شهيد محمود فاليزكار/ بي صدا ، اما پر از عشق
دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۶
شهید محمود فالیزکار در تاریخ شش مهر 1364 در منطقه عملیاتی فاو درحالیکه خطشکن و غواص محور عملیات بود مظلومانه توسط بعثیان به شهادت میرسد و با تلاطم آب پیکرش جابجا شده و بهاینترتیب هیچ اثری از وی باقی نمیماند و جاویدالاثر میشود.
به گزارش نویدشاهدگیلان شهيد محمود فاليزكار به اسلام ناب محمّدي اعتقادي كامل و عميق داشت. او مسير و خطّ امام را آگاهانه پذيرفت و براي حفظ اين مسير از هيچ گونه جانفشاني دريغ نورزيد. شهيد فردي فرهيخته، آزاده، ناصح و عارف بود. وي كم و گزيده صحبت مي كرد ولي در دلش غوغايي از عشق به مردم و ميهنش برپا بود. همچنين زياده خواه نبود و بهترين ها را براي همه مي خواست. شهيد، جواني پوياي علم و جوياي معرفت واقعي بود. به خواندن نماز اوّل وقت اهمّيّت زيادي مي داد. فعّاليّتهاي مذهبي و سياسي فراوانش در مسجد فرهنگ و دين واقع در خيابان لاهيجان، شهرستان رشت از رعايت آداب ديني و توجّهش به مسائل سياسي حكايت مي كرد. مسجدي كه با دوستانش آن را سنگر فعّاليّت هاي خود قرار داده و در حفظ اين سنگر، بسيار كوشش و تلاش مي نمودند.
بي صدا ، امّا پُر از عشق
ون از طرف دانشگاه، چندين مرحله به جبهه اعزام شده بود، بدنش دچار ضعف و سُستي زيادي گشته بود. به همين جهت چند روزي در درمانگاه براي مداوا و بهبودي بستري شد. پس از بهبودي نسبي و مرخص شدن، براي ديدن خانواده به سوي رشت عزيمت نمود. مادر، با ديدن چهرة خسته و ضعيف محمود، حس كرد كه فرزندش گرفتار بيماري و ناراحتي سختي شده است. پس از پرس و جو كردن از احوالات و علّت كسالت، محمود در نهايت تواضع و عزّت والايي كه با آن خو گرفته بود، بيماري خود را بسيار كم اهميّت نشان داده و اظهار داشت كه كمي كليه هاي وي دچار مشكل شده و براي استراحت نزد خانواده آمده است. ولي مادر از كم و كيف قضايا تا حدي باخبر شده و پي برده بود كه ناراحتي فرزندش از اقامت طولاني او در جبهه ها ناشي شده است، چرا كه در تماس با دانشگاه براي پي جويي از حال فرزند، مسئولين دانشگاه به او گفته بودند كه محمود به جبهه ها اعزام شده و سنگر جبهه را بر سنگر دانشگاه ترجيح داده است.
هنگام عصر كه پدر، پس از فراغت از كار روزانه به منزل مراجعت نمود، مثل هميشه، سايرين براي رساندن خبر آمدن محمود به خانه پيش قدم شدند و در آن هنگام بود كه لبخند بر لبان پدر نشست. ايشان پس از ديدن حال و وضع محمود بسيار ناراحت شدند و صلاح دانستند. به فرزند گوشزد كنند كه بايد بيشتر به فكر سلامتي خويش باشند و تا مدّتي از جبهه ها دست بكشند و دانشگاه را جدّي تر بگيرند. شهيد فاليزكار در كمال ادب و تواضع به والدين گفت:
پركردن جبهه ها يك فريضه است و وظيفه ايجاب مي كند تا در كنار سنگر دانشگاه جبهه ها را تقويت كنيم.
بي صدا ، امّا پُر از عشق
ون از طرف دانشگاه، چندين مرحله به جبهه اعزام شده بود، بدنش دچار ضعف و سُستي زيادي گشته بود. به همين جهت چند روزي در درمانگاه براي مداوا و بهبودي بستري شد. پس از بهبودي نسبي و مرخص شدن، براي ديدن خانواده به سوي رشت عزيمت نمود. مادر، با ديدن چهرة خسته و ضعيف محمود، حس كرد كه فرزندش گرفتار بيماري و ناراحتي سختي شده است. پس از پرس و جو كردن از احوالات و علّت كسالت، محمود در نهايت تواضع و عزّت والايي كه با آن خو گرفته بود، بيماري خود را بسيار كم اهميّت نشان داده و اظهار داشت كه كمي كليه هاي وي دچار مشكل شده و براي استراحت نزد خانواده آمده است. ولي مادر از كم و كيف قضايا تا حدي باخبر شده و پي برده بود كه ناراحتي فرزندش از اقامت طولاني او در جبهه ها ناشي شده است، چرا كه در تماس با دانشگاه براي پي جويي از حال فرزند، مسئولين دانشگاه به او گفته بودند كه محمود به جبهه ها اعزام شده و سنگر جبهه را بر سنگر دانشگاه ترجيح داده است.
هنگام عصر كه پدر، پس از فراغت از كار روزانه به منزل مراجعت نمود، مثل هميشه، سايرين براي رساندن خبر آمدن محمود به خانه پيش قدم شدند و در آن هنگام بود كه لبخند بر لبان پدر نشست. ايشان پس از ديدن حال و وضع محمود بسيار ناراحت شدند و صلاح دانستند. به فرزند گوشزد كنند كه بايد بيشتر به فكر سلامتي خويش باشند و تا مدّتي از جبهه ها دست بكشند و دانشگاه را جدّي تر بگيرند. شهيد فاليزكار در كمال ادب و تواضع به والدين گفت:
پركردن جبهه ها يك فريضه است و وظيفه ايجاب مي كند تا در كنار سنگر دانشگاه جبهه ها را تقويت كنيم.
نظر شما