دوشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۰۵:۲۹
از دهه 1990ميلادي به اين سو، حجم عظيم و گسترده اي از توليدات علمي رشته هاي گوناگون علوم اجتماعي به موضوع سرمايه ي اجتماعي اختصاص يافته است. همگام با تحول نظريات توسعه اقتصادي، توجه دانشمندان علم اقتصاد توسعه نيز به اين مفهوم جلب گرديد، به گونه اي كه پس از گذشت كمتر از يك دهه از ورود اين مفهوم به ادبيات توسعه اقتصادي، حجم عظيمي از مقالات و مطالعات پيرامون بررسي عمل كرد و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادي سامان يافت. توجه روزافزون جامعه علمي به اين موضوع، گذشته از مدگرايي علمي و آكادميك، به ويژگي بين رشته اي و مفهوم پيچيده آن باز مي گردد. از آنجا كه سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي مي¬باشد، لازم است مؤلفه ها وعناصر اصلي آن مورد شناسايي قرار گيرد، در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت. اين نوشتار مي كوشد تا با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه ها و نماگرهاي اصلي، از طريق ايجاد و تقويت اعتماد تعميم يافته و مشاركت عمومي بر استحكام سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، موثر واقع گردد. فرهنگ ايثار و شهادت از آن دسته مفاهيم ناب اسلامي است كه مرز روشني ميان نظريات سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام و انديشه متعارف ترسيم مي نمايد. تحقق اين فرهنگ برجسته در كنار آثار و بركات فراوانش مي¬تواند از طريق كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي و تسهيل كنش هاي هدفنمد اجتماعي، نتايج پر ثمري در جامعه از خود برجاي گذارد. از جمله نتايج بسط فرهنگ ايثار و شهادت، كاهش فقر، كارآمدي حكومت و دولت و برقراري امنيت است كه مي¬تواند بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي ايجاد نمايد.

از دهه 1990 ميلادي به اين سو، حجم عظيم و گسترده اي از توليدات علمي رشته هاي گوناگون علوم اجتماعي به موضوع سرمايه ي اجتماعي اختصاص يافته است. همگام با تحول نظريات توسعه اقتصادي، توجه دانشمندان علم اقتصاد توسعه نيز به اين مفهوم جلب گرديد، به گونه اي كه پس از گذشت كمتر از يك دهه از ورود اين مفهوم به ادبيات توسعه اقتصادي، حجم عظيمي از مقالات و مطالعات پيرامون بررسي عمل كرد و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادي سامان يافت. توجه روزافزون جامعه علمي به اين موضوع، گذشته از مدگرايي علمي و آكادميك، به ويژگي بين رشته اي و مفهوم پيچيده آن باز مي گردد. از آنجا كه سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي مي¬باشد، لازم است مؤلفه ها وعناصر اصلي آن مورد شناسايي قرار گيرد، در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت. اين نوشتار مي كوشد تا با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه ها و نماگرهاي اصلي، از طريق ايجاد و تقويت
اعتماد تعميم يافته و مشاركت عمومي بر استحكام سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، موثر واقع گردد. فرهنگ ايثار و شهادت از آن دسته مفاهيم ناب
اسلامي است كه مرز روشني ميان نظريات سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام و انديشه متعارف ترسيم مي نمايد. تحقق اين فرهنگ برجسته در كنار آثار و بركات فراوانش مي¬تواند از طريق كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي و تسهيل كنش هاي هدفنمد اجتماعي، نتايج پر ثمري در جامعه از خود برجاي گذارد. از جمله نتايج بسط فرهنگ ايثار و شهادت، كاهش فقر، كارآمدي حكومت و دولت و برقراري امنيت است كه مي¬تواند بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي ايجاد نمايد.
واژه هاي كليدي: سرمايه ي اجتماعي، توسعه اقتصادي، اسلام، ايثار و شهادت، اعتماد، مشاركت
1. مقدمه
مفهوم و نظريه سرمايه ي اجتماعي از دهه 199. ميلادي به اين سو، با اقبال قابل توجه انديشمندان و محققان رشته هاي مختلف علوم اجتماعي مواجه شد. مطالعاتي كه در دو دهه اخير پيرامون اين مفهوم صورت گرفته، حجم عظيم و گسترده اي از توليدات علمي رشته هاي گوناگون علوم اجتماعي مانند اقتصاد، جامعه شناسي، علوم سياسي و... را به خود اختصاص داده است. پژوهش ها و مقالات گوناگون پيرامون سرمايه ي اجتماعي نشان مي دهد كه سرمايه ي اجتماعي دامنه كاربرد و پژوهش بالقوه گسترده اي دارد . ازاين رو امروزه شاهد توسعه چشم گير كمي و كيفي مطالعات مرتبط با سرمايه ي اجتماعي هستيم. به نظر مي رسد توجه روزافزون جامعه علمي به موضوع «سرمايه ي اجتماعي»، گذشته از مدگرايي علمي و آكادميك، به ويژگي بين رشته اي و مفهوم پيچيده آن باز مي گردد.
سرمايه ي اجتماعي از جمله مفاهيم مدرن است كه در گفتمان علوم اجتماعي و محافل سياسي معاصر در سطوح مختلف استفاده شده است. در كلي ترين سطح، سرمايه ي اجتماعي بيانگر توصيف ويژگي هايي از يك جامعه يا گروه اجتماعي است كه ظرفيت سازمان دهي جمعي و داوطلبانه براي حل مشكلات متقابل يا مسايل عمومي را افزايش مي دهد.
گفته مي شود استعاره مكرر به كار رفته در ادبيات سرمايه ي اجتماعي براي معرفي آن، يعني «مهم نيست كه چه مي داني، مهم آن است كه چه كسي را مي شناسي»، دقيقاً بر آشنايي و نتايج حاصل از آن، كه عمدتاً مفروض فايده مندي آن در اكثر مواقع است دلالت دارد. از آن جا كه كنش و واكنش هاي افراد در درون قالب هاي جمعي از قبيل خانواده، گروه، سازمان، نهاد و در كلي ترين شكل آن «ساختار اجتماعي» رخ مي دهد، چنين قالب هايي نيز حاوي سرمايه ي اجتماعي مي گردند. از سويي ديگر، كنش هاي متقابل اجتماعي تنها در قالب روابط دو انسان با هم كه ساده ترين نوع كنش و واكنش است، خلاصه نمي شود و در آن محدوده باقي نمي ماند و در چشم بر هم زدني مجموعه اي در هم تنيده و متكثر از كنش ها و واكنش ها را پديد مي آورد، ازاين روي پاي «شبكه اجتماعي» نيز به ميان مي آيد. نقش «هنجارها و ارزش هاي اجتماعي» در پي ريزي روابط متقابل اجتماعي، نيز مقوله اي است كه سر رشته سخن را از مفاهيم «اعتماد، صداقت و ايثار» به سرمايه ي اجتماعي مي رساند.
در نكات پيش گفته، برخي از مهم ترين مفاهيمي كه به هنگام سخن گفتن از سرمايه ي اجتماعي به كار مي آيند، مطرح شده اند كه هر يك اشكال فوق العاده متنوعي به خود مي گيرند و داراي شدت و گستردگي گوناگوني مي باشند و معاني متفاوتي پيدا مي كنند. علاوه بر آن، سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي است. از يك سو به عنوان متغير مستقل به كار مي رود و از سويي ديگر، به متغيري وابسته بدل مي شود كه محصول تغييرات متغيرهاي ديگر است. اين جاست كه عنوان مي شود نخستين گام در مسير شناسايي سرمايه ي اجتماعي و عملياتي نمودن مفهوم آن، معين نمودن مؤلفه ها و عناصر سرمايه ي اجتماعي است و در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت. و از آنجا كه فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از عناصر و نماگرهاي اصلي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني مطرح است، در اين نوشتار به بررسي مفهوم ايثار و شهادت و نقش آن در توسعه اقتصادي خواهيم پرداخت.
«سرمايه ي اجتماعي» هم چون «سرمايه انساني» كه از مدت ها قبل در قاموس اقتصاددانان جايي براي خود باز كرده است، از جمله عوامل غير اقتصادي به شمار مي آيد كه به عرصه تحليل هاي اقتصادي راه يافته است. اين مفهوم مي كوشد تا ضمن رفع نارسايي هاي موجود در آن، زمينه را براي ورود مفاهيم، تفكرات و فلسفه هاي غير اقتصادي اي مانند دين، ارزش ها، نهادها و... آماده كند كه از مدتها پيش اذن ورود به اين عرصه را از دست داده بودند. از همين روست كه بسياري از پژوهشگران اين عرصه، پس از مشاهده نا توانايي اغلب نظريات توسعه در كنترل فقر و كاهش فاصله طبقاتي در كشورهاي در حال توسعه و نيز نارسايي نظريات اقتصاد بازار در كشورهاي توسعه يافته در سال هاي اخير و در استانه هزاره سوم، بر سرمايه ي اجتماعي به عنوان حلقه گمشده توسعه اقتصادي تاكيد مي كنند. البته لازم به ذكر است كه مطالعات امروزي حوزه سرمايه ي اجتماعي بر اين امر نيز صحه مي گذارند كه «سرمايه ي اجتماعي» هر چه هست، نبايد در ورطه ساده انگاري و رد و قبول مطلق افتد و به عنوان كليد حل تمامي مشكلات گريبان گير جامعه شناسايي شود.
نكته ي قابل توجه اين كه، بيش تر مطالعات صورت گرفته درباره سرمايه ي اجتماعي در كشورمان، در پي كشف و شناسايي معيارها و شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي كه با فرهنگ ديني و ملي ما منطبق باشد نبوده اند. و گويي يك جامعه شرقي، اسلامي و ايراني را با معيارهاي يك جامعه غربي سنجيده اند. غفلت از تفاوت جوامع بشري و يكسان نگري در آن ها و تلاش براي تعميم مفاهيم و معيارهاي ساخته و پرداخته شده در غرب بر همة آن ها، همواره مشكلاتي را در پي داشته است و به نظر مي رسد اكنون نيز در تطبيق و تعميم مفاهيم و مؤلفه هاي سرماية اجتماعي با جامعة ايراني همان اشتباه بار ديگر در حال وقوع است. سرماية اجتماعي اگر وجهي نويافته و انكارناپذير از يك جامعه باشد- كه به راستي چنين است- الزاما در همة جوامع شكل و صورت واحدي ندارد. هويت ملي، پيشينة تاريخي، باورها، دين، دردها و شاديهاي مشترك و سود و زيآن هاي عمومي يك جامعه در چند و چون توليد سرماية اجتماعي آن نقش دارد و لذا نمي توان ميزان سرماية اجتماعي در جوامع مختلف را با شاخصهايي يكسان سنجيد. يكسان نگري در اين گونه مفاهيم و معيارها تنها در صورتي با معنا و قابل تصور است كه خاستگاهي فرابشري و آسماني داشته باشد و از منظري فراتر از قوم و سرزمين و نژادي خاص بدان نگريسته شود(الويري، 1382). و اين در حالي است كه به نظر مي رسد دين مبين اسلام در خصوص مفهوم سرمايه ي اجتماعي دستاوردهاي مناسبي را در اختيار قرار مي دهد كه مي توان با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، آن ها را شناسايي نمود. ضرورت اين امر نيز از آن جهت است كه اگر حتي سرمايه ي اجتماعي مفهومي واحد باشد، بدون ترديد داراي مصاديق واحدي در همه جوامع نيست و اقتضاي سرمايه بودن آن اين است كه در هر جامعه اي متناسب با مقتضيات آن جامعه شكل گيرد. بنابراين، اين نوشتار مي كوشد تا با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه ها و نماگرهاي اصلي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، نقش آن را در توسعه اقتصادي ترسيم نمايد. بديهي است كه چنين تلاشي را مي توان گامي در تدوين «نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني» قلمداد نمود.
با اين اوصاف به نظر مي رسد مناسب باشد در ادامه نخست مروري گذرا بر مفهوم سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف نموده و سپس مطالعه خود را بر مفهوم ايثار و نقش آن در توسعه اقتصادي متمركز نماييم.
2. نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف
1-2 تعريف سرمايه ي اجتماعي
سرمايه ي اجتماعي بر دو مفهوم «سرمايه» و «اجتماعي» استوار گشته و مانند بسياري از مفاهيم علوم اجتماعي داراي مفهومي سهل و ممتنع است؛ زيرا فرد احساس مي كند به خوبي مفهوم آن را درك مي كند ولي در واقع به علت پيچيدگي ها و گستردگي هاي مفهومي درك دقيق آن ميسور نمي باشد. دليل اين امر نيز به قول نان كي ول آن است كه «مفهوم سرمايه ي اجتماعي در حال پديد آمدني دايمي است كه هنوز به فرجام نرسيده است». مباحث پيرامون سرمايه ي اجتماعي آن چنان وسيع گرديده است كه ناگزير با تناقضات گوناگوني همراه شده و ابعاد و جوانب متعددي يافته است. سرمايه ي اجتماعي ابزار سنجش رشد و توسعه اقتصادي، شكاف حكومت و مردم، بهداشت، جرم و جنايت و دها موضوع ديگر است. علاوه بر آن، سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي است. از يك سو به عنوان متغير مستقل به كار مي رود و از سويي ديگر، به متغيري وابسته بدل مي شود كه محصول تغييرات متغيرهاي ديگر است. اين جاست كه شناخت دقيق چارچوب مفهومي به ياري آمده و ما را از آشفتگي مفهومي آزاد و به مفهومي همراه با نظمي با معنا و روشمند رهنمون مي سازد. به نظر مي رسد چنين تلاشي براي شناخت چنين چارچوبي، نقطه عزيمت در جهت طرح مسأله «نقش سرمايه ي اجتماعي در توسعه اقتصادي» و در نهايت «شناخت اين مفهوم در متون و نصوص ديني» باشد؛ چرا كه بي ترديد تعيين چارچوب مفهومي در هر موضوع و مسألهاي در ابتداي پژوهش هاي كمي، كيفي و ميداني جهت نظم بخشي و هدايت بحث لازم و ضروري است و اين موضوع در خصوص سرمايه ي اجتماعي، با توجه به چشمانداز مفهومي و مباحث مرتبط با آن دو چندان مي گردد.
از آنجا كه ارائه تعريفي كه برخي از مهمترين وجوه پديده مورد بحث را در بر گيرد، نقطه آغازين در معرفي چارچوب مفهومي است، در اين مقاله عليرغم برخي از كاستي ها در تعريف بانك جهاني از سرمايه ي اجتماعي، اين تعريف را برمي گزينيم چرا كه حاوي نكات ارزشمندي است. بانك جهاني در سال 1998 سرمايه ي اجتماعي را اين گونه تعريف نمود:
«سرمايه ي اجتماعي در جامعه اي مفروض در برگيرنده نهادها، روابط و ارزش هايي است كه بر كنش ها و واكنش هاي مردم حاكماند و در توسعه اقتصادي و اجتماعي سهمي دارند. ليكن سرمايه ي اجتماعي جمع ساده نهادهايي نيست كه جامعه را در بر مي گيرند بلكه، هم چون ملاطي به شمار مي آيد كه نهادهاي ياد شده را به هم پيوند مي زند. سرمايه ي اجتماعي در عين حال در برگيرنده ارزش ها و هنجارهاي مشترك لازم براي رفتار اجتماعي است كه در روابط شخصي افراد، در اعتماد آنان به يكديگر و در حس مشترك مسئوليت هاي مدني منعكس شده است. امري كه جامعه را چيزي بيش تر و فراتر از جمع افراد مي سازد».
دقت و تجزيه و تحليل تعريف فوق، در عين حال كه محل مناقشه و نزاع است ، اجزاي سرمايه ي اجتماعي را آشكار مي سازد. در اين تعريف، بانك جهاني سرمايه ي اجتماعي را در برگيرنده نهادهاي رسمي و غير رسمي، نهاد خانواده، اقتصاد و سياست و فرهنگ مي داند. كنش ها و واكنش ها كه در حقيقت ايجاد كننده نهادها مي باشند، خود بر پايه قواعدي سامان مي يابند كه بيان كننده ارزش ها مي باشند. از سويي ديگر، اين تعريف تاكيد مي نمايد جامعه برآيند و جمع ساده مردماني نيست كه آن را پديد آورده اند، گرچه افراد در كنار هم جامعه را مي سازند، ليكن كاركردهاي يك جامعه، چيزي فراتر از كاركرد انفرادي افراد آن جامعه است. به گونه اي كه مي توان براي جامعه يك هويت منحاز و مستقلي با كاركردهاي مخصوص به خود در نظر گرفت و در اين صورت اين كاركردها صرفاً مستند به جامعه و نه افراد است. در تعريف فوق عليرغم اين كه اشاره شد سرمايه ي اجتماعي هم چون ملاط پيوند دهنده نهادهاي جامعه را به پيوند مي دهد، ليكن به اين نكته كه سرمايه ي اجتماعي به مثابه روغن، تعاملات اجتماعي و ارتباطات نهادي را تسهيل مي نمايد، اشاره اي نشد.
با اين همه به نظر مي رسد، تعريف ارائه شده از سوي بانك جهاني توانسته است اجماعي نسبي در خصوص مفهوم سرمايه ي اجتماعي فراهم آورد. ازاين رو بسياري از تعاريف سرمايه ي اجتماعي را مي توان همسو با تعريف فوق ارزيابي نمود. به عنوان نمونه گروتارت و تيري(Grootaert and Thierry(eds.), 2..2) سرمايه ي اجتماعي را به طور كلي شامل نهادها، روابط، گرايش ها، ارزش ها و هنجارهايي مي دانند كه بر رفتارها و تعاملات بين افراد حاكم است و يا ولكاك و ناريان(Woolcock and Narayan , 2...) سرمايه ي اجتماعي را اين گونه تعريف مي كنند كه سرمايه ي اجتماعي آن دسته از شبكه ها و هنجارهايي است كه مردم را قادر به عمل جمعي مي كند.
در هر صورت در اين پژوهش مراد ما از سرمايه ي اجتماعي مجموعه نظام مند ارزش هاي غير رسمي، هنجارها، قواعد و تعهدات است كه در جامعه استقرار يافته، موجب تسهيل و كارآمدي مناسبات ميان اعضاي آن جامعه شده و ظرفيت هايي براي دستيابي به اهداف خاص ايجاد مي كند. اما توجه به اين نكته را نيز ضروري مي دانيم كه سرمايه ي اجتماعي جمع ساده ي نهادهايي نيست كه جامعه را در بر مي گيرند بلكه هم چون ملاطي به شمار مي آيد كه نهادهاي ياد شده را به هم پيوند مي دهد.
2-2 سير تطور نظريه سرمايه ي اجتماعي
واژه سرمايه ي اجتماعي سابقه ذهني طولاني در علوم اجتماعي دارد و توجه به اين مفهوم تقريباً در زمان پايه گذاري رشته جامعه شناسي وجود داشته است؛ چرا كه اين مفهوم، ايده اي كهن به قدمت انديشه هاي اجتماعي- يعني نياز آدميان به يكديگر و توليد خير مشترك بر اثر روابط اجتماعي- را مورد اشاره قرار مي دهد. به همين دليل اديان الهي و پيامبران عظيمالشان(ع) بر ايجاد و يا احياء متغيرها و عناصر سرمايه ي اجتماعي پافشاري مي نمودند. اساساً اهميت عوامل اجتماعي در پيشرفت جوامع، از زمان‎ هاي بسيار دورتر نيز مورد بحث بوده است؛ به نحوي كه در قديم‎الايام سرمايه‎هاي اجتماعي مانند نظم، اعتماد و… از اصول ارزشمند جامعه به حساب مي‎آمده‎اند(اموري، 1382).
با اين حال، نظريه پردازان اجتماعي كلاسيك به طور دقيق به حوزه هايي كه مفهوم سرمايه ي اجتماعي به آن ها اشاره دارد توجه نكرده اند و يا حداقل به تفصيل آن ها را مورد بررسي قرار نداده اند. به عبارت ديگر، سؤالاتي كه نظريه پردازان كلاسيك مطرح نموده اند، با سؤالاتي كه محققين سرمايه ي اجتماعي مطرح مي كنند تفاوت اساسي دارد. ايده سرمايه ي اجتماعي به پيوندهاي بين سطح خرد تجربيات فردي و فعاليت روزانه و نيز روابط ميان نهادها، انجمن ها و اجتماع توجه دارد .
اما علي رغم توجه جامعه شناسان كلاسيك به ايده ي سرمايه ي اجتماعي، مشهور است كه سابقه اين اصطلاح به معنايي كه امروز به كار مي رود به نوشته هاي ليدا جي. هانيفان (192.) باز مي گردد. او كه سرپرست وقت مدارس ويرجينياي غربي در آمريكا بود در توضيح اهميت مشاركت در تقويت حاصل كار مدرسه، مفهوم سرمايه ي اجتماعي را مطرح كرده و در وصف آن مي گويد: «چيزي ملموس كه بيش ترين آثار را در زندگي روزمره مردم دارد: حسن نيت ، رفاقت، همدلي و معاشرت اجتماعي در بين افراد و خانواده ها كه سازنده ي واحد اجتماعي اند... اگر كسي با همسايه اش، و همسايگان ديگر تماس داشته باشد، حجمي از سرمايه ي اجتماعي انباشته خواهد شد كه ممكن است بلافاصله نيازهاي اجتماعي را برآورده سازد وشايد حامل ظرفيت اجتماعي بالقوه اي باشد كه براي بهبود اساسي شرايط زندگي كل اجتماع كفايت كند»(ولكاك و ناريان، 1384: 534؛ Feldman and Assaf, 1999).
بعد از هانيفان، انديشه سرمايه ي اجتماعي تا چندين دهه ناپديد شد ولي در دهه 195. گروهي از جامعه شناسان شهري كانادايي(سيلي، سيم و لوزلي ، 1956) براي تحليل عضويت حومه نشينان شهري در كلوبها، در دهه 196.، يك نظريه پرداز مبادله (هومانس 1961) و يك استاد مسايل شهري(جاكوبز ، 1961) براي تاكيد بر ارزش جمعي پيوندهاي غير رسمي همسايگان در كلان شهرهاي جديد و در دهه 197. اقتصادداني به نام گلن لوري (1977) براي تحليل ميراث اجتماعي برده داري، آن را دوباره احيا كردند(Putnam and Goss, 2..2:5). شايان توجه است كه هيچ يك از اين نويسندگان از آثار قبلي كه درباره اين موضوع به رشته تحرير آمده بود ذكري به ميان نياورده اند. ولي همگي همان اصطلاح عام سرمايه ي اجتماعي را به كار گرفته اند تا حياتي بودن و اهميت پيوندهاي اجتماعي را در آن خلاصه كنند(ولكاك و ناريان، همان).
پس از لوري و در دهه 198. توجه به ايده سرمايه ي اجتماعي گسترش بيش تري يافت و بسياري از جامعه شناسان از جمله يورام بن پورات، بيكر، گرانووتر و لين در اين دهه تلاش كردند تا چگونگي اثر نهادن سازمان اجتماعي بر كاركرد فعاليت اقتصادي را بررسي كنند. همزمان با گسترش مطالعات پيرامون سرمايه ي اجتماعي از دهه 8. ميلادي به بعد ، تلاش هايي براي مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي صورت گرفت. در اين خصوص مي توان به تئوري «پيوندهاي ضعيف» توسط گرانووتر و «نظريه منابع اجتماعي» از سوي لين اشاره نمود.
علي رغم مطالعات پيش گفته، بسياري از محققين بر اين باورند كه «گسترش و تعميق مفهومي» سرمايه ي اجتماعي و توجه نوين به اين ايده با مطالعات پير بورديو (198. و 1985) در دهه 8. آغاز شد و با شاهكارهاي جيمز كلمن (199.)، رابرت پاتنام (1993) و فرانسيس فوكوياما (1999) با سرعت شگرفي گسترش يافت. پورتس معتقد است كه پير بورديو(1985) نخستين تحليل منظم را، پيرامون سرمايه ي اجتماعي ارائه كرده است(پورتس، 1384: 3.8). بورديو مفهوم سرمايه ي اجتماعي را به عنوان جمع منابع واقعي يا بالقوه اي مي داند كه حاصل شبكه اي با دوام از روابط كمابيش نهادينه شده آشنايي و شناخت متقابل– يا به بيان ديگر، با عضويت در يك گروه– است. شبكه اي كه هر يك از اعضاي خود را از پشتيباني سرمايه جمعي برخوردار مي كند و آنان را مستحق اعتبار مي سازد(بورديو، 1384: 147). بورديو مفهوم سرمايه ي اجتماعي را طي اين سال ها(197. و 198.) گسترش داد، اما در مقايسه با ديگر قسمت هاي نظريه اجتماعي اش خيلي مورد توجه واقع نشد. وي با تفكيك سرمايه هاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بيان مي كند كه، اين سرمايه هاي متنوع هميشه با هم قابل جايگزيني نيستند اما تركيب آن ها مي تواند سرمايه جديدي ايجاد كند(فيلد، 1386: 3.).
از آنجا كه بورديو در تبيين مفهوم سرمايه ي اجتماعي توجه خود را بر دو جنبه متمركز مي كند: الف) فوايدي كه فرد از مشاركت در گروه به دست مي آورد و ب) برقراري ارتباطات اجتماعي عمدي براي فراهم آوردن دسترسي هر چه بيش تر به اين منابع و سود فردي(پورتس، 1384: 3.9)؛ بنابراين ديدگاه وي پيرامون سرمايه ي اجتماعي يك ديدگاه ابزاري صرف است. به عبارتي اگر سرمايه ي اجتماعي نتواند موجب رشد سرمايه اقتصادي شود، كاربردي نخواهد داشت(الواني و سيدنقوي، 1381).
پس از بورديو، جيمز كلمن(استاد جامعه شناسي دانشگاه هاي آمريكا) تلاش نمود تا جامعه شناسي و اقتصاد را در تحت لواي «نظريه كنش عقلاني» با هم سازش دهد(فيلد، 1386: 28). وي در كتاب «بنيان هاي نظريه اجتماعي» (199.) فصل مستقلي را به مفهوم سرمايه ي اجتماعي اختصاص داده است و سرمايه ي اجتماعي را به سان ابعادي از ساختار اجتماعي براي بازيگران سياسي- اجتماعي معرفي كرده كه مي توانند هم چون منبع سرمايه مؤثري براي تحقق خواسته هايشان عمل كنند(كلمن، 1377). كلمن سرمايه ي اجتماعي را بر مبناي كاركرد آن تعريف مي كند و آن را به عنوان يكي از انواع سرمايه در نظر مي گيرد و مي گويد: درست همان طور كه سرمايه فيزيكي به تغييراتي در مواد مختلف براي شكل دادن به ابزارهايي كه كارشان تسهيل توليد است منجر مي شود، سرمايه انساني هم تغييراتي در اشخاص(مهارت هاو قابليت ها) پديد مي آورد كه آنان را قادر مي سازد تا به شيوه هاي تازه اي عمل كنند و به هر حال سرمايه ي اجتماعي باعث تغيير در روابط ميان اشخاص و تسهيل روابط ميان آن ها مي شود(همان). وي هم چنين در مقاله اي با عنوان «نقش سرمايه ي اجتماعي در ايجاد سرمايه انساني» (1988) به گسترش مفهوم سرمايه ي اجتماعي و هم چنين عوامل ايجاد كننده آن مي پردازد و بيان مي كند كه سرمايه ي اجتماعي و سرمايه انساني معمولا مكمل يكديگر هستند(كلمن، 1384).
پاتنام براي مطالعه كاركرد سازمان هاي منطقه‎اي ايتاليا به عنوان متغير وابسته، دو متغير مستقل يعني رشد اقتصادي و سرمايه ي اجتماعي را در نظر گرفت. براي سنجش رشد اقتصادي از شاخص‎هاي اقتصادي مرسوم مانند ميزان باسوادي، ميزان اشتغال در بخش صنعت و غيره بهره جست و براي سنجش سرمايه ي اجتماعي از سه شاخص آگاهي، مشاركت و نهادهاي مدني استفاده نمود. پاتنام در مطالعه خود به اين نتيجه رسيد كه شرايط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي متفاوت شمال و جنوب ايتاليا، به ويژه به لحاظ وجود سنت‎هاي مدني پايدار و همه‎گير در شمال ايتاليا افراد را در شبكه‎هاي روابط اجتماعي در قالب انجمن‎ها، باشگاه ها، احزاب و مانند آن ها قرار مي‎دهد و همكاري ميان آن ها را تسهيل مي‎كند(پاتنام، 1377).
وي سپس مطالعات خود را متمركز در ايالات متحده نمود. پيام پاتنام در مقالاتش در طول دهه 199.، پيامي ثابت بود: سرمايه ي اجتماعي آمريكا در حالت نزولي قرار داشته و عامل اصلي آن ظهور تلويزيون مي باشد(Olken, 2..7; Putnam, 1993; Putnam, 1995& Putnam, 1996). پاتنام در واقع معتقد است: «سرمايه ي اجتماعي اغلب محصول جانبي ديگر فعاليت هاي اجتماعي مي باشد. اين سرمايه به طور معمول در پيوندها، هنجارها و اعتمادها تشكيل مي شود و از يك شرايط اجتماعي به شرايط ديگر انتقال پذير است». (پاتنام، 1384: 95)
مباحث و مطالعات فرانسيس فوكوياما(1999)، استاد رشته سياست گذاري عمومي در دانشگاه جرج ماسون و فيلسوف سياسي، پيرامون سرمايه ي اجتماعي نيز مانند پاتنام در سطح كلان دنبال شده است. او سرمايه ي اجتماعي را در سطح كشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادي آن ها مورد بررسي قرار داده است. بنابراين تعريف او از سرمايه ي اجتماعي نيز طبعاً يك تعريف جمعي بوده و سرمايه ي اجتماعي به منزله دارايي گروه ها و جوامع تلقي مي گردد. فوكوياما بر خلاف ديگر نظريه پردازان سرمايه ي اجتماعي صرفاً بر خصلت جمعي سرمايه ي اجتماعي تاكيد مي نمايد(فوكوياما، 1385: 13). فوكوياما طي مصاحبه اي نيز ادعا مي كند درون جامعه اي كه اعتماد در سطح پايين قرار دارد ممكن است سياستهاي كلان اقتصادي صحيح باشد، اما اگر نهادهاي مورد اعتماد مردم در اين جامعه وجود نداشته باشد سياستهاي دولت با شكست مواجه مي شود(فوكوياما، 1382).
بن فاين نيز كه عمدتاً نسبت به تئوري سرمايه ي اجتماعي، به ويژه قرائت پاتنامي آن، منتقد است معتقد است سرمايه ي اجتماعي واكنشي است عليه سلطه نئوكلاسيك هاي ارتدوكس بر عرصه اقتصاد كه بامدلهاي رياضي، روش هاي آماري و تكيه بر عقلانيت منفعت پرستانه شخصي سعي در تحليل رفتار انساني و در نتيجه ارائه الگوها و مدل هاي گوناگون براي حل معضلات اقتصادي داشت. رويكردهاي غير پولي را تحمل نمي كرد و عرصه را بر ساير شاخه هاي علوم اجتماعي تنگ كرده بود آن ها را حتي به عنوان علم قبول نداشت(فاين، 1385). تلاش هاي وي نيز در راستاي مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي قابل تامل مي باشد.
علي رغم گسترش مفهوم سرمايه ي اجتماعي توسط افرادي كه در بالا ذكر شد، ذكر اين نكته نيز ضروري است كه سرمايه ي اجتماعي از تحولات فرهنگي در علوم اجتماعي نيز سود جسته است. همگام با توجه فزاينده اي كه به وجوه فرهنگي رفتار اجتماعي شده است، رشد قابل توجهي هم در گرايش به آنچه سطح خرد رفتار و تجربه فردي ناميده مي شود صورت گرفته است. تعداد قابل توجهي از علماي اجتماعي برجسته جامعه شناسي، نگاهي دقيق به اعتماد و صميميت به عنوان دو نمونه نزديك به مفهوم سرمايه ي اجتماعي داشته اند. با اين كه بيش تر اين نويسندگان مطالب كمي درباره سرمايه ي اجتماعي به معناي امروزي آن گفته اند اما دغدغه هاي آن ها نشان مي دهد كه توجهي به تعامل روزمره و كيفيت روابط بين فردي داشته اند. اين زمينه عمومي دغدغه روشنفكرانه، پيش زمينه اي را براي افزايش توجه عالمان اجتماعي به مقوله سرمايه ي اجتماعي فراهم مي آورد(فيلد، 1386: 18).
3-2 مؤلفه ها و نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف
همگام با توسعه مفهومي سرمايه ي اجتماعي تلاش هايي جهت اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي صورت گرفت. نقطه عطف اين مطالعات، نقدي بود كه سولو (Solow, 2...) نسبت به اطلاق عنوان «سرمايه» در مفهوم سرمايه ي اجتماعي وارد كرد. وي اظهار داشت اگر سرمايه ي اجتماعي چيزي بيش از يك شعار باشد، مقدار آن به هر صورت، مي بايست قابل اندازه گيري باشد، ولو غير دقيق. اما همچنان كه در تعريف سرمايه ي اجتماعي به ندرت مي توان اتفاق نظر ميان صاحبه نظران يافت، روش هاي اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي نيز بسيار است و يك روش عمومي براي آن معرفي نشده است. با اين همه مروري بر پژوهش هاي متعدد در اين زمينه نشان مي دهد كه شناسايي اجزاء سرمايه ي اجتماعي از نخستين مراحل اندازه گيري و ارزيابي سرمايه ي اجتماعي است. به عبارت ديگر نخستين گام در مسير شناسايي سرمايه ي اجتماعي و عملياتي نمودن مفهوم آن، معين نمودن مؤلفه هاو عناصر سرمايه ي اجتماعي است و در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت.
چنانچه از تعاريف مختلف سرمايه ي اجتماعي بر مي آيد، اعتماد يكي از اصلي ترين شاخص ها و مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است. پاتنام(Putnam, 1993) سرمايه ي اجتماعي را عبارت از ويژگي هاي زندگي اجتماعي، شبكه ها، هنجارها و اعتماد بين گروه هايي مي داند كه مشاركت كنندگان در اين گروه ها را قادر به كار مؤثرتر با يكديگر براي تعقيب اهداف مشترك مي كند. چنانچه از اين تعريف و ساير تعاريف سرمايه ي اجتماعي به روشني قابل دريافت است، اعتماد به عنوان يكي از مفاهيم كليدي و پايه هاي اصلي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف، به رغم تنوع مفهومي آن، مطرح است. فوكوياما اعتماد را به عنوان يك پيش نگري در داخل يك جامعه منظم، صادق و همراه با رفتار مشاركتي كه بر اساس هنجارهاي مشترك پايه ريزي شده است، تعريف مي كند. مفهوم اعتماد ممكن است براي پيش نگري رفتار يك شريك با توجه به تعهدات و الزامات او و امكان پيش بيني رفتار او در مذاكرات و تعاملات بيان شود، گرچه او ممكن است با رفتار فرصت طلبانه نيز مواجه باشد(فوكوياما، 1384). به طور خلاصه مي توان گفت اعتماد باور به عملي است كه از ديگران انتظار مي رود(رحماني و اميري، 1386).
مشاركت مدني يكي ديگر از نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي است؛ كه گاه در ادبيات «سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي» از آن به «همكاري اجتماعي» نيز ياد شده است. مشاركت عمومي نيز مانند اعتماد، از آن دسته از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است كه در بسياري از تعاريف و نظريه پردازي ها، بر آن تاكيد ويژه اي رفته است. ناك و كيفر(Knack & Keefer, 1997) در اثري با عنوان «آيا سرمايه ي اجتماعي منافع اقتصادي دارد؟» با استفاده از داده هاي پيمايش «بررسي جهاني ارزش ها» همكاري اجتماعي را به همراه اعتماد، براي پاسخ به سؤال پژوهش خود، اندازه گيري نموده اند و اين نشان مي دهد كه مشاركت عمومي و همكاري اجتماعي از مؤلفه هاي كليدي نظريه سرمايه ي اجتماعي به حساب مي آيند. هم چنين كلمن در مقاله خود با توجه به كاركرد مشاركت عمومي در جريان يافتن اطلاعات در سراسر ساختار اجتماعي، بر اهميت اين مؤلفه در نظريه سرمايه ي اجتماعي تاكيد كرده است(كلمن، 1384).
از بررسي مطالعات انجام شده پيرامون مؤلفه مشاركت مدني و مشاركت اجتماعي، اين گونه برداشت مي شود كه مراد از آن، ميزان و نحوه شركت در محافل، انجمن ها، سازمان هاي غير دولتي، احزاب، انتخابات، مراسم شادي و ترحيم، رفتن به سينما، پارك، كوه و غيره به صورت دسته جمعي و... است(Bullen & Onyx, 1998; Grootaert & Others, 2..5). نكته ديگر در خصوص مؤلفه مشاركت عمومي اين است كه برخي از مطالعات ميان مشاركت عمومي رسمي(مانند شركت در اتحاديه ها و انجمن ها) و مشاركت عمومي غير رسمي(مانند مشاركت در امور خيريه) تمايز قائل شده، بر اهميت و كاركردهاي ويژه مشاركت هاي غير رسمي تاكيد مي كنند.
آگاهي و توجه به امور عمومي مانند آگاهي نسبت به امور سياسي، اجتماعي و... نيز يكي ديگر از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است كه به هنگام عملياتي نمودن مفهوم سرمايه ي اجتماعي از آن نام مي برند. فالك و كيلپاتريك(Falk & Kilpatrick, 1999) در مطالعه خود، اين مؤلفه را به عنوان يكي از شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي در نظر گرفتند. عنوان مي شود كه هر چه ميزان آگاهي عمومي در جامعه بيش تر باشد، سرمايه ي اجتماعي نيز در آن جامعه بيش تر خواهد بود. ميزان دسترسي به اطلاعات و نحوه اطلاع رساني در سطح جامعه، ميزان كتاب خواني و روزنامه خواندن از جمله شاخص هايي است كه براي اندازه گيري آگاهي عمومي در جامعه به كار مي رود.
