شهدای سادات گیلان؛ زندگی شهید سید محمد اسحاقی

شهید بزرگوار سید محمد اسحاقی در سال ۱۳۴۱ در خانواده ای مسلمان و متدین از پدری روحانی و مادری متدینه چشم به جهان گشود . سید محمد از همان دوران کودکی با آداب و سنن غنی و نیکویی اسلامی تربیت یافت ، لذا جوانی باوقار ، جوانمرد، با فضیلت و متقی بود و از کمال مراقبت در پرهیز و دوری از گناهان و معصیت برخوردار و از نظر رفتار با خانواده و اطرافیان از رافت و نجابتی خاص برخوردار بود .

ایشان در تمام مراحل زندگی به دستورات مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام اقتداء نموده و همواره در زندگی قناعت را پیشه خود ساخته بود و اصلا علاقه ای به زیاده خواهی و دنیا طلبی نداشت . از دوران نوجوانی با عشق و علاقه ای وصف ناپذیر به صفوف امت مسلمان پیوست و سهم بسزایی در پخش و تکثیر اعلامیه ها ی حضرت امام خمینی (رض) و تظاهرات و راهپیمایی ها و ایجاد وحدت و یکرنگی بین جوانان، علیه رژیم منهوس پهلوی ایفا نمود.

سید محمد با به ثمر رسیدن نظام مقدس جمهوری اسلامی به رهبری حضرت امام راحل آشکارا و با خیالی آسوده به فعالیت هایش گسترش و سازماندهی ویژه ای بخشید و در صحنه های مختلف دینی و مذهبی و سیاسی و فرهنگی سهم بسزایی داشت و با دنبال کردن فعالیتهای بسیج در مساجد، الخصوص مسجد خمیران زاهدان تلاش و خدمات زیادی کرد و برای رضای حضرت دوست هر خدمتی که از وی بر می آمد انجام می داد و در عین حال، هیچگاه نزد دیگران بازگو نمی کرد تا مبادا نفس، وی دچار عجب بشود!. محمد در کنار مطالعات به نوشتن نیز مانوس بود و بارها مقالات بسیاری در زمینه تاریخ و سیاست به رشته تحریر در آورد که در جراید به ویژه در نشریات اطلاعات، کیهان و پاسدار چاپ و منتشر شد .

محمد از شروع جنگ تحمیلی طی هفت مرحله اعزام بمدت سه سال و هشت ماه و هفت روز در جبهه های جنگ تحمیلی حضوری حماسی و دلاورانه آفرید و در دوران جنگ از روایان جنگ دفاع مقدس بود و گزارش های مفصلی از عملیات رمضان، والفجر ۱، ۲، ۳، ۴ و کربلای ۳، ۴، ۵انجام داد و نیز در دل عملیات ها به همراه رزمندگان نبرد با دشمن می کرد ونیز تهیه و تدوین گزارش عملیات و حماسه آفرینی و تلاش دلاور مردان دیار عشق را بر صحیفه تاریخ حک می کرد و در خور تحسین در هر دو جبهه جنگ شرکت داشت (هم با قلم و هم با سلاح به جنگ دشمن می رفت)، که از سوی دکتر محسن رضایی فرمانده سپاه به عنوان مشاور سیاسی و نظامی لشکر امام حسین (ع) سپاه برگزیده می شود و در این سمت خدمات شایان توجه ای به انجام می رساند . از این روایت گر پرتلاش کتابی تحت عنوان نبرد الامیه چاپ توسط مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ چاپ و منتشر شد و کتاب ارزشمندی است .

سید محمد در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته تاریخ با رتبه ای عالی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته و از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود، و در مقابل خواسته نزدیکان و اطرافیان که شما دانشجوی ممتاز دانشگاه هستید، پس سعی کنید در این سنگر مسیر را ادامه دهید، اما سید محمد در جواب می گفت : جبهه های نبرد حق علیه باطل، نیاز بیشتری به ما دارد و ما در آنجا پرثمرتر خواهیم بود. و اما این بار رفتنش رنگ و بوی دیگری داشت و کلامش پر از نصایح و سفارش بود، و در جواب مادرمکرمه شان که از سید محمد خواسته بودند این بار که از جنگ آمدی دختری مومنه را برایت در نظر دارم به خواستگاری می رویم و دامادت می کنم و سید محمد در جواب پاسخ داد مادر جان: یا خودم می آیم و یا مر خواهند آورد در هر دو صورت برای اسلام و دینم خدمت می کنم و اگر شهادت نصیبم شد حلالم کنید، و مادر در جواب گفت: محمد جان این حرف را نزن ، ولی محمد در کمال خونسردی و با صلابت مادر را دلداری و آرام نمود . گویا این بار به وی الهام شده بود که شهید می شود.

سرانجام در 29 دی 1365 پس از دلاوری و شجاعت بی نظیری که در مصاف با دشمنان دین و اسلام داشت در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه، لباس دیدار و دوست و دامادی اش را با عشق و شهامت و ایثار به تن کرد و روایت خود را با خونش به نگارش تاریخ دفاع مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران در آورد و سرافراز و جاودانه به قافله شهیدان اسلام و انقلاب پیوست.

پیام شهید :

دوستان، عزیزان و هموطنان شریف، اگر می خواهید که تحت لوای اسلام و آزادی زندگی کنید، قرآن و ولایت را سرلوحه امورات دنیوی و اخروی خود قرار داده و از وجود علما و استادان اهل دین، بهره های فراوانی بگیرید و هیچگاه سنگر علم و عدالتخواهی را خالی نگذاشته تا موجب سوء استفاده بیگانگان شود !.