بيژن قناعتي در سال 61 در عمليات بيت المقدس مسئول تداركات گردان مي شود. روزي كه مشغول توزيع تعدادي كمپوت ميان بچه هاي خط مقدم است، به سنگري كه پنج تن از رزمندگان در آنجا هستند، مي رسد و كمپوتها را ميان آنها تقسيم مي كند و بچه ها مشغول باز كردن مي شوند. يكي از رزمندگان متوجه مي شود كه كمپوت وي قبلاً باز شده است و درونش مقداري شن با يك نامه گذاشته اند و درش را با چسب چسبانده اند....
نويد شاهد:پاييز سال1366 به رزمندگان اسلام جهت انجام عمليات بيت المقدس2در منطقه ماروق عراق آماده مي شوند.درگردان علي اكبر ،يك نيروي بسيجي به نام سيروس وجود داردكه بي اندازه شوخ است وبه دليل داشتن روحيه اي شاد وشيطنت آميز،انگشت نماست ...
نويد شاهد:برادر جانباز مسعود صاحبي مي گويد:در يكي از مناطق عملياتي در داخل سنگر مشغول صرف نهار بوديم كه خمپاره اي در جلوي سنگر منفجر شدو عده اي از همرزمان شهيد و مجروح شدند. در اين ميان من هم از ناحيه فك و صورت به شدت مجروح شدم ...
نويد شاهد:علم ها يك طرف و درفش ها طرف ديگر. علم هاي سياه به شاخه هاي درخت آويزان بودند و نشان از شكوه حماسه اي مي دادند كه در تاريخ اسطوره شده بود. درفش ها اما بر دوش خانه سنگيني مي كرد. دهه محرم با جشن هاي 2500 ساله تلاقي پيدا كرده بود...
دو آسایشگاه در یکی از اردوگاه های رژیم بعث صدام، قرار دارد که یکی از آنها مربوط به خانم های ایرانی است که اسیر شده اند. اسیران مرد ایرانی، تعصب فراوانی به آنها دارند و می خواهند به هر نحو ممکن از وضعیت آنها باخبر شوند و احیاناً اگر کمکی لازم دارند برایشان انجام بدهند.
در اردوگاه اسرای ایرانی، یک سرباز عراقی به نام کاظم هست. او شیعه است. یک برادرش در جبهه های نبرد کشته شده و دو برادر دیگرش اسیر هستند.