خاطرات «حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی»
«اولین دیدار با امام خمینی(ره)» عنوان خاطره‌ای از کتاب خاطرات سید محمود دعایی است که درقسمتی از آن آمده است: «سیمای امام(ره) از عکس‌هایی که قبل از ایشان دیده بودم، زیباتر بود؛ چرا که در آن موقع در تلویزیون تصویری از ایشان پخش نمی‌شد و تنها همین عکس‌ها بود.»

نوید شاهد: کتاب «گوشه‌ای از خاطرات سید محمود دعایی» که در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(ره) به چاپ رسیده است، زندگی و خاطرات ایشان را با امام(ره) روایت می‌کند. سید محمود دعایی، متولد 30 فروردین‌ماه ۱۳۲۰ در یزد، روحانی و سیاست‌مدار ایرانی است. او از اعضای مجمع روحانیون مبارز، سرپرست مؤسسه اطلاعات از سال ۱۳۵۹ تا کنون و نماینده 6 دوره ابتدایی مجلس شورای اسلامی تا سال ۱۳۸۲ بود. «خاطره اولین دیدار با امام خمینی(ره)» از این کتاب را می‌خوانیم.

سیمای زیبا

 

وقتی به قم وارد شدم مدت کوتاهی از وقایع 15 خرداد 1342 و دستگیری امام گذشته بود. من به مدرسه آیت‌الله بروجردی وارد شدم. یک شب که ظرفی را برداشته بودم تا از رستوران‌های اطراف حرم برای جمعی از دوستان که در مدرسه با هم بودیم، غذا تهیه کنم؛ شنیدم یک نفر موتور سوار در حال حرکت فریاد می‌زد: «آقا آزاد شد!» و بدین ترتیب همه مردم قم را خبر می‌کرد. حوالی ساعت 10 شب بود. من قابلمه به دست به طرف منزل امام(ره) دویدم و برای اولین بار سیمای مبارک حضرت امام(ره) را زیارت کردم. سیمای امام(ره) از عکس‌هایی که قبل از ایشان دیده بودم، زیباتر بود؛ چرا که در آن موقع در تلویزیون تصویری از ایشان پخش نمی‌شد و تنها همین عکس‌ها بود. من امام(ره) را در برخورد اول خیلی زیباتر و بهتر دیدم د دستشان را به گرمی بوسیدم.

ساعتی آنجا بودم و برگشتم. در برگشت غذایی تهیه کردم. به هر حال آن شب خیلی با خوشحالی و شادی گذشت و فردای آن روز هم تمام وقت من به جریان دید و بازدیدهای امام(ره) و تدارک مراسم برگزاری جشن‌ها به مناسبت آزادی و ورود ایشان به قم گذشت. شایان ذکر است که در طول مبارزات خود در کرمان آرزو داشتم که امام خمینی(ره) را از نزدیک ببینم و این مسئله برای من بسیار مهم و شادی‌آور بود.

اولین باری که اسم حضرت امام(ره) را شنیدید کجا بود و از شخصیت ایشان چه تصوری داشتید؟

اولین باری که اسم حضرت امام(ره) را شنیدم در دوران دبیرستان بود. من در آن سال یک ماه از تعطیلات تابستان را به یزد برای دیدار پدرم رفته بودم. سالی بود که آقای بروجردی از دنیارفته بودند و من برای اولین بار از پدرم نام امام(ره) را شنیدم. وی در جواب این که کاندیداهای بعدی برای مرجعیت چه کسانی هستند؟ گفت: حاج آقا روح‎‌الله، حاج آقا روح‌الله خمینی. از این زمان ایشان به عنوان یک شخصیت برتر و مرجعی که شایستگی دارد زعامت حوزه را بر عهده بگیرد، در ذهن من نقش بست.

آیا پدرشما نام حضرت امام را به عنوان شاخص مطرح کردند یا مقایسه ای؟

در حد بزرگان مطرح کردند و گفتند: ایشان این صلاحیت را دارد. (البته نظر پدر من بعد از حوادث 15 خرداد عوض شده بود و تلقی دیگری از مرجعیت شیعیان داشت، ولی قبل از آن ایشان را به عنوان یک شخصیت فوق‌العاده علمی و عرفانی و معنوی می‌شناخت، بخصوص آن بعد عرفانی و معنویت امام روی پدرم فوق‌العاده تأثیر داشت.)

آیا پدر شما خودشان در درس امام شرکت داشت؟

فکر نمی‌کنم پدرم توفیق شرکت در درس مراجع قم علی‌الخصوص امام(ره) را پیدا کرده باشد؛ چون پدر من سن خیلی بالاتری داشت، یعنی از امام(ره) بزرگتر بود، این توفیق را پیدا نکرد. امام(ره) در ابتدای مبارزه شصت و خرده‌ای سال داشتند و پدر من تقریبا در همان اوان در سن 84 سالگی از دنیا رفت. پدر من در اراک و اصفهان با آیت‌الله پسندیده ارتباط و آشنایی داشت و از طریق ایشان و آشناهای دیگر از تسلط علمی امام(ره) و آموزش‌های ایشان اطلاع حاصل کرده بود.

من بعد از شنیدن نام امام(ره) نسبت به ایشان کنجکاو شدم و در جریان مبارزات انجمن‌های ایالتی و ولایتی، وقتی امام(ره) اعلامیه‌ها و خطابه‌های تند و صریحی صادر کرد به دلیل این که این اعلامیه‌ها از لحاظ محتوی و قاطعیت برخوردی صریح و روشن با ظلم و ستم داشت به ایشان علاقه‌مند شدم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده