هیات انتخاب نامزدهای چهره سال هنر انقلاب اسلامی، ۱۵ هنرمند را به عنوان نامزدهای اولیه «چهره سال۱۴۰۳ هنر انقلاب» معرفی کردند.
این معجزه انقلاب بود که یک آهنگر ساده و یک اخراجی از ارتش شاهنشاهی را چنان در کوره بصیرت، آبدیده کند که «حاج حسین بصیر» بسازد؛ مردی که از ایران تا افغانستان، از «فداییان اسلام» و رزم در کنار «چمران» تا قائم مقامی «لشکر کربلا» تجسم تمام نمای جهاد بود و آیینه تمام قد بصیرت عارفانه و برخاسته از منتهای خلوص و تقوی. کسی که قبل از هر عملیات، موهای سر و صورتش را اصلاح میکرد و میگفت: «عملیات، سعی در صفای مستی و طواف کعبه عشق است.»
از کار در بازار تا شاگردی علامه جعفری، از میل و کباده و گود زورخانه تا کشتی و والیبال، از معلمی مدرسه تا مربی عرفان و عشق شدن در خانقاه بازی دراز و خرابات گیلانغرب و تا خاک داغ خوزستان، تا گمنام و بی مزار، آسمانی شدن با بچههای گردان «کمیل» و «حنظله» در غربت «فکه»، راهی است به عظمت نام «ابراهیم هادی» که سالک طریق شهادت بود و همانگونه که همیشه از خدا میخواست، گمنام ماند و پیکرش هرگز برنگشت اما بی مزار، همه جانهای عاشق از عطر یادش تا قیامت، شقایقزار است...
در روز تولد مردی که ردّ نگاهش هنوز در کوچههای جنوب شهر پیداست، خاطراتی از شهید ابراهیم هادی را مرور میکنیم؛ جوانی که تنها با سلاح ایمان و صداقت، از دل میدان ورزش تا میدان نبرد، الگوی یک انسان کامل شد.
ماشین در محاصره قرار می گیرد و مجبور به توقف می شود. ناگهان کومله ها با صورتی پوشیده به آنها نزدیک شده و می گویند تسلیم شوید. امیر شهید حاضر به تسلیم نمیشود تا حرفی را که همیشه به نیروهای تحت امرش میزد در عمل اثبات کند: «ارتشی هرگز اسیر نمی شود»! دیگر تیری در تفنگ نمانده بود اما حاضر نشد دست از مبارزه بکشد و تسلیم شود. پیکرش را که آوردند، گلوله هایی در سمت چپ شقیقه و در دست چپش نشسته بود و چانه اش بوسیله قنداق تفنگ، له شده بود...
آجودان مخصوص شهید «حسن اقارب پرست» در ارتش، با انقلاب شد یکی از درخشان ترین و پاکترین اسوههای خلوص و معنویت و عرفان در تاریخ جنگ... از «دزلی» و «مریوان» تا «شرهانی» و «فکه»، داستان زندگی او عاشقانه ترین حماسه دوران است. حماسه حیات فرمانده دلیر و شجاع لشکر 27 حضرت محمد رسول الله (ص) که پس از 11 بار مجروحیت شدید، گفته بود: «نذر کردم به نیت 12 امام که بار دوازدهم شهید شوم و زنده برنگردم» و «رضا چراغی» اجرش را این بار با شهادت گرفت...