نوید شاهد گزارش می دهد؛
رزمندگان گیلانی با شنیدن ندای امام راحل داوطلبانه و بدون سازماندهی رزمی از یگان‌ها و لشکر گیلان خود را به منطقه عملیاتی مرصاد رساندند تا بار دیگر از آرمانهای انقلاب که ترفند منافقین و رژیم بعث عراق آنرا به خطر می انداخت، دفاع کنند.
رزمندگان گیلانی داوطلبانه خود را به منطقه عملیاتی مرصاد رساندند
به گزارش نویدشاهدگیلان: چهار روز پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، روز جمعه 31 تیر 1367، عراقی‌ها، تهاجم گسترده‌ای علیه مواضع ایرانیان در جنوب کشور آغاز و تا 30 کیلومتری خرمشهر پیشروی کردند.

هدف آنان از این اقدام، این بود که ضمن اشغال مناطقی از ایران، افراد بیشتری را به اسارت بگیرند تا به هنگام مذاکرات پس از جنگ، از آنها به عنوان برگ برنده استفاده کنند.

منافقین در پی حملات عراق به خاک میهن اسلامی و عقب نشینی‌های موقت رزمندگان اسلام، با تصور اینکه پذیرش قطعنامه ناشی از جدائی ملت و دولت است، به خیال واهی از فرصت استفاده می کنند تا به اهداف پلید خود دست یابند.

منافقین با جمع آوری دیگر ضد انقلابیون سرخورده از کشورهای مختلف اروپایی، نیرویی به تعداد تقریبی 15 هزار نفر و با بهره گیری از جنگ افزارهای اهدایی صدام و دیگر اربابان خود از تنگه پاتاق، واقع در غرب کشور، حمله خود را به جمهوری اسلامی ایران آغاز می کنند.

این نیروها که تا پیش از آن در رفاه و آسایش در کشورهای غربی زندگی می کردند، بر اثر تبلیغات گسترده مجاهدین و به امید فتح سه روزه تهران و با بهره گیری از امکانات مادی فراوانی که صدام حسین و آمریکا برایشان تدارک دیده بودند، عازم عراق شدند.

به دستور صدام حسین، ارتش عراق مدرن ترین تجهیزات انفرادی، خودروها و تانک‌ها و نفربرهایی را که به تازگی خریداری شده بودند، در اختیار مجاهدین قرار دادند. به همین لحاظ ارتش آزادیبخش (منافقین) با تجهیزات و امکاناتی نو به ایران حمله کرد.

نیروی هوایی عراق با حمایت مقدماتی،‌ آنها را برای ورود به عمق خاک ایران و در نهایت فتح تهران ترغیب کرد. با این اتحاد شوم، قسمت‌های وسیعی از اراضی میهن اسلامی مورد تجاوز قرار گرفت. مجاهدین با پیشروی مقدماتی موفق شدند شهر کرند را به تصرف در آورند و سرمست از این پیروزی، خود را به حومه شهر اسلام آباد رساندند که پس از اندکی مقاومت،‌ اسلام آباد را هم اشغال کردند.

ساعت 14:30، 3 مرداد 67، تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که به عراق متواری شده بودند وبا استفاده از حمایت‌های گسترده صدام، در حال انجام اقداماتی بر ضد نظام جمهوری اسلامی بودند، با استفاده از توجه ایران به مناطق جنوبی و غفلت از غرب کشور، با پشتیبانی ارتش عراق، هجوم خود را با استفاده از آخرین سلاح‌ سبک و سنگین که از طریق آمریکا و صدام در اختیارشان قرار گرفته بود، به سمت کرمانشاه آغاز کردند و در مدت زمان بسیار کوتاهی، با عبور از تنگه پاتاق، وارد خاک ایران شدند.

آنان با تصرف شهرهای سرپل‌ذهاب و کرند غرب، در شب اول در شهر اسلام‌آباد توقف کرده و به قتل عام مردم این شهر، حتی مجروحان حاضر در بیمارستان، اقدام کردند. جالب آنکه در بین کشته‌شدگان، حتی بستگان آنها نیز دیده می‌شدند.

مسعود رجوی هم در حالی که بر خودروی ضدگلوله سوار بود، کاروان مجاهدین خلق را که متشکل از 15 هزار زن و مرد بود، همراهی می‌کرد. فرماندهان منافقین، گمان می‌کردند که وضعیت نظامی ایران از هم پاشیده شده و بسیار آسیب‌پذیر است و تنها یک ضربه و شوک، نظام جمهوری اسلامی را فرو خواهد ریخت. مجاهدین خلق، طرح عملیات خود را در یک جلسه 24 ساعته آماده کرده بودند و در 31 تیر67، نیروهای خود را توجیه کرده و نام عملیات را هم « فروغ جاویدان» گذاشته بودند.

مسعود رجوی در همان جلسه، با تحلیل وضعیت بسیار شکننده داخلی ایران گفته بود: « جمع‌بندی نهایی در میدان آزادی تهران.منافقین، خوشحال از پیروزی‌های مقدماتی و در یک اقدام عجولانه به شکل ستون از جاده اسلام آباد، راه کرمانشاه را در پیش می گیرند و به رغم باطل خود در مسیر حرکت به سمت تهران، با پیوستن مردم به آنها می خواستند گردان‌ها و تیپ‌های جدیدی از مردم تشکیل دهند و هر کدام از منافقین فرماندهی آنها را برعهده بگیرند و با این برنامه مقدمه سقوط رژیم جمهوری اسلامی ایران را فراهم سازند. رادیو منافقین با ارسال پیام به مردم کرمانشاه از آنها می خواهد که زمینه را برای ورود مهیا سازند و آماده جذب در گردان ها و لشکرها باشند.

 صبح روز پنجم مرداد عملیات « مرصاد» با رمز « یا علی بن ابیطالب (ع) » از سوی نیروهای ایرانی آغاز شد و مجاهدین، که سرخوش از این بودند که در طول مسیر، با هیچ مقاومت خاصی روبه رو نشده‌اند، ناگهان خود را در جهنمی از آتش دیدند که از زمین و هوا بر سر آنها ریخته می‌شد.

طولی نکشید که جاده کرمانشاه ـ اسلام‌آباد، انباشته از ادوات سوخته اهدایی دولت‌های غربی به مجاهدین خلق شد. معدود افرادی که موفق شده بودند از این مهلکه جان سالم به در برند، به روستاهای اطراف پناه بردند و برخی دیگر هم با خوردن قرص سیانور، به زندگی خود پایان دادند.

عملیات که تمام شد، دو طرف جاده آکنده از کپه‌های خاکی بود که در زیر خود، اجساد هزاران دختر و پسر را پنهان کرده بود که دست به خون هموطنان خود آلوده کرده بودند.

رزمندگان اسلام در 34 کیلومتری اسلام آباد ناگهان راه را بر ستون‌های منافقین بستند و بدین ترتیب نبرد سنگینی در این محور در گرفت. واحدهای ضد زره رزمندگان در یک اقدام متهورانه و بی نظیر، تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده، به آتش کشیدند.

جاده کرمانشاه ـ اسلام آباد در همان لحظات اولیه انباشته از ادوات سنگین سوخته شده، می شود. عکس العمل جانانه رزمندگان تمامی رویاهای سرکردگان مجاهدین را به یأس مبدل می کند. به ناچار مجاهدین با فضاحت تمام مجبور به عقب نشینی به طرف اسلام آباد می شوند. با تعقیب دشمن،‌ این شهر به محاصره در می آید و مجاهدین برای در امان ماندن از آتش خشم رزمندگان چاره ای جز فرار از این شهر نمی یابند.

رزمندگان اسلام با عملیات هلی برن توسط هلی کوپترهای هوا نیروز در جاده کرند و تنگه پاتاق، عقبه مجاهدین را مسدود کرده و ارتباط آنها را قطع کردند. رزمندگان در روز ششم مرداد ماه با حمایت تیزپروازان هوانیروز و بمباران شدید نیروی هوایی که مجالی برای حضور جنگنده‌های عراق نمی گذاشتند،‌ پیشروی خود را به سوی اهداف از پیش تعیین شده آغاز کردند. در نتیجه شهر اسلام آباد بعدازظهر همین روز از وجود مجاهدین پاکسازی شد.

-بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره اندازه 80 میلیمتری،150 قبضه خمپاره 60 میلیمتری،30 قبضه توپ 106 میلیمتراز تجهیزات دشمن ویگان‌های منهدم شده دشمن نیز بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و نیروهای عراق بود.

غنایم این عملیات نیز شامل هزار  قبضه آرپی جی 7، 700 قبضه تیربار کلاشینکف، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، ده‌ها دستگاه خودرو، مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی و اسناد درون گروهی است.

بر اساس آمار کشته های منافقین بیش از چهار هزار و 800 تن بوده که بین آنها پنج تن از اعضای هیئت اجرایی که هر یک فرماندهی یک تیپ را برعهده داشته و 11 تن از معاونان هیئت اجرایی سازمان به چشم می خورند به درک واصل شدند.

بر اساس این آمار، حدود هزاران تن نیز از نیروهای منافقین  در این عملیات مجروح شدند.

خسارات وارده بر منافقین، بر اساس آمار منتشره  به این شرح است:

- 612 خودرو از انواع مختل

-  72 تانک و زرهپوش

-  21 قبضه توپ 122 میلی متری

-  51 قبضه تفنگ 106 میلی متری

از سوی دیگر52 سناتور آمریکایی چند روز قبل از این ماجرا( حدود 30 خرداد) نامه ای به وزیر خارجه وقت آمریکا ( جورج شولتز ) نوشته و به او می گویند: « آمریکا باید از سازمان مجاهدین که در عراق مستقر است حد اکثر استفاده را برای سرنگونی حکومت تهران بکنند.»

سناتوری به نام « مروین دایملی » نیز به شدت نسبت به سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی تعصب داشت و در نشست‌های مجاهدین شرکت می کرد و با حرارت به نفع آنها موضع گیری می کرد. در تاریخ 6 تیر 1367 سناتور دایملی در تظاهرات مجاهدین در واشنگتن شرکت می کند و خطاب به شرکت کنندگان می گوید:« نباید دست از تلاش کشید. مطمئن باشید با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران تا تهران رژه خواهیم رفت.

در این عملیات مجاهدین بسیاری از اعضای اصلی و کادر خود را از دست داد. در بین نیروهای مجاهدین تعدادی نیروی خارجی نیز به چشم می خوردند که غالبا به دلیل ازدواج با همسر ایرانی خود که عضو مجاهدین بوده مجبور به همراهی با وی و شرکت در عملیات شدند که تعدادی از آنان نیز کشته شدند.

رزمندگان جان بر کف استان گیلان نیز با شنیدن ندای پیر خمین همانند ساعات اولیه جنگ تحمیلی داوطلبانه و بدون سازماندهی رزمی از یگانها و لشکر گیلان اما از بسیج، سپاه، نیروی انتظامی، ارتش و...  خود را به منطقه عملیاتی مرصاد رساندند  تا بار دیگر از آرمانهای انقلاب که با ترفند منافقین و رژیم بعث عراق در خطر بود دفاع کنند.

رحمت انصاری از رزمندگان تبلیغات لشکرقدس گیلان به همراه چهار نفر از برادران سپاه با حکم مأموریتی که از لشکر قدس داشتند برای فیلمبرداری 24 ساعته خود را به منطقه عملیاتی رساندند که فیلم‌هایی از آن ایام دارند.

بر اساس آمار و اطلاعات به دست آمده از کنگره 8000 شهید و اسناد اداره کل حفظ آثار گیلان، نیز تعداد  40 نفر از شهدای عملیات مرصاد به شرح زیر می باشد: شهیدان حسن بشیری، علی صدیقی نژاد، احمد قربانی ازآستانه اشرفیه  ، جمشید نوری امامی ، مصطفی ادیب نیا از املش، امیر کاظم پور از بندر انزلی، عزیز رزمجو، سرور فلاح، حمدالله یوسفیان از تالش، بهروز اطاقوری، علیرضا اسکویی، سید محمد اشرفی پورشلمانی، حسین رمضانی زردآبی، تیمور موسی پور رودپشتی  از لنگرود، عبدالحسین بیدار از لاهیجان، علی اصغر رضایی محمد حسین قنبری قاسم آبادی از رودسر، رشید رضایی پور از رضوانشهر، ذبیح الله نظامی وند، محمد باقری از رودبار، محمدعلی خانی، حسین رودگر خواچکینی، حسین رنجبر کوهی، بهروز کریمی بی ابری، احمد مؤدبی، جمالعلی شریفی گلورزی، غلامرضا انتخاب سمیعی، سید هاشم حسینی خمامی، غلامحسین خیرخواه، محمد ستوده شیخانی، غلامرضا میرزاده، فرهاد غلبوسقالکساری، علیرضا کامران کنارسری، سید محمد رضا میر بستانی، حسین یادگار یوسفی، سیدرضا حسینی طشی از رشت، سید غدیر حجازیان، مجید همتی از فومن، یعقوب نوروزی، علیرضا رضازاده شالدهی از شفت...
یادمان باشد که حضرت روح الله در نخستین ساعات تجاوز گسترده رژیم بعثی صدام در تاریخ 31 شهریورماه سال 1359 هجری شمسی فرموده بود: «ما آنچنان به صدام سیلی بزنیم که از جایش بلند نشود».

منبع: شبستان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده