علیرضا روبروي قبر شهدا ايستاد و گفت: مامان، آرزو دارم كه من هم شهيد شوم.
نوید شاهد کرمان، "مادر علي رضا روز پنج شنبه اي با عليرضا به بهشت زهرا رفته بودند. شهيد روبروي قبر شهدا ايستاد و گفت : مامان آرزو دارم كه من هم شهيد شوم با يك لحني گفت كه مادر هميشه در ذهنش است. مادر گفت هر چه خيرت باشد پيش بيايد.
راوی: مادر شهید

نیش عقرب
حاج آقا غضنفر آبادي : وقتي كه ما در جبهه بوديم و نشسته بوديم... ايشان چهارزانو نشسته بودند و سفره پهن شد براي نهار و ايشان بيان كردند كه مستحب است كه ما سر زانو (دوزانو) بنشينيم و به آن حالتي كه اسلام تأكيد مي كند كه مستحب است اين گونه بنشينيم . همين كه مي خواست آداب استحبابي را انجام دهد عقربي پاي ايشان را زد . پاي ايشان مي سوخت و ما مي خنديديم و ايشان نيز مي خنديد. با توجه به اينكه درد هم خيلي داشت و عقرب هاي آنجا خيلي زهرآگين بودند و مي خواستيم ايشان را ببريم بيمارستان ايشان گفت نه خوب شد.
راوی: همرزم شهيد

 روزه 
يك روز در ماه مبارك رمضان كه همه برادران روزه بودند جهت گذراندن آموزش سپاه از بم مقداري فاصله گرفتم و بعد معلوم نبود كه از حد ترخص خارج شده بوديم يا نه و تعدادي از برادران با توجه به اينكه مي دانستند كه تقريبا يك كم فاصله داشتيم مي گفتند كه از حد ترخص خارج شديم. تعدادي از بچه ها روزه شان را افطار كردند و تعدادي هم افطار نكردند و شهيد هم جز كساني بود كه روزه اش را افطار نكرد و خيلي هم هوا گرم بود و تحمل تشنگي تقريبا سخت بود.
راوی: پسر عمه شهيد(سيد يدالله يوسفي) 

شهيد علیرضا پرچمی/ سوم فروردین 1342در  شهرستان بم چشم به جهان گشود. مشغول تحصیل در حوزه علمیه بود , به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. بیست وهشتم اسفند 1362 در شلمچه  بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده