شهید حاج قاسم حسینیان در سال ۱۳۴۰ در شهرستان فومن در خانواده ای مذهبی و متعهد و در عین حال ساده و بی آلایش دیده به جهان گشود.
نگاهی به زندگانی شهید حاج قاسم حسینیان از شهدای نامدار فومن
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ پدرش نام او را به نام فرزند مولا و اربابش حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) قاسم نهاد و مادر مؤمنه اش به تربیت وی همت گماشت .قاسم از همان اوان کودکی الفبای تقوا را در خانواده ی خدا جویش آموخت و در سن هفت سالگی در کنار تحصیل علم قدم در راه کسب معرفت نهاد و از آغاز هفت سالگی شروع به انجام فرائض دینی چون نماز و روزه نمود.

وی دوران پنج ساله ی ابتدایی را در مدرسه ی امام جعفر صادق(ع) ،راهنمایی را در مدرسه توحید و چهار ساله متوسطه را در هنرستان شهید باهنر (فعلی) با موفقیت سپری نمود و در اواخر سال ۵۸ موفق به اخذ دیپلم در رشته ی فنی شد .حاج قاسم از آنجایی که آخرین فرزند خانواده بود همه او را دوست داشتند و او نیز در جواب مهر و محبت اطرافیان با وقار و متانت خاص به آنها احترام می گذاشت و هیچ گاه به آزار و اذیت دیگران نمی پرداخت.

همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی اگر چه قاسم هفده بهار بیشتر پشت سر نگذاشته بود اما با جسارتی خاص همگام با دیگر جوانان شهرستان فومن در تجمعی گسترده در مسجد ولی عصر (عج)[بالا محله] که مقر اصلی بچه های حزب الهی بود با شور و اشتیاقی غیر قابل توصیف ،آرامش را از وجود مزدوران رژیم پهلوی ربوده بود و در آبشار چشمه ی عرفانی و معرفت سیراب از وجود عرفانی حضرت امام (ره) گشته بود.وی در طول فعالیتش هیچ گاه یک قدم به عقب بر نگشت و در کنار دوستانش روزها به تظاهرات و شبها به پخش اعلامیه و جزوات حضرت امام (ره) همت می گماشت.

پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی قاسم که فضای معنوی بیشتری را پیدا کرده بود با تشکیل انجمنهای اسلامی و بسیج به عضویت این نهاد مردمی درآمد و در در کارهای فرهنگی ،مذهبی و اجتماعی لحظه ای استراحت به خود راه نمی داد و برای رسیدگی به مشکلات مردم به روستاهای دور افتاده شهرستان می رفت و در کمک رسانی و کارهای فنی و سیم کشی منازل و مسجد به آنها کمک می کرد.چون حاج قاسم علاوه بر علاقه ی شدید به این کار تبحر خاصی نیز در زمینه ی کارهای فنی داشت.

از صفات بارز شهید حسینیان تعبد و تعهدش نسبت به انجام فرائض دینی بود و نماز اول وقت و شرکت در مراسم مذهبی از وظایف لاینفک زندگی اش به شمار می آمد .حاج قاسم بیشتر اعمال خود را با دستورات قرآن کریم منطبق و ارزیابی می کرد.وی همه ی مردم را دوست داشت و برایشان احترام خاصی قایل بود .اخلاق بسیار نیکویی داشت و بسیار مهربان و صبور بود .وی همیشه سعی می کرد تا با استدلال های منطقی و متواضئانه فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر را در مورد کسانی که دچار تزلزل اعتقادی شده اند انجام دهد.

او عاشق حضرت امام (ره) بود و اعتقاد داشت که زمان غیبت حضرت مهدی (عج) اختیار جان و مال مسلمین به دست ولی فقیه است .قاسم از آنجا که قدی رشید داشت به ورزش والیبال و فوتبال علاقه ای خاص داشت.او در کنار دیگر فعالیتها هیچ گاه از ورزش غفلت نمی نمود .با آغازین روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه کشور نو پا اسلامی مان ،قاسم جهت خدمت مقدس سربازی عازم جبهه های حق علیه باطل شد وبه دفاع از کشور برخاست.او که دارای روحیه ای کاملاً انقلابی بود همیشه سعی می کرد تا حد توان خویش به این کشور و انقلاب خدمت کند.

شهید حاج قاسم حسینیان علاوه بر فعالیتهای دیگر به هنر تئاتر علاقه ای خاص داشت.وی در طول فعالیت هنری اش لحظه ای دست از این هنر بر نداشت و در ترغیب و تشویق جوانان و نو جوانان شهرستان به این امر لحظه ای غفلت ننمود .آغاز فعالیت هنری اش به صورت جدی با بازی در نمایش (آب) شکل گرفت وسپس وی در نمایش نامه های (حدیث عشق،سورپریز،سند کاپیتالاسیون و سراب)به کارگردانی آقایان خامسی و پور جانی به ایفای نقش پرداخت و نشان داد که دارای استعداد و پشتکار فراوان است .وی اگر چه در این وادی از هنر ،هنر مندانه و پر تلاش بود اما هیچ گاه سنگر رزم و دفاع از کشور انقلابی را فراموش نکرد و پس از خدمت سربازی به دلیل علاقه ای که به سنگرهای حق علیه باطل پیدا نموده بود از سال ۶۱ به عنوان یکی از بسیجیان پر شور به صورت مستمر در جبهه ها حضور پیدا کرد .وی در سال ۱۳۶۶ به نیابت از پدر مرحوم به همراه مادر به حج تمتع مشرف شد و در قیام خونین حجاج جزء کسانی بود که به مقابله با دشمنان اسلام پرداخت و در درگیریها بدن نحیف و لاغرش کبود و زخمی گردید.حاج قاسم در طول ایام مرخصی هیچ گاه از فعالیتهای مذهبی دست نکشید و در تربیت جوانان و نوجوانان شهرستان همتی وافر از خود نشان می داد.

به جهت تبحر و تعهد حاج قاسم چندین بار سازمانها و ادارات استان از وی درخواست همکاری و جذب در ادارات رانموده بودند که وی با عزمی راسخ به آنها گفته بود :تا زمانی که جنگ است هرگز پشت میز نمی نشینم و در جواب خانواده اش که از وی خواسته بودند ازدواج کن گفته بود: سنگر دفاع را واجب تر از ازدواج می دانم .وی در طی حضورش در سنگر رزم چندین بار مجروح و زخمی گردید که نه تنها به خانواده اطلاعی نمی داد بلکه پس از بهبودی مختصر وارد سنگرها می شد و سر انجام در بیست و هفتمین سال از بهار عمر قاسم در تاریخ ۲۴/۳/۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی بیت المقدس (۷) در شلمچه وی همانند مولا و اربابش حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) لب تشنه اما با سر فرازی تمام شهد شیرین شهادت را نوشید و عاشقانه و سبکبال به سوی معبودش به پرواز درآمد .پیکر پاک و مقدس وی پس از هفت سال در خاک شلمچه عشق بازی نمود و سر انجام پس از سالها چشم انتظاری خانواده در سال ۱۳۷۴ مشتی استخوان از پیکر رعنا و زیبایش به شهر و دیارش بر گشت که در میان استقبال گرم و بی نظیر مردم شهرستان فومن با احترام خاص تشیع و در گلزار شهدای شهرستان به خاک سپرده شد و امروزه مزار پاک این شهید گرانقدر پذیرای جوانان و نوجوانانی است که با عشق و علاقه ای خاص در آنجا حضور پیدا می کنند و زندگی و منش این بزرگوار را الگو و سر مشق زندگی خود قرار می دهند .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده