کاروان سرزمینهای نور گیلان با نام شهید جبهه فرهنگی سید اسماعیل سیرت
سهشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۱۱
بهراستیکه شهیدان زاده نشدهاند، ساختهشدهاند و خدا اینها را ساخته تا برای او باشند، نفس کشیدنشان، قدم زدنشان، جنگیدنشان و شهید شدنشان برای او باشد، نه که شهید شده باشند اینها شهیدانه زیستهاند فرهنگ شهادت و ایثار را از برکردهاند و در آزمون فداکاری با نمره شهادت قبول شدند.
به گزارش خبرگزاری نویدشاهدگیلان به نقل از فارس ، دومین روز و سومین مقصد از سفر به سرزمین نور در اروندکنار گذشت، اروند که نه قدمگاه قهرمانانی که پس از ۳۰ سال به میهن بازگشتند و ملتی را بیدار کردند، حتماً میشناسید شهدای غواص دستبسته را. اروند خشمگینترین رود ایران در مرز شهر فاو کشور عراق مزار شهدای گمنام عملیات والفجر است، عملیاتی که نه از زمین بلکه از آسمان فرماندهی شد.
راوی میگفت که آب اروند ۸۰ کیلومتر در ساعت سرعت دارد اما بچههای رزمنده در عملیات شبانه به قلب این آب خشمگین زدند و شهر فاو را فتح کردند، عملیاتی که کسی گمان پیروزیاش را نمیبرد به نام هشتمین نور ولایت مزین شد و در کمال ناباوری دشمن به پیروزی رسید.
مگر نه اینکه پروردگار عالمیان در حدیث قدسی خون شهدا را گرامی داشته و عهد بسته که هر که عاشقش باشد او را میکشد و هرکس را بکشد خونبهایش را به بهترین نحو میپردازد؟ خدا عاشق همت، باکری، هادی، وزوایی، ناظری و عاشق هزاران شهید گمنامی شد که سبکبال از فرش به عرش رسیدند.
حاج ندرت قاسمی راوی اروندکنار میگفت: جنگ ما جنگ ایران و عراق نبود، بلکه جنگ ایران و ابرقدرتهای دنیا بود چراکه نخستین گلوله توپ را پادشاه اردن به سمت ایران شلیک کرد، این جنگ را شرق و غرب دنیا به کشور تحمیل کردند و جمهوری اسلامی را نشانه گرفتند اگر امروز تاریخ کشورمان را ندانیم و دشمنانمان را نشناسیم تاریخمان دوباره تکرار میشود.
حاج ندرت میگفت که عبور از اروند سختترین کاری بود که میتوانستیم در آن شب ظلمانی انجام دهیم: اما یگان رزم ایران با تمام دنیا متفاوت بود، رزمندگان ما نه دانشگاه افسری رفته بودند و نه آموزشهای سخت و عجیب نظامی دیده بودند بلکه با نیروی ایمان آنهم ایمان خالصی که بیسابقه بود اروند را شکافتند.
از اینکه راوی میگفت اروند تا این اندازه خشمگین بود متعجب شدم اما بیشتر حیرت کردم زمانی که گفت: اروند، رود عجیبی است برخلاف رودهای دیگر در هر شبانهروز چهار بار جزر و مد دارد و ما باید منتظر آرام شدن این رود میماندیم تا بتوانیم عملیات را آغاز کنیم و با توسل به غریب الغربا دل به خدا سپردیم و به فاو رسیدیم و ۷۸ روز در مقابل دشمن در فاو تنهای رزمندگان در مقابل تانکهای دشمن میجنگید.
این سرزمین یادآوری میکند که ما ماندهایم تا میراث دار شهدا باشیم. شهدای این دیار از سرزمینهای خاکی انقلابشان را به دنیا صادر کردند.
ما از همینجا حیاطخلوت شرق و غرب را بر هم زدیم و دنیای وحشی امروز را بیدار کردیم، راه شهدا چشمه جوشانی است که در هر زمان میجوشد و باید به این چشمه دست یافت و راهشان را با همان جوشش ادامه داد.
این منطقه راوی زندگانی زنان و مردان مؤمنی است که پا به پای یکدیگر در نبردها شرکت میکردند و دوشادوش هم قلب دشمن دین را به تپش درمیآوردند، مردان و زنانی که با بصیرت دشمن را شناختند و بهموقع عمل کردند و اجازه تعدی دشمن را به خاک میهنشان ندادند.
اگر امروز ما به این خس و خاشاک میبالیم و عاشقانه از شهر و آسودگی دل میکنیم و دل میسپاریم به نخلهای سربریده دیار جنگ، تنها به عشق جوانان هم سن و سال خودمان است، جوانانی که نه فن رزم میدانستند و نه جنگجو زاده شده بودند اما با دستخالی و با دلی پر، دلی پر از عشق و ایمان نه در برابر عراق بلکه در مقابل دنیا ایستادند و معنای واقعی توکل را به جهانیان ثابت کردند.
بهراستیکه این شهیدان زاده نشدهاند، ساختهشدهاند. خدا اینها را ساخته است تا برای او باشند، نفس کشیدنشان، قدم زدنشان، جنگیدنشان و شهید شدنشان برای او باشد، نه که شهید شده باشند اینها شهیدانه زیستهاند فرهنگ شهادت و ایثار را از برکردهاند و در آزمون فداکاری با نمره شهادت قبول شدند تا امروز که باافتخار از امنیت صحبت میکنیم و باعزت قدم میزنیم بدانیم زیر این خاک جوانهایی خوابیدهاند که از خود برایمان گذاشتند و گذشتند.
دومین مقصد از دومین روز راهی شلمچه شدیم، شلمچه که نه همه میگویند ما هم بگوییم کربلای ایران. البته که همه درست میگویند برای کربلا نرفتهای که عطر حسین ندیده، در فضای عطرآگین برادران حسین قدم زدن کربلایی است که نگو، مگر نه اینکه شهدا فرزندان فاطمهاند پس شلمچه نیز مزار فرزند فاطمه است، شلمچه نیز بینالحرمین دیگری است.
راوی شلمچه حاج ندرت قاسمی میگفت: پنجمین عملیات آبی خاکی جنوب کشور در شلمچه انجام شد، این عملیات کربلای چهار بود که در سوم دیماه سال ۶۵ شروع شد اما به دو دلیل که منافقین و عدم حفاظت درست از منطقه بود، این عملیات لو رفت و به شکست و شهادت چند تن از بهترین رزمندگان انجامید.
راوی از امید نا امید شده رزمندگان از عملیات کربلای چهار میگفت و نور امیدی که در کربلای پنج تابید: عملیات کربلای پنج در ۱۹ دیماه سال ۶۵ طراحی شد، این عملیات خونهای زیادی داد اما موجب شد دنیای بیانصاف حق ما را به رسمیت بشناسند و یک پیروزی بزرگ برای رزمندگان اسلام رقم خورد.
حقبین یکی دیگر از راویان شلمچه آنچنان از عملیات با سوز تعریف میکرد که جلوی اشک را گرفتن کاری بود بس سخت و دردناک، راوی تعریف میکرد: در عملیات کربلای پنج من فرمانده یکی از گردانها بودم، پس از عملیات خبر دادند که حقبین بیا بچههایت شهید شدند.
وی از شوکی که پس از شنیدن خبر شهادت رزمندگان شنید گفت: وقتی گفتند بچههایت شهید شدند گویی فرزندان خودم قربانی شدند، تنها پرسیدم کدامشان شهید شدند؟ گفت: شهید یوسف نیکپی! وای تمام دنیا روی سرم خراب شد، با خودم گفتم خدایا یعنی یوسف رفت؟ حالا جواب مادرش را چه بدهم؟
از دلیل ناراحتیاش شوکه شدم، با خودم گفتم اینهمه شهید دادیم حالا چرا شهادت یوسف نیکپی باید آنقدر عذابآور میبود تا اینکه گفت: یوسف تنها فرزندی از خانوادهاش بود که میتوانست سخن بگوید، سایر برادران و خواهرانش ناشنوا بودند، من تنها امید خانوادهای را ازدستداده بودم که با مادرش عهد بسته بودم سالم برگردانمش اما نتوانستم و این شهید من را بینهایت غمگین کرده بود.
کاروان سرزمینهای نور دانشگاه گیلان با نام شهید جبهه فرهنگی، شهید دانشجوی دانشگاه گیلان و از بانیان اردوهای زیارتی راهیان نور دانشگاه گیلان، شهید سید اسماعیل سیرت نیا شامل ۲۰۰ دانشجوی دختر و پسر در قالب پنج دستگاه اتوبوس است.
نخستین اردوی راهیان نور دانشگاه گیلان در سال ۷۶ با حضور سرهنگ عباس بایرامی معاون هماهنگکننده سپاه قدس گیلان به مناطق عملیاتی جنوب کشور اعزام شد که امسال بیستمین دوره از سفرهای زیارتی راهیان نور دانشگاه گیلان بود.
کاروان راهیان نور در شش روز از مناطق عملیاتی دوکوهه، شلمچه، طلائیه، هویزه و اروندکنار بازدید میکنند پسازآن نیز در مسیر بازگشت با زیارت مسجد مقدس جمکران و مرقد مطهر حضرت معصومه (س) به سفر خود پایان میدهند.
نظر شما