به نظر مي رسد كه اغلب مدل سازي هاي سرمايه ي اجتماعي با توجه به اين سخن پاتنام كه مي گويد: «سرمايه ي اجتماعي به معناي مشخصه هاي خاص يك سازمان اجتماعي نظير اعتماد، هنجارها و شبكه ها ست كه مي تواند با تسهيل كنش هاي هماهنگ، كارايي جامعه را افزايش دهد»(پاتنام، 1384: 95) سامان يافته اند و هر يك از اجزا اين تعريف معرف ميزان سرمايه ي اجتماعي قرار گرفته اند. ازاين رو كافي است تا براي برآورد ميزان سرمايه ي اجتماعي در يك منطقه، فقط گستره شبكه يا شبكه هاي موجود را اندازه گرفته و در يك رابطه مستقيم، اندازه سرمايه ي اجتماعي را سنجيد. شبكه هاي اجتماعي توسعه يافته تر نشان دهنده سرمايه ي اجتماعي بيش تر و بالعكس، شبكه هاي كم تر توسعه يافته نشانه نقصان سرمايه ي اجتماعي هستند. زيرا «سرمايه ي اجتماعي مجموع منابع حقيقي يا مجازي در دسترس يك فرد يا گروه است كه اين افراد به واسطه برخورداري از شبكه اي با دوام از روابط فهم و درك متقابل و كم و بيش نهادينه شده آن را به دست آورده اند. »(فيلد، 1386: 16)
لازم به ذكر است كه، روش هاي به كار رفته براي شناخت، تبيين و اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي عمدتاً از يك نقصان قابل توجه برخورداند و آن اين كه، از سرمايه ي اجتماعي تلقي يك كل نداشته اند و با اندازه گيري اجزاء و جمع ساده آن ها و تسري اين اندازه گيري به كل، مقادير حاصل را به نام سرمايه ي اجتماعي معرفي مي كنند. اين در حالي است كه عناصر تشكيل اين سرمايه، داراي ارتباط متقابل مي باشند و درك روشني از آن ميسر نخواهد شد مگر آنكه در قالب يك مجموعه به هم پيوسته به آن نگريسته شود؛ به گونه اي كه بتوان اثرات متقابل نماگرهاي گوناگون بر يكديگر را لحاظ نمود.
3. ايثار و شهادت، نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني
همان طور كه پيش تر نيز ذكر شد، شناخت سرمايه ي اجتماعي مستلزم شناخت مؤلفه ها و اجزاء آن است؛ به عبارت ديگر، مفهوم سرمايه ي اجتماعي در صورتي كه در قالب مؤلفه ها و اجزاء آن شناسايي نشود، اولا مفهومي انتزاعي خواهد بود و ثانياً كاربردي به جهت سياست گذاري نخواهد داشت. هم چنين بيان شد كه سرمايه ي اجتماعي به مثابه «يك كل به هم پيوسته» مطرح است و جمع افقي مؤلفه هاي آن لزوما دستاوردي به عنوان سرمايه ي اجتماعي نخواهد داشت؛ بلكه تركيبي از اين مؤلفه ها با استفاده از روش هاي پيچيده رياضي(مانند منطق فازي و شبكه عصبي) مي تواند در اين خصوص راه گشا باشد. با اين همه، نقطه عزيمت براي شناسايي سرمايه ي اجتماعي در ديدگاه اسلام و كاركردهاي ويژه آن، پس از بيان روشن و صريحي از مفهوم سرمايه ي اجتماعي، شناسايي مؤلفه ها و نماگرهاي آن مي باشد؛ چنانچه نظريات متعارف سرمايه ي اجتماعي نيز براي اين منظور اينچنين رفتار كرده اند.
با توجه به تعريف سرمايه ي اجتماعي، كه در اين نوشتار اختيار نموديم، به نظر مي رسد مراجعه به متون و نصوص اسلامي دستاورد روشني در خصوص شناسايي مؤلفه ها و نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني به فراهم آورد. به ديگر سخن، مروري بر منابع ديني مؤلفه هايي را آشكار مي سازد كه به روشني در راستاي توليد، انباشت و تقويت سرمايه ي اجتماعي در جامعه ديني عمل مي كنند. در اين مسير گاه با نماگرهايي روبه رو خواهيم شد كه با شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف قرابت و نزديكي دارد؛ و گاه اين مؤلفه ها از انديشه متعارف بسيار فاصله گرفته، مرز معيني ميان «نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف» و «سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام» ترسيم مي نمايد. «فرهنگ ايثار و شهادت» از آن دسته مفاهيم ناب اسلامي است كه مرز روشني ميان نظريات سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام و انديشه متعارف ترسيم مي نمايد و به عنوان يكي از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، اسباب تسهيل كنش هاي اجتماعي را در جامعه فراهم مي آورد.
ذكر اين نكته نيز ضروري به نظر مي رسد كه بر خلاف نظريه متعارف، نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني در خصوص چگونگي خلق و توسعه سرمايه ي اجتماعي در جامعه توصيه هاي روشني دارد و اين در حالي است كه نظريه متعارف پيامدي صريح در اين خصوص ندارد و بسته به بستر بحث، توصيه هايي را ذكر مي كند.
1-3. فرهنگ ايثار و شهادت
ايثار در لغت به معني برگزيدن، عطاكردن، غرض ديگران بر غرض خويش مقدم داشتن، منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن(دهخدا، ۱۳۷۷، ج۳: ۳۶۸) و نيز به معني بذل كردن، ديگري را برخو د برتري دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن وخود را براي آسايش ديگران به رنج افكندن آمده است(عميد، 1382).
با مروري بر منابع ديني درمي يابيم ايثار كه داراي مراتب و درجات گسترده اي است؛ از ايثار در مال به معناي از خودگذشتگي در اموال گرفته تا عالي ترين مرتبه ايثار كه همان ايثار جان و جهاد در راه خدا مي باشد. ايثار در مال مي تواند تا آنجا پيش رود كه ديگران نيز در اموال انسان شريك باشند و همان گونه كه خود در آن اموال تصرف مي كند، ديگران نيز اين چنين باشند.
آيات متعددي از قرآن كريم و روايات فراواني از ائمه معصومين(عليهم السلام) بر اين مفهوم ناب تاكيد دارند. بدون ترديد در كنار آثار و بركات فراواني كه بر اين مؤلفه بار است، كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي و تسهيل كنش هاي هدفنمد اجتماعي از نتايج پر ثمر فراگيري اين فرهنگ در جامعه است. از همين رو ست كه ايثار را به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي در نظريه سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام معرفي مي كنيم. شواهد تاريخي نيز بر اين مدعا صحه مي گذارد؛ چنانچه در سال هاي نخست هجرت پيامبر(ص)، نحوه تعامل انصار با مهاجرين آن گونه است كه خداوند متعال آنان را به واسطه ايثار و از خودگذشتگي شان(ولو اين كه خود بدان نيازمندند) در زمره رستگاران معرفي مي نمايد: كساني كه پيش از قدوم مهاجران، خود [در مدينه] خانه داشتند و دل به ايمان دادند، مهاجران را كه [همه چيز خويش را مكه رها كردند و] نزد ايشان آمدند دوست مي دارند، و به آنچه به آنان داده شد [از غنائم] در دل خود نيازي نمي يابند، و هر چند به چيزي نيازمند باشند هجرت كنندگان را بر خود مقدم مي دارند؛ و آن كسان كه خود را از بخل ورزيدن رها سازند، همانان رستگارند(حشر، 9). هم چنين آيات آغازين سوره دهر كه اشاره اي تاريخي به ايثار و از خودگذشتگي اميرالمومنين علي(ع)، دخت مكرم پيامبر اسلام(س) و فرزندان والامقامشان(عليهم السلام) دارد، نشان مي دهد كه ايثار براي خدا، گرفتاري ها و عسرت روز قيامت را بر طرف ساخته و چهره ها در آن روز شاد گرداند .
ايثار در مفاهيم ديني از جايگاه برجسته اي برخوردار است؛ چنانچه امير المومنين(ع) ايثار را بالاترين درجه ايمان(التميمي الامدي، 1366: 22) و زيور زهد برشمرده اند(الكراجكي، 141.ق، ج1: 299). امام صادق(ع) نيز ايثار را هنگامي كه ابان ابن تغلب(از ياران امام) در سؤالي از حق مومن مي پرسد، اين چنين توصيف مي فرمايد: « اي ابان مالت را با او نصف كن. ابان مي گويد: سپس امام(ع) به من نگاه كرد و چون دريافت كه چه حالي به من دست داده است، فرمود: اي ابان آيا از آن آگاه نيستي كه خداي بزرگ درباره كساني كه ايثار مي كنند چه فرموده است؟ گفتم: فدايت شوم، چرا. آنگاه فرمود: هنگامي كه مالت را با او نصف كني، ايثار نكرده اي؛ بلكه تو و او با يكديگر برابريد. هنگامي ايثار كرده اي كه از نصف ديگر مال نيز به او ببخشي. »(الكليني، بي تا، ج2: 172) هم چنين امام حسن(ع) خصلت ايثار و از خودگذشتگي را نشانه ي شيعه بودن برمي شمرند و خطاب به فردي كه خود را شيعه امير المومنين(ع) معرفي مي كرد، مي فرمايند: اي بنده خدا، تو از شيعيان(پيروان) علي نيستي؛ بلكه از دوستان اويي، شيعه علي... آن كسانند كه برادرانشان را بر خود ترجيح مي دهند، هر چند تنگدست باشند... و شيعيان علي آن كسانند كه در احترام گذاري به برادران مومن خويش به علي اقتدا مي كنند... (المجلسي، 1371، ج68: 163-162). در تعبير مشابهي از امام باقر(ع) نيز خطاب به مردي كه بر ديگري فخر كرده بود كه از شيعيان خاندان پاك نبوت(ص) مي باشد، آمده است كه: آيا بيش تر دوست داري كه مالت را خرج خود كني يا به برادران ديني خود ببخشي؟ و آن شخص گفت: دوست دارم كه به مصرف خود برسانم. سپس امام(ع) فرمود: پس تو از شيعيان ما نيستي. ما آن مال را كه به برادران ديني ببخشيم بيش تر دوست مي داريم؛ تو بگو ما از دوستداران شمايم و از كساني كه اميدوارم با محبت شما نجات پيدا كنم(المجلسي، همان: 156).
چنانچه پيش تر نيز ذكر شد، ايثار در مال مي تواند تا آنجا پيش رود كه شخص، ديگران را در مال خود شريك كند و به تعبير روايات، با برادران ديني خود به «مواسات» رفتار كند. امام علي(ع) در اين زمينه مي فرمايد: برترين مرتبه جوانمردي، به برادران مال بخشيدن و همسان آنان زندگي كردن است(التميمي الامدي، 1366: 98). در روايت ديگري از امام حسن عسكري(ع)، معناي زكات اين چنين ذكر شده است كه: يعني هم از مال، هم از مقام(ونفوذ اجتماعي) و هم از توان بدني زكات دهيد و زكات مال به اين است كه برادران مومن خويش را در مال خود شريك سازي(حكيمي، 1384، ج5: 159). امام صادق(ع) نيز در تفسير آيه «و عملوا الصالحات» در سوره عصر، عمل صالح را به معناي مواسات با برادران ديني مي داند(حكيمي، همان: 16.). هم چنين در روايت ديگري از آن حضرت(ع)، در سفارش به يكي از يارانشان، ايثار و مواسات بين برادران ديني، حق مومنان بر يكديگر معرفي شده است و تاكيد مي شود كه بايستي در اين راه، حتي جان خويش را نيز فداي برادر مومن خويش كند:... اي ابوهارون! خداي متعال سوگند ياد كرده است كه سه دسته از مردم را در بهشت خود ساكن نكند؛ آنكه سخن خدا را رد كند، آنكه پيشواي هدايت را قبول نداشته باشد و آنكه حق شخص مومني را منع كند. سپس ابوهارون خطاب به امام صادق(ع) مي گويد: بايد از اضافه مال خود به او بدهد؟ و امام(ع) در پاسخ مي فرمايند: جانش را بايد(در راه برادر مومن) بدهد و اگر مسلماني نسبت به او از جان خود دريغ كند، از او نيست و شريك شيطان است(الصدوق، 1382، ج1: 228).
و كوتاه سخن آنكه اين درجه از ايثار مال، آنچنان كه از روايات متعدد معصومين(عليهم السلام) بر مي آيد، يكي از مشخصه هاي اصلي دينداري و ملاك سنجش شيعيان به حساب مي آيد؛ همچنان كه امام صادق(ع) مي فرمايد: شيعه ما را با سه چيز امتحان كنيد: خواندن نماز به وقت و چگونگي مداومت بر آن، حفظ اسرار ما و چگونگي پنهان داشتن آن ها از دشمنان ما و مواسات مالي با برادران خويش و چگونگي اجراي آن(المجلسي، 1371، ج74: 391).
همان گونه كه پيش تر نيز ذكر آن رفت، ايثار داراي درجات گسترده اي است و آنچه كه تا كنون در اين خصوص با عنايت به روايات اهل بيت(عليهم السلام) بيان شد، گوياي مراحل نخستين ايثار است كه بسيار ارزشمند و مورد تاكيد مي باشد و آثار و بركات فراواني براي جامعه اسلامي به ارمغان خواهد داشت؛ اما بي شك والاترين مرتبه ايثار، شهادت و جان خود را در كف اخلاص گذاشتن در عرصه هاي مجاهدت در راه خداست. اين جاست كه مجاهد به وظيفه خود كه حضور در صحنه پيكار حق عليه باطل است عمل مي كند و با تمام توان در صدد محو باطل برمي آيد؛ سرانجام كار هر چه باشد، محبوب اوست. خواه بدون هيچ گونه آسيبي از صحنه جهاد خارج شود و در انتظار كارزاري ديگر و ايفاي وظيفه در نوبتي ديگر باشد؛ خواه مجروح و مصدوم گردد و يا اين كه اعضاي بدن خويش را در راه دوست قرباني نمايد؛ و خواه اين كه در اين بازار پر رونق لقاء الهي به فوز عظيم شهادت نائل آيد.
جهاد كه با تاريخ اسلام عجين شده است و از آموزه هاي مهم ديني به شمار مي رود، همواره انسان را لبريز از لطف ايثار و شهادت مي كند. موضوع جهاد در اسلام از چنان جايگاه عظيم و رفيعي برخوردار است تا آن جا كه در قرآن هم رديف ايمان محسوب شده و كسي كه به آن مبادرت ورزد، از مواهب الهي هم چون رحمت و بخشش و رضايت و بهشت برينش بهره مند مي گردد .
جهاد و شهادت در راه خدا داراي ابعاد و زواياي متعددي است كه شرح تمامي آن ها در اين نوشتار ميسور نيست؛ اما يكي از مواردي كه ما را بر اين داشت تا اين مؤلفه را به عنوان يكي از نماگرهاي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني شرح دهيم اين است كه، توصيه به جهاد و حضور در جنگ ها از سوي شارع مقدس و در واقع تشويق و ترغيب جامعه اسلامي به جهاد، مشاركتي آگاهانه در حفظ تماميت جامعه اسلامي و كيان دين الهي است. چرا كه جهاد نه هر پيكاري را گويند؛ بلكه جهاد نبردي است كه «در راه خدا» باشد و نه «در راه طاغوت» . به همان ميزان كه جهاد در راه خداوند ممدوح و پسنديده است، جهاد در راه غير خدا كه ضرورتاً جهاد در راه طاغوت خواهد بود، قبيح، ناپسند و منفور است و كشته در راه طاغوت نه تنها بهره اي از حيات ابد نخواهد برد؛ بلكه مسئوليت عظيم اين انتحار تا ابد، هم چون طوقي بر گردن او سنگيني مي كند.
مروري بر تاريخ صدر اسلام و بازخواني غزوات و سريه هاي آن گوياي مشاركت عمومي و سرمايه ي اجتماعي بالاي آن دوران است؛ چرا كه اجتماع مسلمانان در فواصل كوتاه زماني ميان جنگ هاي صدر اسلام، خود بيانگر مشاركت عمومي بسيار زياد مسلمانان است؛ چنانچه در اين فاصله كوتاه، مجاهدان در راه خدا علاوه بر رسيدگي به امورات خانواده و ترميم خسارات ناشي از جنگ، خود را براي كارزاري ديگر آماده مي نمودند.
بنابراين آنچه كه در اين پژوهش مورد تاكيد مي باشد، نقش جهاد به عنوان يكي از اساسي ترين فرائض و نهادهاي ديني است به گونه اي كه امير المؤمنين (ع) در خصوص آن مي فرمايد: « جهاد در راه خدا، دري از درهاي بهشت است، كه خدا آن را به روي دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا، و زره محكم، و سپر مطمئن خداوند است، كسي كه جهاد را ناخوشايند دانسته و ترك كند، خدا لباس ذلّت و خواري بر او مي‏پوشاند، و دچار بلا و مصيبت مي‏شود و كوچك و ذليل مي‏گردد، دل او در پرده گمراهي مانده و حق از او روي مي‏گرداند، به جهت ترك جهاد، به خواري محكوم و از عدالت محروم است. »(نهج البلاغه، ص 75)
جهاد در فرهنگ اسلامي كه با انگيزه هاي الهي، «في سبيل الله» و براي مقابله با ظلم و ظالم، مشاركتي همگاني را به همراه خواهد داشت به گونه اي كه مجاهد في سبيل الله حاضر است براي دفاع از جامعه اسلامي و مسلمانان جان شريف خود را دركف اخلاص نهاده و بدين ترتيب در حفظ ارزش هاي الهي و انساني مشاركت تمام و كمال خود را به منصه ظهور برساند. بدون ترديد، چنين نهاد مقدسي، ارتباطات اجتماعي را تسهيل مي نمايد و زمينه را براي خلق سرمايه ي اجتماعي فراهم مي آورد.
آيات و روايات در اين خصوص بسيار فراوانند كه در اين جا تنها به چند مورد از آن ها اشاره مي شود. نكته قابل توجه اين كه، هنگامي كه قرآن از جهاد و قتال سخن مي گويد، جهات متفاوتي از آن را مورد ملاحظه قرار مي دهد: گاه مسلمانان را به جهاد دعوت مي كند(توبه، 41)؛ گاه آن ها را به جهاد ترغيب مي كند(انفال، 65)؛ گاه از مقام و منزلت مجاهد و شهيد در راه خدا سخن مي گويد(آل عمران، 169؛ بقره، 154)؛ گاه بر وجوب جهاد تاكيد مي كند(بقره، 216)؛ گاه از پاداش و اجر عظيم آنان سخن مي گويد(نساء، 74)؛ گاه از درجات رفيع مختص آنان سخن به ميان مي آورد(نساء، 96-95) و گاه معامله خدا با مجاهد را گوشزد مي كند(توبه، 111) كه در تمامي اين موارد مي توان اهميت جهاد و لزوم شركت در جنگ ها را از ديدگاه قرآن كريم به روشني دريافت. حس مسئوليت عمومي و از خودگذشتگي براي حضور در جهاد في سبيل الله جهت زنده نگه داشتن ارزش ها و آرمان هاي اسلامي و محافظت از حدود و ثغور جامعه اسلامي، مي تواند يكي از مؤلفه هاي مهم سرمايه ي اجتماعي يعني مشاركت عمومي را بيش از پيش افزايش داده و بهبود بخشد.
مرحوم علامه طباطبايي در تفسير شريف الميزان ذيل آيه شريفه          (بقره، 156) بحث بسيار ارزشمندي را تحت عنوان اخلاق مطرح مي¬نمايند. چكيده كلام ايشان(الطباطبايي، 1417ق، ج1: 359-355) اين است كه راه منحصر به فرد كسب اخلاق حسنه تكرار اعمال نيك است كه آن هم از سه طريق زيرقابل تحصيل مي¬باشد:
طريق اول توجه به فوايد دنيوي فضايل و تحسين افكار عمومي است. اين طريق، همان طريق معهودي است كه علم اخلاق يونان بر آن اساس بنيان گذاشته شد. ولي قرآن كريم بنيان اخلاق را مدح و ذم مردم قرار نداده تا لازم باشد انسان براي كسب اخلاق نيكو نظر عامه مردم را در ارتباط با ممدوح و يا مذموم بودن اشياء بداند. گرچه در برخي از آيات منافع دنيايي اعمال نيك مطرح شد ولي در حقيقت برگشت آن فوايد به منافع و ثواب اخروي است.
طريق دوم طريق انبياست. در اين طريق آدمي فوايد اخروي اعمال نيك را در نظر مي¬گيرد. در برخي از آيات اين طريقه مطرح شد. در اين طريقه اخلاق از راه غايات اخروي اصلاح و تهذيب مي¬شود.
طريقه سوم مخصوص قرآن كريم است و در هيچ يك از كتب آسماني كه تا كنون به دست ما رسيده يافت نمي¬شود. در اين طريق دل انسان به گونه¬اي با علوم و معارف الهي پرمي¬شود كه جايي براي رذايل اخلاقي باقي نمي¬ماند.
توضيح اين كه هر عملي كه انسان براي غير خدا انجام دهد، منظوري از آن عمل در نظر دارد، يا براي آن است كه در انجام آن عزتي سراغ دارد و مي خواهد آن را بدست آورد و يا بخاطر ترس از نيرويي آن را انجام مي دهد، تا از شر آن نيرو محفوظ بماند. قرآن كريم هم عزت را منحصر در خداي سبحان كرده، و فرموده:(• •  •، عزت همه‏اش از خداست) ، و هم نيرو را منحصر در او كرده و فرموده:(•   ، نيرو همه‏اش از خداست) . كسي كه به اين دين و به اين معارف ايمان دارد، ديگر در دلش جايي براي ريا و سمعه و ترس از غير خدا و اميد به غير خدا و تمايل و اعتماد به غير خدا، باقي نمي‏ماند.
در سايه اين تفكر والا و برجسته است كه انسان هيچگونه احساس استقلال در خود و متعلقات مربوط به خود نمي¬كند. ديگر چنين انساني نه تنها غير خدا را اراده نميكند بلكه نمي‏تواند غير او را اراده كند و نميتواند در برابر غير او خضوع كند، يا از غير او بترسد يا به غير او اميد داشته باشد يا به غير او به چيز ديگري سر گرم شده و از چيز ديگري لذت و بهجت بگيرد يا به غير او توكل و اعتماد نمايد و يا تسليم چيزي غير او شود و يا امور خود را به چيزي غير او وا بگذارد.
آياتي نظيراينك خدا است كه پروردگار شماست معبودي جز او كه خالق هر چيز است نيست(انعام، 1.2)، خدايي را كه هر چه را آفريد نيكويش كرد(سجده، 7)، همه وجوه در برابر حي قيوم خاضع است(طه، 111)، همه در طاعت وي‏اند(بقره، 116)، آيا اين براي پروردگارت بس نيست، كه بر هر چيز ناظر است(فصلت، 53)، بشارت ده به استقامت كنندگان آن ها كه هر گاه مصيبتي به ايشان مي رسد، مي گويند: ما از آنِ خدائيم و به سوي او بازمي گرديم(بقره، 156)، بيانگر تام و تمام اين فرهنگ قرآني است.
مقصود از نقل كلام مرحوم علامه در اين بحث اين است كه در فرهنگ قرآني آنچه كه فرد را وا مي دارد كه از مال حاصل از كسب حلال خود در راه خدا بگذرد و در جهاد با باطل شركت نموده و ايثار و فداكاري نمايد و خود را در معرض خطر بيندازد و سرانجام تا در آغوش گرفتن شهادت و نثار جان و هستي خويش پيش برود، اين است كه او همه چيز را در عالم از آن خدا مي¬داند و براي هيچ موجودي قدرت و عزتي مستقل از او قايل نيست. در اين فرهنگ متعالي است كه گذشتن از مال و جان و ايثار و فداكاري در راه خدا به اوج خود مي¬رسد و انگيزه¬هاي ديگر نظير در نظر گرفتن منافع دنيوي ايثار و فداكاري و معروف شدن و نيك نامي نزد مردم و حتي منافع و پاداش اخروي رنگ مي¬بازد.
بي¬ترديد سرمايه ي اجتماعي حاصل از اين فرهنگ، بسيار ممتاز تر از سرمايه ي اجتماعي است كه در سايه ساير فرهنگ¬ها حتي فرهنگ¬هاي برآمده از ساير اديان الهي شكل مي¬گيرد. و علي القاعده وقتي نوبت به عقلانيت ابزاري حاكم بر جوامع غربي مي¬رسد سخن نابه جايي نيست اگر بگويم عناصر سرمايه ي اجتماعي از اين منظر هزاران پله سقوط مي¬كند.
بنابراين در تبيين فرهنگ ايثار و شهادت بايد گفت كه اين فرهنگ دربرگيرنده عالي ترين و غني ترين مضامين متعالي است كه در بطن خود و در متن خود مجموعه اي از باورهاي ماورايي و معنوي را داراست كه راه سعادت انسان و جوامع انساني را به طور كل در بر مي گيرد. در فرهنگ ايثار و شهادت عالي ترين نمونه انساني به كسي گفته مي شود كه خود را هميشه در محضر خداوند حاضر ببيند و رسالت و دين خود از زيستن را مجاهدت در راه او ببيند. مجاهدتي كه فارغ از نيازهاي اين دنيا داراي ابعاد ماورايي براي شخص كنشگر مي باشد و درعين حال نتايج بزرگ هر دو جهاني براي جوامع انساني در بر دارد.
2-3 عقلانيت ابزاري و عقلانيت ايثاري
به نظر مي رسد بازگشت به عقبه ي فكري و پشتوانه نظري تئوري سرمايه ي اجتماعي در تبيين اين نظريه از منظر اسلام مفيد واقع شود. چرا كه بر اين باوريم تدوين يك تئوري بدون پشتوانه نظري، هم چون خآن هاي مي ماند كه بر روي آب بنا شده باشد. همان طور كه پيش تر نيز ذكر آن رفت، مفاهيم غني ايثار و شهادت آن دسته از مفاهيماند كه مرز معيني ميان نظريه متعارف و ديدگاه اسلام در خصوص سرمايه ي اجتماعي ترسيم مي نمايد و يكي از دلايل چنين مدعايي، پشتوانه فكري آن ها مي باشد. مروري بر سير تطور انديشه سرمايه ي اجتماعي در سال هاي اخير به درستي اين حقيقت را آشكار مي سازد كه اين انديشه بر پايه عقلانيت ابزاري و عقل سالاري شكل گرفته است. حال آنكه نظريه سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام از چنين منطقي دستور نمي گيرد و توجه به مؤلفه ها ي ايثار و شهادت به روشني گوياي اين مطلب است.
بر اين اساس، تعريف عقلانيت و خرد محوري در نظريه سرمايه ي اجتماعي متعارف چنين بسط و گسترش يافت كه تعاملات اجتماعي، كنش و تفكري عقلاني است كه موقعيت صرفا دنيوي انسان را در جهان مادي حفظ يا تثبيت كند و يا ارتقاء دهد. اين در حالي است كه اگر خواسته باشيم به تعريفي منسجم از عقلانيت در فرهنگ ايثار و شهادت بپردازيم بايد بگوييم كه عقلانيت در اين فرهنگ، تفكر و كنشي است كه جهتي ماورايي دارد درحالي كه اهداف و نتايج آن در هر دو جهان قابل ملاحظه است. اهداف آن به خصوص در مورد خود كنشگر يعني مجاهد، اصلا با اهداف مادي سازگار و قابل مقايسه نيست. ايثار گر كسي است كه در درجه نخست جان خود را در طبق اخلاص مي گذارد و در جهاد في سبيل الله حاضر مي شود و آمادگي كامل دارد تا از اين جان ناچيز خود بگذرد تا به اهدافي والايي برسد. يك چنين كنشي با عقلانيت ابزاري ناسازگار است و طبيعي است كه بايد متضاد باشد.
نتيجه آنكه عقلانيت مدرن بر اساس يكسري از مشخصه هاي صرفا مادي قابل تعريف است كه فقط بعد مادي انسان را مي بيند، در حاليكه عقلانيت ايثاري عقلانيتي هر دو جهاني است كه در كنار بعد جسماني، بعد روحاني بشر را نيز بيش از بعد جسماني او در نظر مي گيرد و در جهت تعالي و تكامل هردو بعد انسان نهايت تلاشش را عملي مي كند.
به طور خلاصه مي توان اهداف ذيل را براي عقلانيت ايثاري بر شمرد:
الف) اهداف دنيوي؛ مهمترين هدف اين جهاني فرهنگ ايثار و شهادت فروپاشيدن مظاهر شرك و بت پرستي است تا انسان در سايه توجه و ياد خدا به عالي ترين درجه آرامش برسد. هدف ديگر تلاش در جهت اجراي عدالت و توسعه روابط متعالي انساني در تاريخ است. مسلم است كه در اين جهان هيچ چيز شيرين تر از عدالتي كه هدف همه انبياي عظام است، براي انسان نيست و بر اين اساس رسيدن به جهاني به دور از ظلم و استعمار هدف ديگر اين جهاني عقلانيت مبتني بر ايثار است. فرهنگ ايثار و شهادت فرهنگ نوع دوستي و برابري و برادري بين انسان هاست. عقلانيت ايثاري در متن جهادپرور خود، نوعي دگر خواهي و برابري را ترويج مي كند كه در نوع خود بي نظير است. گسترش علم و دانش و توسعه توانايي هاي علمي انسان و همچنين قدم برداشتن در جهت ايجاد جامعه اي متعالي كه فيلسوفان مسلمان از آن به عنوان مدينه فاضله ياد مي كنند، تمام تلاش فرهنگ ايثار و شهادت در جهت توسعه اين جهاني انسان و جوامع انساني است. و كوتاه سخن آنكه به همين دلايل فرهنگ ايثار و شهادت را به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني معرفي مي نماييم.
ب) اهداف ماورايي؛ اهداف لاهوتي اين فرهنگ عميق و اصيل پي ريزي جهاني ابدي همراه با تنعمات غير قابل وصف در بهشت برين است كه تعاريف آن در آيات كريمه قرآن به كرات بيان گرديده كه عالي ترين سطح آن رسيدن به لقاءالله است. ايثار و شهادت فرهنگي مبتني بر اين مسأله نيست كه اين جهان تنها منزل است، بلكه تمام طرح و برنامه هايش براي آن منزلگه جاويد است.
3-3 چگونگي اثرگذاري فرهنگ ايثار و شهادت بر تحقق سرمايه ي اجتماعي
فراگيري و گسترش فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه، مي¬تواند از طرق زير اسباب ايجاد سرمايه ي اجتماعي را در جامعه اسلامي فراهم آورد:
الف) كاهش هزينه تعاملات اجتماعي
مناسبات و كنش هاي اجتماعي تعاملات و قراردادهاي اجتماعي را كم هزينه نموده، اسباب تسهيل آن ها را فراهم مي آورد و در چنين فضايي است كه انتظار مي رود سرمايه ي اجتماعي به معنايي كه ما از آن اختيار كرديم در جامعه شكل گيرد، تقويت و تثبيت شود. خلق اعتماد از اثراتي است كه فرهنگ ايثار و شهادت به ارمغان آورده و بستر مورد نياز براي ايجاد سرمايه ي اجتماعي در جامعه اسلامي را به طور كامل فراهم خواهد آورد. نهادينه شدن فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اسلامي اين باور را تقويت خواهد نمود كه مومن نسبت به ساير مومنان داراي مسئوليت است و موظف به رفع نيازهاي ايشان مي باشد و در اين مسير حتي از جان خويش نيز نبايد دريغ ورزد كه در اين صورت شريك شيطان خواهد بود. قانون نا گفته اين توصيه اكيد اجتماعي در فرهنگ ديني اين است كه، مسلمانان بدون داشتن چشم داشتي اقدام به رفع نيازهاي ساير مسلمانان بنمايند و در اين مسير از هيچ تلاشي كوتاهي نكنند. باور به اين امر كه مومنان در جامعه اسلامي به منظور رفع نيازهاي ديگران از هيچ تلاشي دريغ نمي روزند(حتي اگر خود بدان نيازمند باشند)، جامعه اسلامي را به مثابه يك خانواده تصوير مي نمايد كه تمامي اعضاي آن نسبت به مشكلات و نيازهاي ساير اعضا دغدغه دارند و آنگاه كه آدمي خويش را در برابر چنين خصيصه اي مي بيند، نسبت به ساير مومنان اعتماد پيدا خواهد كرد كه نه تنها با وي از در مكر و حيله وارد نمي شوند؛ بلكه از فدا كردن جان خويش نيز براي رفع نيازهاي او كوتاهي نخواهند كرد و چنين باوري خلق اعتماد را در عالي ترين سطح خود به همراه خواهد داشت.
ب) گسترش مشاركت عمومي
هم چنين حس مسئوليت عمومي و ايثار و از خودگذشتگي براي حضور در جهاد في سبيل الله جهت زنده نگاه داشتن ارزش ها و آرمان هاي اسلامي و محافظت از حدود و ثغور جامعه اسلامي، مي تواند يكي از مؤلفه هاي اساسي سرمايه ي اجتماعي يعني مشاركت عمومي را بيش از پيش افزايش داده، امنيت اجتماعي- اقتصادي را به ارمغان آورد.
بنابراين مي توان اين گونه بيان داشت كه فرهنگ ايثار و شهادت، بستر مورد نياز براي شكل گيري عالي ترين سطح از سرمايه ي اجتماعي در جامعه اسلامي را فراهم مي آورد. كه اين امر مي تواند آثار و بركات فرواني را به دنبال داشته باشد. در ادامه اين نوشتار، تلاش مي نماييم كه يكي از اين نتايج را در قالب بحث توسعه اقتصادي تبيين نماييم.
4. فرهنگ ايثار و شهادت و توسعه اقتصادي
بر خلاف مفهوم رشد اقتصادي كه مي توان اجماع نسبي براي آن يافت، تلاش براي تبيين مفهوم توسعه اقتصادي همواره به عنوان محلي براي مجادله ميان اقتصاددانان مطرح بوده است. اگرچه امروزه و در دهه نخست هزاره سوم، ديگر كمتر مشاهده مي شود كه توسعه و رشد اقتصادي مترادف يكديگر به كار روند، اما با اين همه هنوز نيز تعريف و تبييني از توسعه اقتصادي كه بتواند اجماع نظر صاحبه نظران اقتصاد توسعه را در پي داشته باشد، ملاحظه نمي شود. علت اين امر را نيز مي توان اين گونه بيان داشته كه، توسعه از جمله مفاهيم انساني- اجتماعي است كه هر صاحب نظري بر حسب گرايش و توجه كانوني خود تعريفي از اين مفهوم بيان كرده است و بنابراين مي توان فهرست بلندي از آن عرضه كرد.
شومپيتر معتقد است كه توسعه اقتصادي عبارت است از تغييرات زندگي اقتصادي در اثر عوامل درون زا كه عمدتاً ابتكار و ابداع را در بر مي گيرد. لذا توسعه افزايش توليد در شكل قبلي نيست بلكه بايد تركيب كالاها يا روش فني توليد و يا سازماندهي توليد عوض شوند(فرهنگ، 1367: 2.). وي تصريح مي كند: «رشد عبارت است از تغييرات آرام و تدريجي در شرايط اقتصادي در بلند مدت كه در نتيجه افزايش تدريجي در نرخ پس اندازها و جمعيت ايجاد مي شود»(قره باغيان، 137.: 7) در حالي كه توسعه اقتصادي در برگيرنده تغييرات كيفي در خواسته هاي اقتصادي، نوع توليد، انگيزه ها و سازمان توليد است. جرالد مير نيز معتقد است كه توسعه اقتصادي را نمي توان به سادگي مترادف با صنعتي شدن در نظر گرفت؛ توسعه اقتصادي فرآيندي فراتر از صنعتي شدن است زيرا توسعه اقتصادي چيزي كمتر از تغييرات فزاينده در تمامي نظام اجتماعي كشور نيست. وي معتقد است كه توسعه در معناي عام عبارت است از رشد به علاوه تغيير. رشد عبارت است از افزايش توليد ناخالص ملي يك كشور در بلند مدت و منظور از تغيير، تغيير در نگرش و طرز تلقي مردم نسبت به زندگي مي باشد. اين تغيير كاملا كيفي است و خود را در قالب نظم اجتماعي، وقت شناسي، انعطاف پذيري و آينده نگري و... توسط مردم نشان مي دهد(غلامي نتاج اميري، 1385).
در واقع نظريه پردازان توسعه به اين دريافت رسيدند كه توسعه، مفهومي چندوجهي، پويا و چند عاملي است و توصيه راهبردي يگانه براي دستيابي به توسعه، ديگر عقلايي به نظر نمي رسد. راهبردهاي توسعه نيز به تبع مفهوم آن، به سرعت در حال تكاملاند. بررسي تحول نظريات توسعه نشان مي دهدكه معيار توسعه يافتگي از ميزان توليد ملي و درآمد سرانه، به مسايلي مانند امنيت اقتصادي- اجتماعي، كارآمدي ساختارهاي اقتصادي و حاكميتي، ميزان آزادي هاي سياسي و مدني، سرمايه انساني و بسط قابليت هاي انساني، ميزان مشاركت اجتماعي، حفظ سرمايه هاي طبيعي و محيط زيست، كاهش نابرابري، رعايت حقوق بشر و... تكامل پيداكرده است. امروزه ساخته هاي ذهني، روابط متقابل، ارزش ها، هنجارها و باورها در فرآيند توسعه اقتصادي لااقل به اندازه ملاحظات فني اهميت دارند(مردوخي، 1385).
با اين همه و با توجه به تعاريف متعدد توسعه در بين صاحبه نظران، مي توان تعريف ذيل كه داراي نقاط مشترك با اكثريت تعارف توسعه مي باشد را ارائه نمود:
توسعه اقتصادي؛ عبارت از رشد همراه با افزايش ظرفيت هاي توليدي اعم از ظرفيت هاي فيزيكي، انساني و اجتماعي همراه با بهبود بنيآن هاي اقتصادي و اجتماعي است كه انسان در اين فرآيند به حياتي با عزت نفس و اتكاء به خود، دايره انتخاب خود را بيش از پيش گسترش خواهد داد(نظرپور، 1378: 28).
در بخش گذشته نشان داده شد كه فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني بستر مناسبي را براي ايجاد، تقويت و تثبيت سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي فراهم مي آورد. در صورت تحقق چنين مهمي مي توان انتظار داشت كه بستر مناسبي براي توسعه اقتصادي مهيا شده است.
فوكوياما(Fukuyama, 2..2) معتقد است انديشمندان بسياري سرمايه ي اجتماعي را به عنوان يك عامل كليدي در توسعه اقتصادي در نظر مي گيرند. وي منشأ پيدايش نظريه هاي مربوط به ارتباط سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي را اواخر دهه 199. ميلادي مي داند و معتقد است كه يك تفكر مجدد اما اساسي در مورد مسأله توسعه در اين تاريخ شكل گرفت كه شامل درك جديدي نسبت به اهميت مشاركت عوامل فرهنگي بوده است و سرمايه ي اجتماعي ابزاري است كه درك نقش اين عوامل ارزشي و هنجارها را در زندگي اقتصادي فراهم مي كند. هم چنين بسياري از مطالعات در دهه 9. از سرمايه ي اجتماعي با عنوان «حلقه گمشده توسعه اقتصادي» ياد مي كنند. اگر چه امروزه نسبت به اين مفهوم با اندكي ترديد نگريسته مي شود. بدون ترديد سرمايه ي اجتماعي مي تواند بستر مورد نياز براي توسعه را فراهم آورد. در خصوص چگونگي اين مكانيزم و سازوكار مي توان موارد ذيل را برشمرد:
الف) سرمايه ي اجتماعي و كاهش فقر
به نظر مي رسد ساختارهاي غني شبكه هاي اجتماعي كه در نتيجه گسترش فرهنگ ايثار مالي در جامعه شكل گرفته است، مي تواند كاهش فقر را در جوامع اسلامي به دنبال داشته باشد. نكته قابل تامل در اين خصوص اين كه، شبكه هاي اجتماعي بنا شده بر اساس فرهنگ ايثار مالي در جوامع اسلامي، داراي روابط عمودي با يكديگر مي باشند و اين بدين معني است كه فقرا در تعامل با شبكه هاي متنوع، ناهمگن و بزرگتر قرار دارند. در چنين شرايطي است كه انتظار مي رود مطابق با اين فرهنگ ناب، نياز فقيران در تعامل با شبكه هاي اجتماعي غني تر، با سهولت بيش تر و هزينه كمتري برطرف شود. بر همين اساس ادعا مي شود هر چه شبكه هاي اجتماعي در ميان افراد فقير گسترش يابد، رفاه آن ها افزايش خواهد يافت و سرمايه هاي اجتماعي كه در اختيار يك شبكه مشخص قرار دارد، به طور كارآمدتري مورد استفاده قرار مي گيرد. بنابراين مي توان اين گونه برداشت نمود كه در صورت فراگيري فرهنگ ايثار مالي و گستردگي شبكه هاي اجتماعي، انتظار بر اين است كه جوامع اسلامي از موقعيت بهتري براي مقابله با فقر نسبت به سايرين برخوردار باشند.
ب) سرمايه ي اجتماعي و كارآمدي حكومت
سرمايه ي اجتماعي حاصل از فرهنگ ايثار و شهادت، به طور بالقوه مي تواند كارآمدي دولت ها و حكومت ها را افزايش داده، بستر مورد نياز براي توسعه اقتصادي را محقق كند. چنانچه پيش تر ذكر شد، ايثار و جهاد در راه خدا در حقيقت مشاركتي آگاهانه در امور حكومت براي حفظ تماميت جامعه اسلامي و كيان دين الهي است و نتيجه اين مشاركت هر چه باشد، براي او مطلوب است. در چنين شرايطي انتظار بر اين است كه پذيرش عمومي نسبت به تصميمات دولت اسلامي بيش تر شده، امكان تحقق اهداف تعيين شده را بيش از پيش هموار نمايد. يادآوري نمونه هاي همكاري دولت و ملت در 8 سال دفاع مقدس در اين خصوص خالي از لطف نيست. نخست وزير دوران جنگ معتقد است نقش همكاري و مشاركت مردم در عبور از بحرآن هاي اقتصادي- اجتماعي آن دوران بسيار برجسته است. وي تاكيد مي كند: «بايد بگويم كه بدون هيچ اغراقي تا حد بسيار زيادي دستيابي به اين موفقيت حاصل نوع رفتار اقتصادي و سياسي مردم بود و جامعه سهم بسيار بالايي در اين زمينه داشت . من باور دارم كه هرگز، سهم مردم كه امروز در ادبيات تخصصي علوم اجتماعي از آن به عنوان «سرمايه ي اجتماعي» ياد مي شود، محاسبه نشده است در حا لي كه در دوره ي جنگ بدون اغراق سهم فوق العاده مردم در همه موفقيت هايي كه در شاخص هاي اقتصادي به دست آمد، ديده مي شود و داراي اهميت بسيار بالايي است»(برگرفته از پايگاه خبري كلمه). و مواردي از اين دست در آن دوران بسيار يافت مي شود.
بنابراين مي توان انتظار داشت كه گسترش فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اسلامي مي تواند كارآمدي سياست هاي دولت را افزايش داده، بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي فراهم آورد.
ج) سرمايه ي اجتماعي و امنيت
بي گمان استقرار امنيت از جمله مباحث مهم و مبنايي در سازماندهي امور و انتظام در كارهاي حكومتي است. چرا كه بدون وجود امنيت، انتظار تحقق توسعه(به ويژه توسعه اقتصادي) بسيار نابه جا است. به نظر مي رسد سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني كه مبتني بر فرهنگ ايثار و شهادت مي باشد، نقش ويژه اي در استقرار امنيت در جامعه ايفا خواهد نمود. عنوان مي شود كه امنيت سطوح متعددي دارد كه مهم ترين آن امنيت در سطح خرد و امنيت در سطح كلان است. امنيت در سطح خرد شامل فرد و گروه هاي اجتماعي است، در حالي كه امنيت درسطح كلان شامل دولت و نهادهاي فرافردي مي باشد. امنيت انواع مختلفي نيز دارد: امنيت عمومي، اقتصادي، اجتماعي، سياسي و.... (سرلك زايي، 1385: 137)
گسترش و حاكميت فرهنگ ايثار و شهادت، شرايطي را در جامعه پديد مي آورد كه امنيت در سطوح و انواع متعدد آن به دست خواهد آمد. در چنين شرايطي بيگانگان و دشمنان اين امنيت و آرامش، توان مقابله با اين نيروي عظيم را نخواهند داشت. بازخواني حماسه 8 سال دفاع مقدس در اين خصوص خود گوياست. رزمندگاني كه در جهادي مقدس و با هدايت پيامبرگونه امام خميني(ره)، با خون خويش نهال انقلاب اسلامي را(كه امروز درختي تناور شده است) آبياري نموده و تماميت ارضي ايران اسلامي را حفظ نمودند، در واقع گوهر امنيت را به مردم كشورشان هديه كردند. بي شك، در صورت بسط اين فرهنگ متعالي و با توجه به آن سابقه درخشان تاريخي، مزدوران و دشمنان انقلاب اسلامي جرات هجمه به اين كشور و از بين بردن امنيت و آرامش آن را نخواهند داشت. در چنين شرايطي انتظار بر اين است كه در لواي اين امنيت، بستر مناسبي براي نيل به توسعه اقتصادي فراهم شود.
5. جمع بندي و پيشنهادات
الف) جمع بندي
1. سرمايه ي اجتماعي از جمله مفاهيم مدرن است كه در گفتمان علوم اجتماعي و محافل سياسي معاصر در سطوح مختلف استفاده شده است. در كلي ترين سطح، سرمايه ي اجتماعي بيانگر توصيف ويژگي هايي از يك جامعه يا گروه اجتماعي است كه ظرفيت سازمان دهي جمعي و داوطلبانه براي حل مشكلات متقابل يا مسايل عمومي را افزايش مي دهد. همچنين سرمايه ي اجتماعي كه مفهومي پيچيده، چند وجهي و بين رشته اي است، مي تواند از ابهامات و دشواري هاي نظري مباحث اقتصادي- اجتماعي كاسته و به عنوان ابزاري در اختيار اقتصاددانان قرار گيرد تا با نقد نظريه متعارف اقتصادي از آن جهت كه ساخت هاي اجتماعي و سياسي را مورد غفلت قرار مي دهد، صورت بندي مناسب تري از تحولات اقتصادي ارائه دهد.
2. «سرمايه ي اجتماعي» هم چون «سرمايه انساني» كه از مدت ها قبل در قاموس اقتصاددانان جايي براي خود باز كرده است، از جمله عوامل غير اقتصادي به شمار مي آيد كه به عرصه تحليل ها و نظريات توسعه اقتصادي راه يافته است. در حقيقت شايد بتوان پذيرش نقش سرمايه ي اجتماعي در روند رشد و توسعه را به عنوان سومين حلقه از حلقات تكاملي سرمايه(سرمايه فيزيكي و مالي، سرمايه انساني و سرمايه ي اجتماعي) تلقي نمود. همگام با تحول نظريات توسعه اقتصادي، توجه دانشمندان علم اقتصاد توسعه نيز به مفهوم سرمايه ي اجتماعي گسترش يافت؛ به گونه اي كه پس از گذشت كمتر از يك دهه از ورود اين مفهوم به ادبيات توسعه اقتصادي، حجم عظيمي از مقالات و مطالعات پيرامون بررسي عمل كرد و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادي سامان يافت.
3. ز آنجا كه كاربرد هر نظريه بدون در نظر گرفتن محيط، ابعاد و شرايط اجراي آن داراي نواقصي است، لذا بازنگري در مفهوم سرمايه ي اجتماعي و شناخت دقيق آن با توجه به فرهنگ ديني ضروري به نظر مي رسد. بيش تر مطالعات صورت گرفته درباره سرمايه ي اجتماعي در كشورمان، در پي كشف و شناسايي معيارها و شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي كه با فرهنگ ديني و ملي ما منطبق باشد نبوده اند. و گويي يك جامعه شرقي، اسلامي و ايراني را با معيارهاي يك جامعه غربي سنجيده اند. غفلت از تفاوت جوامع بشري و يكسان نگري در آن ها و تلاش براي تعميم مفاهيم و معيارهاي ساخته و پرداخته شده در غرب بر همة آن ها، همواره مشكلاتي را در پي داشته است و به نظر مي رسد اكنون نيز در تطبيق و تعميم مفاهيم و مؤلفه هاي سرماية اجتماعي با جامعة ايراني همان اشتباه بار ديگر در حال وقوع است. بنابراين در اين مقاله تلاش نموديم تا با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي در نظريه سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام، نقش آن را در توسعه اقتصادي تبيين نماييم.
4. مفاهيم غني ايثار و شهادت آن دسته از مفاهيماند كه مرز معيني ميان نظريه متعارف و ديدگاه اسلام در خصوص سرمايه ي اجتماعي ترسيم مي نمايد و يكي از دلايل چنين مدعايي، پشتوانه فكري و عقبه نظري آن ها مي باشد. مروري بر سير تطور انديشه سرمايه ي اجتماعي در سال هاي اخير به درستي اين حقيقت را آشكار مي سازد كه اين انديشه بر پايه عقلانيت ابزاري شكل گرفته است. حال آنكه نظريه سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام از چنين منطقي دستور نمي گيرد و توجه به مؤلفه ها ي ايثار و شهادت به روشني گوياي اين مطلب است. اين مطلب در سايه توجه به مفهوم عقلانيت ايثار كاملا روشن است.
5. در فرهنگ قرآني آنچه كه فرد را وا مي دارد كه از مال حاصل از كسب حلال خود در راه خدا بگذرد و در جهاد با باطل شركت نموده و ايثار و فداكاري نمايد و خود را در معرض خطر بيندازد و سرانجام تا در آغوش گرفتن شهادت و نثار جان و هستي خويش پيش برود، اين است كه او همه چيز را در عالم از آن خدا مي¬داند و براي هيچ موجودي قدرت و عزتي مستقل از او قايل نيست. در اين فرهنگ متعالي است كه گذشتن از مال و جان و ايثار و فداكاري در راه خدا به اوج خود مي¬رسد و انگيزه¬هاي ديگر نظير در نظر گرفتن منافع دنيوي ايثار و فداكاري و معروف شدن و نيك نامي نزد مردم و حتي منافع و پاداش اخروي رنگ مي¬بازد. بي¬ترديد سرمايه ي اجتماعي حاصل از اين فرهنگ، بسيار ممتاز تر از سرمايه ي اجتماعي است كه در سايه ساير فرهنگ¬ها حتي فرهنگ¬هاي برآمده از ساير اديان الهي شكل مي¬گيرد. و علي القاعده وقتي نوبت به عقلانيت ابزاري حاكم بر جوامع غربي مي¬رسد سخن نابه جايي نيست اگر بگويم عناصر سرمايه ي اجتماعي از اين منظر هزاران پله سقوط مي¬كند. بنابراين در تبيين فرهنگ ايثار و شهادت بايد گفت كه اين فرهنگ دربرگيرنده عالي ترين و غني ترين مضامين متعالي است كه در بطن خود و در متن خود مجموعه اي از باورهاي ماورايي و معنوي را داراست كه راه سعادت انسان و جوامع انساني را به طور كل در بر مي گيرد.
6. فرهنگ ايثار و شهادت با توجه به تسهيل كنش هاي هدفمند اجتماعي و كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي مي تواند در خلق، گسترش و تثبيت سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي نقشي كليدي ايفا نموده و زمينه بسط اين مفهوم را در جامعه فراهم آورد. اين فرهنگ مي تواند با عنايت به گسترش روحيه برادري اسلامي و ديگر خواهي، افزايش اعتماد متقابل به افراد جامعه اسلامي را به ارمغان آورد. همچنين گسترش مشاركت عمومي و همكاري اجتماعي از سوي همگان براي حفظ حدود و ثغور جامعه اسلامي از نتايجي پربار اين فرهنگ است كه نقش مهمي در تحقق سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي خواهد داشت.
7. تحقق اين فرهنگ برجسته در كنار آثار و بركات فراوانش مي¬تواند نتايج پر ثمري در جامعه از خود برجاي گذارد. از جمله نتايج بسط فرهنگ ايثار و شهادت، كاهش فقر، كارآمدي حكومت و دولت و برقراري امنيت است كه مي¬تواند بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي ايجاد نمايد. در واقع در صورت تحقق چنين فرهنگي انتظار بر اين است كه فرآيند توسعه اقتصادي با سهولت بيشتري پيگيري شود.
ب) پيشنهادات
بنابراين به نظر مي رسد در خصوص احياء و تقويت فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه بايستي برنامه ريزي صحيحي صورت گيرد و اين مهم در برنامه هاي توسعه(مانند برنامه پنجم توسعه) مورد توجه برنامه ريزان قرار گيرد. به نظر مي رسد عنايت به موارد ذيل در اين خصوص راه گشا باشد:
1.تقويت باورهاي ديني، احياي سنت هاي اسلامي و تقويت ارزش هاي ديني بايستي به عنوان يكي از محورهاي اساسي برنامه هاي توسعه مورد توجه قرار گيرد. آشنايي مردم با احاديث، روايات و معارف ديني از طريق رسانه مي تواند در اين زمينه راه گشا باشد. احاديث و روايات به مثابه شعائر ديني مي باشند و با توجه به سفارش بزرگداشت آن ها، بايستي از هر فرصتي جهت اشاعه آن ها در جامعه استفاده شود. به نظر مي رسد رسانه هاي جمعي به ويژه صدا و سيما در اين زمينه از ظرفيت بالايي برخوردار باشند و ازاين رو توجه به آموزه هاي اسلامي در محتواي برنامه هاي توليدي ضرورتي دو چندان مي يابد. تبيين صحيح از تقدس آرمان هاي ديني، برانگيختن احساس مسئوليت و تعهد ديني در مخاطبان، ارائه تصويري منطقي و واقع گرايانه از الگوهاي ايثار و شهادت و پرهيز از خرافه پراكني از مواردي است كه مي تواند در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در رسانه هاي جمعي مورد توجه قرار گيرد.
2.تقويت انگيزه برادري ديني بين اقشار مختلف جامعه اسلامي كه مورد تاكيد اسلام مي باشد، به عنوان يكي ديگر از توصيه هاي كليدي و راهبردي مطرح است. توجه به مشكلات اقليت هاي مذهبي و ديني، اهتمام به حفظ وحدت اقوام ايراني و... از جمله سياست هاي راهبردي جمهوري اسلامي است كه بايد در برنامه هاي توسعه مورد عنايت قرار گيرد. تصوير مطلوب آينده در زمينه اقوام، اديان و مذاهب ايراني مي بايست در چارچوب اهداف و اصولي مانند: منافع ملي، حفظ تماميت ارضي، تحكيم همبستگي ملي و تحكيم روابط ومناسبات خارجي و تثبيت جايگاه ايران در مناسبات منطقه اي و بين المللي تدوين شود.
3.با توجه به نقش آفريني نهادهاي آموزشي از ابتدايي ترين مراحل آن تا مراكز آموزش عالي، بايستي در خصوص ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در اين نهادها برنامه ريزي هاي مدون و صحيحي صورت گيرد. بازخواني محتواي كتب درسي، ايجاد روح تعاون و همكاري، تقويت تعهد ديني، تقويت روحيه دلاوري و جوانمردي، ايجاد حس مشترك هدفمند، جهت دهي پروژه هاي پژوهشي، برگزاري جشنواره ها و يادبودها، روشنگري در خصوص ابهامات و شايعات پيرامون جنگ تحميلي، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ، به كارگيري ابزارهاي هنري جذاب و... از جمله مواردي است كه عنايت به آن ها ضروري به نظر مي رسد.
4.به كارگيري استراتژي «نقل سينه به سينه» در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت نيز با توجه به سابقه درخشان تاريخي از شاهنامه خواني و امثال آن، مي تواند مفيد واقع شود.

منابع و مآخذ
- قرآن كريم
- نهج البلاغه
- اشراق، محمد كريم، تاريخ و مقررات جنگ در اسلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368.
- اموري، تاكاشي، "اثرات اقتصادي سرمايه ي اجتماعي"، مجله انديشه صادق، شماره 11و 12، تابستان و پاييز 1382.
- الواني، سيد مهدي و ميرعلي، سيد نقوي، "سرمايه ي اجتماعي: مفاهيم و نظريه ها"، فصلنامه مطالعات مديرت، شماره 33 و 34، بهار و تابستان 1381.
- الويري، محسن، "سند چشمانداز توسعه و سرمايه ي اجتماعي"، مجله انديشه صادق، شماره 11و 12، تابستان و پاييز 1382.
- بورديو، پير، "شكل هاي سرمايه"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه افشين خاكباز و حسن پويان، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پاتنام، رابرت، "جامعه برخوردار، سرمايه ي اجتماعي و زندگي عمومي"، به كوشش كيان تاجبخش، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پاتنام، رابرت، دموكراسي و سنت هاي مدني، مترجم محمد تقي دلفروز، تهران دفتر مطالعات سياسي وزارت كشور، 1377.
- پورتس، آلهاندرو، "سرمايه ي اجتماعي: خاستگاه ها و كاربردهايش در جامعه شناسي مدرن"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پيران، پرويز، موسوي، مير طاهر، شياني، مليحه، "كارپايه مفهومي و مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي"، فصلنامه رفاه اجتماعي، سال 6، شماره 23، (زمستان 1385).
- تاجبخش، كيان، سرمايه ي اجتماعي، اعتماد، دموكراسي و توسعه، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: شيرازه، 1384.
- التميمي الامدي، عبدالواحد، تصنيف غررالحكم و درر الكلم، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1366.
- توسلي، غلامعباس، موسوي، مرضيه، "مفهوم سرمايه در نظريه كلاسيك و جديد با تاكيد بر نظريه هاي سرمايه ي اجتماعي"، نامه علوم اجتماعي، شماره 26، زمستان 1384.
- الحر العاملي، الشيخ محمد بن الحسن، وسايل الشيعه، دار الحياء التراث العربي، 1387ق.
- حكيمي، محمد رضا، الحياه، ترجمه احمد آرام، قم: انتشارات دليل ما، چاپ پنجم، 1384.
- دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، ج3، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.
- رحماني، تيمور، اميري، ميثم، "بررسي تاثير اعتماد بر رشد اقتصادي در استان هاي ايران با روش اقتصاد سنجي فضايي"، مجله تحقيقات اقتصادي، شماره 78، 1386.
- رسولي محلاتي، سيد هاشم، زندگاني حضرت محمد خاتم النبيين(ص)، تهران: اسلاميه، ج 3، 1336.
- زرگري نژاد، غلامحسين، تاريخ صدر اسلام(عصر نبوت)، تهران، سمت، 1387.
- سرلك زايي، شريف، مناسبات آزادي و امنيت از ديدگاه امام خميني، مجله علوم سياسي، شماره 43، 1385.
- الصدوق، الخصال، ترجمه يعقوب جعفري، قم: نسيم كوثر، 1382.
- الطباطبايي، السيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم: انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق.
- غلامي نتاج اميري، سعيد، "آسيب شناسي برنامه هاي توسعه اقتصادي كشور بعد از پيروزي انقلاب اسلامي"، در پژوهش هاي راهبردي در توسعه اقتصادي ايران(مجموعه مقالات)، به كوشش محمدباقر نوبخت، ج 1، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1385.
-فاين، بن، سرمايه ي اجتماعي و نظريه اجتماعي: اقتصاد سياسي و دانش اجتماعي در طليعه هزاره سوم، ترجمه محمد كمال سروريان، تهران: انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1385.
-فرهنگ، منوچهر، فرهنگ واژگان اقتصادي، تهران: نشر معاصر، 1367.
-فوكوياما، فرانسيس، "سرمايه ي اجتماعي و تحول تكنولوژيك در عصر اطلاعات"، مجله انديشه صادق، شماره 11 و 12، تابستان و پاييز 1382.
-فوكوياما، فرانسيس، پايان نظم(سرمايه ي اجتماعي و حفظ آن)، ترجمه غلامعباس توسلي، چاپ دوم، تهران: حكايت قلم نوين، 1385
-فيلد، جان، سرمايه ي اجتماعي، ترجمه غلامرضا غفاري و حسين رمضاني، تهران: كوير، 1386.
-قره باغيان، مرتضي، تئوري هاي رشد و توسعه اقتصادي، تهران: نشر ني، 137..
-الكراجكي، ابوالفتح، كنز الفوائد، ج1، قم: دارالذخائر، 141.ق
-كلمن، جيمز، "نقش سرمايه ي اجتماعي در ايجاد سرمايه انساني"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه افشين خاكباز و حسن پويان، تهران: نشر شيرازه، 1384.
-كلمن، جيمز، بنيادهاي نظريه اجتماعي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، 1377.
-الكليني، محمدبن يعقوب، اصول كافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران: انتشارات علميه اسلاميه، بي تا.
-المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران: مكتبه الاسلاميه، 1371.
-مردوخي، كي لان، "سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي"، مجله اقتصاد و جامعه، شماره 1.، زمستان 1385.
-مصطفوي(خميني)، فريده، تفسير آيات جهاد، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1384.
-معين، محمد، فرهنگ فارسي، تهران: انتشارات معين، 1366.
-ناطق پور، محمد جواد، فيروزآبادي، سيد احمد، "شكل گيري سرمايه ي اجتماعي و فراتحليل عوامل موثر بر آن"، نامه علوم اجتماعي، شماره 28، پاييز 1385.
-نظرپور، محمدنقي، ارزش ها و توسعه، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1378.
-ولكاك، مايكل و ناريان، ديپا، "سرمايه ي اجتماعي و تبعات آن براي نظريه توسعه، پژوهش و سياست"، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: نشر شيرازه، 1384.
-Bullen, P. & Onyx, J. (1998), “Measuring Social Capital in Five Communities in NSW”, Journal of Applied Behavior, vol. 36. No. 1. March 2....
-Falk, L. & Kilpatrick, S. (1999), What is Social Capital? A Study of Interaction in a Rural Community, Faculty of Education, University of Tasmania, paper D5/1999, In the CRLRA Discussion Paper Series.
-Feldman, T. R, and Assaf, S. (1999), Social capital: conceptual frameworks and empirical evidence, The World Bank, social capital initiative, working paper, no. 5.
-Fukuyama, F. (2..2), “Social Capital and Developments, The Coming Agenda, SIAS Review.
-Grootaert, C. and Thierry, V. B(eds.),(2..2), “understanding and measuring social capital. A multidisciplinary for practitioners”, The Word Bank.
-Grootaert, C. & Others(2..5), “Measuring Social Capital an Integrrated Questionnaire, World Bank Working Paper, No. 18.
-Knack, S. & Keefer, PH. (1997), “Does Social Capital Have an Economic Pay off? A Cross_Country Investigation”, Quarterly Journal of Economics.
-Olken, B. A. (2..7), “Do Television and Radio Destroy Social Capital? Evidence from Indonesian Villages” , Harvard University, may.
-Putnam, R. D. (1993) “The Prosperous Community: Social Capital and Public Life” , The American Prospect, no 13.
-Putnam, R. D. (1995) “Bowling Alone: America`s Declining Social Capital”, Journal of Democracy, 6, 65-78.
-Putnam R. D. (1996) “Who Killed Civic America?” , The American Prospect, 7 , 24, pp 66-72.
-Putnam, R. and Goss, K. (2..2), “Introduction” In Putnam(ed.) Democracies in Flux, The Evolution of Social Capital in Contemporary Society”, Oxford University Press, p 5.
-Solow, R. M. (2...), “Notes on Social Capital”, Washington D. C. The World Bank.
-Woolcock, M. & Narayan, D. (2...), “Social Capital: Implications for Development Theory, Research and Policy”, World Bank Research Observes 15(2).
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده