نوید شاهد - شهید "سید محمّدجواد شرافت" نامزد نمایندگی مجلس از حوزه انتخابیه تهران شد، اما چون علمای شوشتر از وی خواستند كه وكالت مردم زادگاه خود را بر عهده بگیرد پذیرفت و در همان مرحله اول انتخابات، با كسب 82 درصد آراء مأخوذه حوزه انتخابیه شوشتر، به عنوان نماینده منتخب این شهرستان وارد خانه ملت شد. در مجلس به عنوان معاون كمیسیون بازرگانی، خدمات گسترده‌ای را برای بهبود ساختار مبادلات بازرگانی كشور و رسیدگی به نیازهای اساسی مردم به انجام رساند.
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید سید محمّدجواد شرافت دوازدهم مهر سال1306 در شوشتر خانواده‌ای پاك و معتقد به دنیا آمد. پدرش سید بزرگ نام داشت و از سادات معتقد منطقه و مادرش از زنان پاكدامن و مومن آن دیار بود. از همان دوران كودکی ذهنی كنجكاو داشت و به مطالعه و تفكر علاقه نشان می‌داد. در سن چهارده سالگی با همفكری جمعی از دوستانش، انجمن تبلیغات اسلامی را در زادگاهش ایجاد كرد و از همان تاریخ به مبارزه با مفاسد و نفی طاغوت همت گماشت.
معلم جوان

در 16 سالگی تشكیل خانواده داد و یكسال پس از آن در آموزش و پرورش شوشتر، به تعلیم و تعلم نوجوانان و جوانان روی آورد. همواره به شغل معلمی به عنوان یك فریضه می نگریست و آن را دوست داشت و به آن عشق می ورزید. وی با توجه به سخنان گهربار امیرالمومنین كه درباره اوضاع فاسد دوره جاهلیت فرموده است: «خداوند رسول گرامی را به پیامبری مبعوث فرمود، هنگامی كه مردم گمراه و سرگردان بودند و در بیراهه های فتنه و فساد سیر می كردند. هوای نفس اسیرشان ساخته و تكبر و خودپرستی به اشتباهشان سوق داده بود و بر اثر جهل و نادانی، كوته فكر و سبك سرگشته و در كارها چرت زده و نگران بودند.» شغل معلمی را ادامه رسالت انبیاء معرفی می كرد.

ورود به دانشگاه

وی چند سال در شوشتر به تدریس ادامه و پس از آن به واسطه مبارزات انقلابی خود مجبور شد تا سال 1342 مدتی را در ادارات مختلف و بقیه را در سنگر آموزش و پرورش به امر بازگو كردن حقایق اسلام و پرده برداری از ماهیت ظلم و فساد دربار طاغوت گذراند. در سن 38 سالگی در آزمون كنكور قبول و در دانشگاه تهران در رشته ادبیات مشغول به تحصیل شد. در این زمان با احساس نیاز آشنا كردن مردم با قرآن و عمل به مفاهیم و حفظ آن، جلسات تفسیر قرآن را در خانه ای روبروی دانشگاه تهران برپا كرد و به آموزش حقایق قرآنی پرداخت. او به فرموده امام جعفر صادق(علیه السلام) قرآن را جایگاه نورهدایت و چراغ های شب تار می دانست تا شخص در پرتو آن در تاریكی ها مسیر را طی كند.

نویسنده جوان

او همچنین با حضور در حوزه های اندیشه اسلامی، وجود خود را با كسب علوم دینی تطهیر كرد و مقدمات فقه را فراگرفت. از شهید شرافت آثار گران بهایی به یادگار مانده است كه ترجمه كتاب «زندگانی حضرت فاطمه(س)» و تألیف كتاب «مردگان با ما سخن می گویند» از جمله آن هاست.

تكریم جوانان 

شهیدشرافت از همان دوران نوجوانی، نیروی عظیم خود را برای اندیشیدن و اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منكر به كار بست. با برپایی جلسات دینی و تبلیغی، جوانان را با خوش رفتاری به سوی تعالیم دینی هدایت می كرد. او مصداق بارز بالشَّباب خیراً بود و شخصیت جوانان را گرامی می داشت. او سرشت نوجوان را مانند زمین خالی از گیاه و درخت می دانست كه می توان هر بذری در آن افشانده شود. شهیدشرافت به جوانان توصیه می كرد قدر و قیمت جوانی را بدانند زیرا معتقد بود سیاهی هنوز روح جوانان را در برنگرفته و فطرت پاك جوان دست نخورده است و كشش های معنوی او را به سوی پاكی و تعالی سوق می دهد.وی به روح آزادگی جوانان آشنایی عمیق داشت و بنابراین تلاش می كرد تا با ارتباط مناسب با‌ آن،‌ وجدان پاك جوانان را به رهایی از ظلم و ستم سوق دهد. با اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منكر، جوانان را در پرتو دستورات قرآن و شرع به مقابله با هوای نفس و جایگزین كردن اخلاق پسندیده اسلامی رهنمون می شد و از‌آنان می خواست آینده نگر باشند. او هرگز با جوانان تندی نمی كرد و به شخصیت آنان احترام والایی می گذاشت و در اجرای امور، نظرات آن ها را جویا می شد.

آغاز مبارزات حق طلبی

شهیدشرافت در سایه اندیشه هایی كه داشت، هرگز در برابر طاغوت و كج اندیشی عمال آن سكوت نمی كرد. وی در سال 1331 و برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس شاهنشاهی، با یكی از كاندیداهای مزدور شاه درگیرشد و حقایقی را بر مردم منطقه شوشتر آشكار ساخت. رژیم كه در آن زمان تاب دیدن مبارزات علنی مردم را نداشت و می خواست، هر حركت انقلابی را در نطفه خاموش كند، سید محمد جواد شرافت را دستگیر و به اهواز تبعید كرد. او تا سال 42 همواره تحت مراقبت شدید رژیم بود و چند بار مورد تهاجم مأموران امنیتی شاه قرار گرفت و بازداشت شد، اما دیری نمی گذشت كه با قیام توده های مردم شهر شوشتر و تعطیلی عمومی كه به خاطر اعتراض به دستگیری او رخ می داد، آزاد می شد.

تبعید شهید شرافت

وی در 15 خرداد 1342 ، به نشانه اعتراض به بازداشت مرجع عالیقدر جهان تشیع، حضرت امام خمینی (ره)، برنامه وسیعی را برای مبارزه با رژیم منفور پهلوی طراحی كرد و خود با سخنرانی علیه شاه، مردم را به صحنه علنی مبارزات و اعتراضات گسترده كشاند. در پی این اقدام ساواك با دستگیری سید محمد شرافت در پوشش ادامه تحصیل او را به تهران تبعید نمود و پس از انتقال به تهران از ورود او به دانشسرای تربیت معلم جلوگیری كرد. شهید شرافت در سال 1345 با همكاری جمعی از معلمان متعهد و انقلابی آموزش و پرورش مانند شهید محمدعلی رجایی، برنامه تظاهرات و اعتصابات معلمان ایران را تدارك دید و به اجرا درآورد كه در نتیجه این حركت انقلابی، او و جمعی از یارانش دستگیر و دوباره به تبعید فرستاده شدند.

ترور نافرجام شهید شرافت

ساواك ابتدا سید محمد شرافت را به بیدخت گناباد، سپس چالوس و از‌آنجا به كرج و سرانجام به تهران تبعید كرد. رژیم دیكتاتوری آریامهر، هر بار با انتقال او از شهری به شهر دیگر به خصوص به شهرهای كوچك تصور می كرد كه می تواند از ادامه فعالیت های دینی و مبارزاتی او ممانعت یا دامنه آن را كوتاه و محدود نماید. اما تجربه بیش از سه سال حضور شهید شرافت در كرج نشان داد كه سخت در اشتباه بود، زیرا چشمه در همه جا جاری خواهد بود. ساواك پس از ناموفق ماندن فشار تبعید و محروم كردن شرافت از تدریس عاقبت تصمیم به ترور او گرفت.

بنابر پرونده های به دست آمده از ساواك، قرار بود سید محمد شرافت در یك حادثه ساختگی به شهادت برسد اما آنان غافل از این آیه قرآن بودند كه می فرماید: «و مكروا ومكر الله والله خیرالماكرین»، شهید شرافت آن روز به سبب كسالتی كه بر وی عارض شد در منزل ماند و این توطئه رژیم نیز عقیم شد.

آموختن آموزه های قرآنی 

شهید سید محمد جواد شرافت پس از سال ها تحمل سختی های تبعید، به تهران منتقل شد و در هنرستان مافی به همراه یكی از برادران مبارز دیگر بنام «شهید ایرج شهسواری» فعالیت در حوزه اندیشه و تعلیم جوانان را از سر گرفت. وی در همین دوران جلسات تفسیر قرآن را بار دیگر در مسجد الحسین(ع) و نیز در دماوند شروع كرد و پس از 6 سال و در آستانه پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی به تهران آمد. او آموزه های قرآنی را همواره به جوانان می‌آموخت و با قدرت بیشتری برای سرنگونی رژیم پهلوی به كار می بست.

 پیروزی انقلاب اسلامی

سیدمحمّدجواد شرافت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از آموزش جوانان و آینده سازان ایران اسلامی دور نشد و تا آخرین لحظه حیات پر بركت خود برای ارتقاء سطح فكری و علمی آنان كوشید. با پیروزی انقلاب اسلامی مدتی در سمت مشاور شهید محمدعلی رجایی كه در‌آن مقطع زمانی، وزیر آموزش و پرورش بود، به فعالیت های خود در این مسیر ادامه داد و در ضمن عضو هیئت رئیسه بنیاد فرهنگی البرز هم بود. وی در چهار دوره انتخابات سراسری كشور به عنوان عضو هیئت مركزی نظارت بر انتخابات استان تهران انتخاب شد و برای صیانت آراء مردم تلاش بی وقفه ای از خود به یادگار گذاشت. همچنین با پایه گذاری حزب جمهوری اسلامی به عضویت در این تشكیلات اسلامی در‌آمد و در این سنگر انقلاب نیز با خون خود نهال ارزش های اسلامی را آبیاری كرد.

شهیدشرافت در سنگر خانه ملت

او در آستانه انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از طرف گروه های ائتلاف بزرگ، نامزد نمایندگی مجلس از حوزه انتخابیه تهران شد اما چون علمای شوشتر از وی خواستند كه وكالت مردم زادگاه خود را بر عهده بگیرد پذیرفت و در همان مرحله اول انتخابات، با كسب 82 درصد آراء مأخوذه حوزه انتخابیه شوشتر، به عنوان نماینده منتخب این شهرستان وارد خانه ملت شد. در مجلس به عنوان معاون كمیسیون بازرگانی، خدمات گسترده ای را برای بهبود ساختار مبادلات بازرگانی كشور و رسیدگی به نیازهای اساسی مردم به انجام رساند.

شهید شرافت و مطبوعات

وی  در سنگر مجلس، به دفاع از آرمانهای ملت پرداخت و با درایت و نكته سنجی با وجود همه تهدیدات منافقین، در جریان عزل بنی صدر، به عدم كفایت سیاسی رئیس جمهور رای مثبت داد. همواره مردم و مسئولین را به اتحاد و همدلی در برابر دشمنان خارجی و دست نشانده های داخلی آنان توصیه می كرد. شهید شرافت همچنین از مطبوعات می خواست با رعایت اخلاق و اصول دموكراسی اسلامی و آزادی حقیقی كه در پرتو پیروزی انقلاب اسلامی حاصل شده است از هرگونه اقدامی كه مایه تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران می شود پرهیز كنند. شهید سید محمد جواد شرافت می گفت:«... مطبوعاتی كه عنوان اسلامی یا آیات قرآنی را در پائین نامشان گرآور می كنند، از اینها دیگر انتظار نمی رود كه بر خلاف اخلاق اسلامی عمل بكنند و تخطئه هایی از مطلب ... در روزنامه هایشان مشاهده بشود كه فقط برای خواننده اش یأس آور است... امام [خمینی (ره)] در بیانات خود فرمودند: حب و بغض ها نباید در قضاوت های شما در مقالات شما، در بیانات شما تاثیر بگذارد. آیا در این بیانات امام شعار می دادند؟‌

ما در تمام مسیر انقلابی مان هر وقت بیانات امام را به كار بستیم سود گرفتیم و به نتیجه مطلوب رسیدیم. آن جاهایی كه شكست خوردیم دقیقاً اگر بررسی بفرمائید، آن مواردی است كه ما فرمایشات و رهنمودهای امام را پشت سر انداختیم و هواهای نفسانی بر ما حاكم شد. امام فرمودند حب و بغض اشخاص شما را وادار نكند كه بی منطق و بی دلیل كارها را تخطئه بكنید. چشم و گوش شما را نبندد. هنوز هم این فریاد امام، این رهنمودهای آسمانی و سازنده امام در گوش همه ما هست و در گوش همه ماست. در گوش این نویسندگان، این مطبوعات هم هست.... یكی از خطوط برجسته رهنمودهای امام همین مطلب است كه دشمنی با اشخاص، دشمنی با رجائی تو را وادار نكند كه كارهای خوب رجائی را هم تخطئه بكنی ...»

شهادت

سرانجام هفتم تیر 1360 در سن 54 سالگی در جلسه ای که به همراه دیگر یاران هم پیمانش برای تثبیت اسلام و استحکام نهال انقلاب اسلامی در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی گرد آمده بودند در ناجوانمردانه ترین شکل به دست منافقان و کفار به شهادت رسید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده