جوان محله باقرآباد رشت در سرپل ذهاب به شهادت رسید
وی در دوران کودکی نسبت به دیگر دوستان خود از قدرت بدنی خاصی برخوردار بود و پدر کارگر ساده و مادر خانهدار بودند و صفا و صمیمیت در خانه مستأجری آنها موج میزد.
او در سال ۱۳۴۴ دیپلم خود را با موفقیت در مدارس رشت اخذ کرد و پس از سپری کردن دوران سربازی در اوایل انقلاب در کارخانه پارس توشیبا مشغول به کار شد.
او در زمان انقلاب شرکتی گسترده و فعال در راهپیمایی و تظاهرات داشت و پس از انقلاب نیز با تشکیل شرکت تعاونی در محله باقرآباد رشت به دستگیری و کمک از افراد بیبضاعت اقدام کرد.
وی به فقرا توجه خاصی داشت و از حقوق ماهانه خود برای آنها خرج میکرد و به مسجد و پایگاه بسیج نیز علاقه زیادی داشت و در بسیج به نیروهای جوان تعلیم اسلحهشناسی میداد و قلبش برای اسلام بینهایت میتپید.
محمود برای ترک جوانان معتاد در تابستانها با کوشش فراوان مدرسهای را اجاره و تبدیل به درمانگاه میکرد و به ترک جوانان از مواد مخدر میپرداخت.
او ارادهای قوی داشت و در خنثیسازی توطئه گروهکهای ضدانقلاب از هیچ کوششی دریغ نمیورزید و تمامی سعی و تلاش محمود برای برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی بود.
وی به بازی فوتبال علاقه زیادی داشت و در باشگاهها و تیمهای مختلف نیز بازی میکرد و در بین بازیکنان ازنظر اخلاق نمونه بود و اخلاق خوش، شوخطبعی، انس با قرآن، نماز و دعا از صفات بارز شهید مشخ بود.
او در دوران بیماری مادر به علت تصادف مانند پروانهای عاشق به گرد شمع وجود او میگشت و محمود زمانی که قصد ازدواج داشت، ملاک انتخاب همسر را حجاب و متانت وی عنوان میکرد.
محمود با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی با اقتدا به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) عاشقانه و سبکبال به سمت جبهههای حق علیه باطل گام برداشت.
شهید محمود مشخ پس از رشادتهای فراوان در جبهههای نبرد حق علیه باطل سرانجام در 13 مهر ۱۳۵۹ با اصابت تیر مستقیم دشمن به ناحیه سر در کربلای سر پل ذهاب آسمانی شد و پیکر پاک و مطهرش پس از تشیع باشکوه توسط مردم شهیدپرور استان بنا به وصیتش در کنار مادر و برادر در خمسه بازار رشت به خاک سپرده شد.