برادر شهیدان رضایی می گوید: کمی بعد از سخنرانی حاج قاسم سلیمانی و خروج ما از سوله، هواپیمای عراقی همان سوله را بمباران کرد و آن را از بین برد. این لطف خدا بود که 250 نفر نیرو و سردار سرافراز و ذخیره الهی برای امروز «حاج قاسم سلیمانی» آسیبی ندیدند.
به گزارش نوید شاهد کرمان، خاطراتی پیرامون سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» به نقل از «رضا رضایی» برادر شهیدان «کرامت و عباس رضایی» را با هم مرور می کنیم:

ماجرای بمباران محل سخنرانی «حاج قاسم سلیمانی» در هورالعظیم

یک روز از جفیر به قصد اهواز و دیدن برادرانم با تعدادی از بچه‌ها حرکت کردیم. این فاصله حدود45 کیلومتر است. لب جاده ایستاده بودیم که یک لندکروزآمد و ما دست بلند کردیم که نگه دارد. کمی جلوتر ایستاد ولی قبل از اینکه ما به ماشین برسیم، دوباره حرکت کرد و رفت. شاید به خاطر فعالیت ستون پنجم، اعتماد نکرد که ما را سوار کند. 
همان موقع چند هواپیمای عراقی در آسمان ظاهر شدند. دو طرف جاده خاکریز بود. ما با دیدن هواپیماها شروع به دویدن کردیم و پشت خاکریزرفتیم. متأسفانه یکی از بچه‌ها که هم سن و سال خودمان بود به نام آبراهه در جاده ایستاده بود و با بمباران آن قطعه از جاده این رزمنده جلو چشم ما به شهادت رسید.
بعد از مدتی قرار شد مارا به خط پدافندی هورالعظیم ببرند روزی که می‌خواستیم به این خط اعزام شویم ،ما را در سوله‌ای جمع کردند و گفتند بروید تجهیزات خود را تحویل بگیرید. من کمک آرپی‌جی بودم. رفتیم تجهیزات خودمان را تحویل گرفتیم ودرسوله ای نزدیک آب هورالعظیم بود نشستیم ، گفتند حاج قاسم سلیمانی می‌خواهد برایتان سخنرانی کند. واقعاً حاج قاسم یک فرد خدایی است.
بعد از سخنرانی ایشان که خیلی هم برای بچه ها روحیه بخش بود می بایست به خط اعزام شویم،ربع ساعت بعد از سخنرانی حاج قاسم سلیمانی و خروج ما از سوله، هواپیمای عراقی همان سوله را بمباران کردوآنرا از بین برد. این لطف خدا بود که ما به موقع از آن سوله خارج شدیم و 250 نفر نیرو و سردار سرافراز و ذخیره الهی برای امروز «حاج قاسم سلیمانی» آسیبی ندیدند.
منبع: کتاب «لقمه حلال»

پایان پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده