شهدای محرم استان گیلان:
در منطقه ي موسيان، تمام خستگي هاي جنگ و انقلاب را با شهد شيرين شهادت از جانش بيرون كرد و به سوي معشوق شتافت.
زندگي نامه تخریب چی شهيد «ايوب عطايي»
نویدشاهدگیلان: شهيد ايوب عطايي در سال 1344 در شهرستان رشت ديده به جهان گشود. شهيد ايوب از همان ابتداي كودكي به جهت قرار گرفتن در خانواده اي مذهبي بسياري از احكام اسلامي را آموخت و همراه با اشك هاي مادر در عزاداري امام حسين(ع)، عشق به شهادت و مبارزه با ظلم و ستم را در دل پاك خود قرار داد.

شهيد ايوب كودكي خوش زبان و بسيار مؤدب بود. هرگز كسي از دست او آزرده نمي شد. از همان دوران نوجواني به پدر و مادر و ديگر وابستگان احترام زيادي مي گذاشت. دوران تحصيل خود را در  مدارس شهرستان رشت گذرانيد. در زمان پيروزي انقلاب اسلامي با اين كه سن كمي داشت، در تمام فهاليت هاي انقلابي و مذهبي شركت مي كرد. بع از پيروزي انقلاب فعاليت خود را در بسيج آغاز نمود و تا زمان شهادت يكي از بسيجيان مخلص انقلاب بود. او با سن كم خود در تمام بحران ها و صحنه هاي سخت انقلاب حضور فعال داشت. يكي از پيشتازان حماسه ي جنگل در مبارزه با ضد انقلاب شمال كشور بود.هنوز درختان سر به فلك كشيده و سرسبز جنگل هاي چوكا و هشتپر بر جوان مردي ها و شجاعت هاي او گواهي مي دهند. او در برابر تمام سختي هايي كه متحمل مي شد چون نامش ايوب، هيچ دم نمي زد و هيچ گله و شكايتي نداشت.
زندگي نامه تخریب چی شهيد «ايوب عطايي»
او با عبادت و خودسازي به درجه اي از ايمان رسيده بود كه هرگز به خودش منافع دنيايي فكر نمي كرد. هنوز خستگي فرزندان انقلاب از تنشان بيرون نرفته بود كه صدام از طرف استعمارگران مأموريت حمله به ايران را دريافت نمود و بدون هيچ تفكري از غرب و جنوب به كشور شيران حمله نمود و غافل از اين كه اين شيران خفته، او و تمامي حاميانش را در هم خواهند دريد. به همين دليل بسيجيان عاشق پيشه و جوانان غيرتمند ايراني از هر طرف با دستان خالي به سوي جبهه هاي جنگ شتافتند و تانك هاي پيشرفته ي دشمن را در جا ميخ كوب كردند. شهيد ايوب عطايي هم يكي از اين شيران بيشه ي گيلان زمين بود كه خودش را خيلي سريع به جبهه رسانيد. او در سخت ترين شرايط آموزش هاي نظامي جنگ را گذرانيد و بعد از مدتي جنگ و مبارزه در گروه تخريب لشگر 25 كربلاي گيلان و مازندران خدمت گردد.

كار گروه تخريب هم تخصصي و هم خيلي خطرناك بود. اولين اشتباه آخرين اشتباه محسوب مي شد. بچه هاي اين گروه بايد داراي دقت فراواني مي شدند. و شهيد ايوب عطايي تمام اين ويژگي ها را به همراه داشت. به جهت ايمان و تقواي الهي، شهادت براي او شيرين و گوارا بود. هيچ شك و ترديد و هراسي به دل نداشت. با آرامش خاطر به ميدان مين وارد مي شد و با حوصله ي فراوان راه را براي رزمندگان هموار مي كرد. او عاشق ماه محرم بود. عشق به امام حسين (ع) دل و جان او را سوزانده بود. نام محرم چهره ي او را بر مي افروخت.

شهيد ايوب در يكي از مناطق غرب مورد حمله ي شيميايي قرار گرفت و مجروح شد. و مدتي در بيمارستان بستري گرديد. در حالي كه هنوز زخم بمب هاي شيميايي از جانش پاك نشده بود دوباره به سوي جبهه هاي جمگ شتافت. در يكي از روزهاي مقدس جنگ، زمزمه ي عمليات محرم در ميان بچه ها پيچيد، نام عمليات محرم او را به پرواز در مي آورد. او با توجه به موانع زياد، يكي از جوانمردان گروه تخريب شد و عاشقانه در عمليات محرم شركت نمود.

او در حالي كه راه را براي رزمندگان جهت حركت به سوي كربلاي امام حسين (ع) گشوده بود خود سوار بر ميني كوچك شد و به سوي آسمان كربلا پرواز نمود و در تاريخ 16 آبان 1361 در منطقه ي موسيان، تمام خستگي هاي جنگ و انقلاب را با شهد شيرين شهادت از جانش بيرون كرد و به سوي معشوق شتافت و بعد از شهادت به وطن دنيايي و جغرافيايي خود نيز وفادار ماند و جسم مطهرش به روستاي سنگرود انتقال داده شد و امروز فضاي كوهستاني آن ديار معطر به نام و ياد اين شهيد دلاور و بي ريا مي باشد.
  
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده