وصیتنامه شهید «حسین صفیخانی»
شهید «حسین صفیخانی» در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: پدر و مادر عزیزم! اگر من در جبهه، شهادت را در راه اسلام کسب کردم و شهید شدم از شما و خانواده ام انتظاری که دارم این است که صبور و بردبار باشید و برای من گریه و زاری نکنید زیرا فرزندتان در راه اسلام و دفاع از اسلام به شهادت می رسد و از شما و خانواده ام می خواهم که با تمام وجود و بدون هیچ قید و شرطی از رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خمینی حمایت نمایید و همیشه دعا به جان حضرت امام و رزمندگان عزیز را فراموش نکنید.
کد خبر: ۵۹۰۵۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳
وصیت نامه شهید«حسین رضایی»
شهید«حسین رضایی» در بخشی از وصیت نامه به یادگار مانده اش آورده است: برادر جان! مکتب ما همان مکتب خون و شهادت است که احتیاج به خون من و تو دارد. ملت عزیز ایران! امام خمینی این پیر جماران این رهبر کبیر عالی قدر را دعا کنید.
کد خبر: ۵۹۰۵۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳
گفتگو با مادر شهید معلم «داوود بهادری»:
مادر شهید معلم در روایت از فرزند شهیدش بیان میکند که داوود میگفت: «"مامان! حقوقش کم باشه، مهم نیست... این کار ثوابش بیشتره!" این را گفت و راهی مدرسههای محروم اشتهارد شد؛ معلمی که به جای پول، با دلش حساب میکرد. داود بهادری، همانجا که بچههای خاکیپوش محله، الفبا را با اشتیاقش یاد گرفتند، بعدها در جبهههای جنگ هم "درس ایثار" را به رزمندگان آموخت.
کد خبر: ۵۹۰۴۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳
مصاحبه با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
مصاحبه با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا(حمیدرضا) عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا(حمیدرضا) عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
گفتگویی با پدر شهید «رضا عزیزی»:
محمدشفیع عزیزی، مردی با دستهای زخمخورده از کارگری و قلبی مالامال از عشق به وطن، در خانه محقرش در گوهردشت کرج، روایت زندگی پر فراز و نشیب خود را بازگو میکند. او که چهار پسر رزمنده تربیت کرد، امروز با سربلندی از حمیدرضا، کوچکترین فرزندش سخن میگوید؛ همان نوجوان سیزدهسالهای که با اشتیاقی آسمانی به جبهه شتافت و در هفدهسالگی، نامش را در دفتر شهدا ثبت کرد. این روایت، داستان کارگری است که نه با کلمات، بلکه با عمل ثابت کرد عشق به میهن را میتوان در سختترین شرایط زندگی نیز پرورش داد.
کد خبر: ۵۹۰۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
مصاحبه با مادر شهید کارگر «زیدالله لازمی»؛
در آستانه روز کارگر به سراغ خاطرات مادر شهید زیدالله لازمی رفتیم؛ کارگر سادهای که هم در کارگاههای قرقرهسازی کرج با دستان پرصلابتش چرخ زندگی را میچرخاند و هم در خط مقدم جبهههای جنوب، با همان دستان پرتوان از خاک میهن دفاع کرد. این روایت، داستان زندگی کارگری است که مهریه همسرش را با پنجاه تومان شروع کرد و سرانجام با خون پاکش، مهریهای ابدی بر پیشانی تاریخ این سرزمین ثبت نمود. از مرغداری کرج تا شلمچه، از دستان آغشته به روغن ماشینآلات تا مشتهای گرهکرده در برابر دشمن - اینها فصلهای زندگی مردی است که ثابت کرد کارگر واقعی هم در کارگاه و هم در میدان نبرد، یک رزمنده است.
کد خبر: ۵۹۰۴۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
مصاحبه با مادر شهید کارگر «زیدالله لازمی»؛
در آستانه روز کارگر به سراغ خاطرات مادر شهید زیدالله لازمی رفتیم؛ کارگر سادهای که هم در کارگاههای قرقرهسازی کرج با دستان پرصلابتش چرخ زندگی را میچرخاند و هم در خط مقدم جبهههای جنوب، با همان دستان پرتوان از خاک میهن دفاع کرد. این روایت، داستان زندگی کارگری است که مهریه همسرش را با پنجاه تومان شروع کرد و سرانجام با خون پاکش، مهریهای ابدی بر پیشانی تاریخ این سرزمین ثبت نمود. از مرغداری کرج تا شلمچه، از دستان آغشته به روغن ماشینآلات تا مشتهای گرهکرده در برابر دشمن - اینها فصلهای زندگی مردی است که ثابت کرد کارگر واقعی هم در کارگاه و هم در میدان نبرد، یک رزمنده است.
کد خبر: ۵۹۰۴۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱
مصاحبه با مادر شهید کارگر «زیدالله لازمی»؛
در آستانه روز کارگر به سراغ خاطرات مادر شهید زیدالله لازمی رفتیم؛ کارگر سادهای که هم در کارگاههای قرقرهسازی کرج با دستان پرصلابتش چرخ زندگی را میچرخاند و هم در خط مقدم جبهههای جنوب، با همان دستان پرتوان از خاک میهن دفاع کرد. این روایت، داستان زندگی کارگری است که مهریه همسرش را با پنجاه تومان شروع کرد و سرانجام با خون پاکش، مهریهای ابدی بر پیشانی تاریخ این سرزمین ثبت نمود. از مرغداری کرج تا شلمچه، از دستان آغشته به روغن ماشینآلات تا مشتهای گرهکرده در برابر دشمن - اینها فصلهای زندگی مردی است که ثابت کرد کارگر واقعی هم در کارگاه و هم در میدان نبرد، یک رزمنده است.
کد خبر: ۵۹۰۴۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