همراه با دانشجویان شهید گیلان (8)
نویدشاهد - در فرازی از مناجات نامه شهید «فریبرز اشجعی» آمده است: ای منافق و یا هر کس که می خواهی در مقابل اسلام بایستی بدان که تا یک مسلمان و حزب الهی در این دنیا هست نمیگذارد آب خوش از گلویتان پایین برود مگر میتوان با کوه عزم و اراده جنگید؟ مگر می توان با ایمان و عشق جنگید؟ نه نمی توانید.
مناجات دانشجوی شهید «فریبرز اشجعی»

به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «فریبرز اشجعی» تاریخ دوم بهمن ماه سال 1345 در شهرستان آستارا دیده به جهان گشود. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه، درسال 1362 در رشته مهندسی متالوژی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. در اوج جنگ تحمیلی و با وجود علاقه شدید به علم و دانش تاب ماندن در کلاس های درس از او ربوده شد و با عشق خود را به سنگر دفاع در مناطق غرب کشور رساند. سرانجام در تاریخ 10 شهریور سال 1365 در منطقه حاج عمران، در عملیات کربلای 5 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

مناجات شهید «فریبرز اشجعی» را می خوانیم:
 
خدایا تو بیشترین نعمت را به من دادی ٬ اما بیشترین نافرمانی ها و معصیت ها را انجام دادم. خدایا تو بیشترین لطف و مرحمت خود را بر من عطا نمودی ولی من قدر آن را ندانستم . خدایا تو بزرگترین رحم کننده ای و من معصیت کار ٬ محتاج به رحم و بخشش تو هستم. خدایا نمی دانم از چه بگویم آیا از کثرت گناهانم که بر دوشم سنگینی می کند.. باید بر مظلومیت اسلام گریه کرد اسلامی که با رنج های پیامبر اسلام و حتی قبل از آن با رنج دیگر پیامبران آغاز شد و با فرق شکافته علی (ع) روح تازه در آن دمیده شد...

خدایا آرزو دارم در راهت به دردناکترین زخم ها کشته شوم اگر صبرم دهی. دوست دارم که بدست شقی ترین آدم ها کشته شوم اگر لایقم دانی . خدایا اگر چه علمم اندک است اما تو مرا لایق دانستی که در این سنگر ( دانشگاه ) خدمت کنم. ای منافق و یا هر کس که می خواهی در مقابل اسلام بایستی بدان که تا یک مسلمان و حزب الهی در این دنیا هست نمیگذارد آب خوش از گلویتان پایین برود مگر میتوان با کوه عزم و اراده جنگید ؟ مگر می توان با ایمان و عشق جنگید؟ نه٬ نه نمی توانید. 

مناجات دانشجوی شهید «فریبرز اشجعی»

خیال می کنید با کشتن می توانید ما را خاموش کنید٬ زهی خیال باطل: بخدا اگر چشم هایمان را کور کنید و نور دیده را از چشمانمان بگیرید نمی توانید نور الهی را در قلبمان خاموش کنید. بخدا قسم بار سنگین چرخهای تانک را بر روی سینه ام تحمل میکنم اما زیر بار سنگین و پر مشقت ذلت نخواهم رفت زیرا که این  را حسین (ع) به ما آموخته که مردن با عزت به از زندگی با ذلت.

اگر سرمان را از تنمان جدا کنند نخواهیم گذاشت یک مو از قوانین اسلام را از پیکره آن جدا کنند. چون اسلام ٬اسلام است...

و هر کس اسلام را میخواهد باید همه جوانب آن را رعایت کند تا رستگار شود . خدایا در پایان ٬ این درد دل را با تو دارم و تمنا دارم که بر طول عمر رهبرم بیفزایی... .عمر مرا کوتاه کن و بر عمر آن پیر معظم بیفزا.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده