها جلوگيري نكنيد زيرا كه زينب(س) 72 شهيد داد و شما فرداي قيامت بايد از زينب(س) طلب مغفرت كنيد.

* * * * *

پدرم، مي دانم كه زحمت زيادي به پاي من كشيده اي و من هيچ گاه قدر زحمات شما را نداشته ام و اميدوارم مرا ببخشي و برايم از خداوند متعال طلب آمرزش و مغفرت كني وقتي خبر شهادت فرزندت قاسم را مي شنوي در همان موقع حسين بن علي (ع)را به ياد بياور كه چگونه علي اكبرش و كليه جوانان و اصحابش در روز عاشورا به خون غلتيدند و حسين( ع ) با اين همه مصيبت شكر خدا را بجا آورد و افتخار مي كرد كه امانتي كه خدا به او داده بود، توانست دوباره تحويل خدا دهد. اگر ما هم لياقت داشتيم كه در اين راه شهيد شويم بدان كه همان راه خاندان عصمت و طهارت است و چه افتخاري بالاتر از اين كه ما هم در رده رهروان آن خاندان باشيم و مثل آنها به دست دشمنان اسلام به شهادت برسيم.

* * * * *

مادرم، مبادا در مرگ من بي تابي كني و خدا ی ناكرده صحبتي كني كه برخلاف احكام اسلام عزيز باشد كه روح مرا آزار خواهي داد و من هم برايت از خدا طلب صبر و استقامت و بردباري مي كنم و اميدوارم شماهم مرا حلال كني و از خدا برايم طلب آمرزش كني .مادرم ،همانند زينب (س) باش كه وقتي حسين(ع) دو فرزند شهيد زينب(س) را به خيمه ها مي آورد اين بار زينب(س) از خيمه بيرون نيامد بخاطر اينكه مبادا حسين(ع) در مقابل زينب (س) خجالت


بكشد . مادرم از محبّتهاي شما خيلي تشكر مي كنم و من را مي بخشيد.

* * * * *

مي خواهم كه از شهادت من بي تابي نكنيد چون من مي دانم كه داغ برادر جوان براي شما خواهران درد آور است ولي اسلام و كلام خدا با ارزشتر از جان من است و همان طور كه از برادرانم يك به يك مي خواهم كه از من ناراحت نباشند و پس از اينكه با گلوله خصم زبون، بخون غلتيدم شما پيام خونم را به دوستان برسانيد و با صبر و استقامت در برابر منافقان بايستيد و راهم را ادامه دهيد تا اينكه اين انقلاب اسلامي بر حد كمال خود به پيروزي برسد.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده