سالروز شهادت شهید؛
شهید علیرضا محمدزاده در اول فروردین سال هزارو چهل و یك در آستارا دیده به جهان گشود.
قدرشناس ولایت فقیه باشیم/زندگینامه شهید علیرضا محمدزاده

به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید علیرضا محمد زاده در اولین روز فروردین‌ماه سال 1341 همراه با احیای دو بار حیات کائنات عالم در کلبه‌ای محقر درون خانواده مذهبی به عرصه وجود گام نهاد تا گرمی‌بخش محیط خانوادگی خود به‌عنوان دومین فرزند پسر باشد.

پدرش به دوره‌گردی اشتغال داشت و فلاکت و بدبختی از همان دوران طفولیت وی را به لحاظ از دست دادن پدر خود پیچیده بود و رنج و درد و سختی‌ها را آزموده بود. ولی هرگز از تعهد دینی و اقامه فرایض بازنداشته بود. تا ششم ابتدائی درس‌خوانده و سپس به دلیل مخالفت با وابستگان داخلی زمان خود از ادامه درس بازمانده بود، همه این عوامل موجب بود تا او فرزندان خویش را در دامان زنی مسلمان و مؤمنه بپروراند تا تداوم‌بخش مسیر بر حق خویش نماید، اسلام را و ایثار در طریق آن را چگونه زیستن را به آن‌ها بیاموزد، این بود که متقی در راستای تزکیه و تعلیم و تربیتشان بر خود تردید راه نمی‌داد او را علی نامیده بودند تا شهادت فوز عظیم بداند. دوران ابتدائی و راهنمائی و دبیرستان را در آستارا به سر آورد. اوج‌گیری انقلاب اسلامی مقارن بود با سال سوم متوسطه درس شهید که ایشان عاشقانه و عارفانه با صوت جمیل قرآن را ترتیل می‌نمود و نوحه می‌سرائید و عشقی عمیق به سالار شهیدان داشت.

در راهپیمایی‌ها شرکت جست. آنی ننشست، فرایض را انجام و مستحبات را نیز همچنین، فعالیت چشمگیر داشت. عشق به امام را از ابتدای مبارزات خود با تبلیغات برادر دانشجویش به قلبش راه داده بود. شاعر بود. شعرش به‌جز رضای دوست نبود. در مدح امام پیرش، قلبش، سالار شهیدان دائمه می‌سرود. با دمیدن طلیعه شفق گون انقلاب اسلامی به امواج مواج امتی خروشان پیوست. در حزب جمهوری اسلامی عضویت یافت، سپس وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد ولی هرگز آسودن نتوانست که‌موج بود جز وصلت یار اندیشه‌ای نداشت با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 به سر پل ذهاب رفت تا دینش را به امامش ادا کند.

پس از 15 ماه حضوری فعالانه در سپاه برای آشنایی بیشتر با علوم اسلامی و با داشتن مدرک دیپلم عازم شهر قم، شهر خون و قیام شد و پس از موفقیت در آزمون ورودی وارد مدرسه منتظریه حقانی شد و به دنبال آن در سال 1361 در ماه مبارک رمضان از طریق بسیج راهی جبهه جنوب گردیده و در عملیات رمضان به همراه دو برادر دیگر خود شرکت و از ناحیه دست راست مجروح گردید.

سپس در سال 1362 بار دیگر با دستی مجروح از سوی سازمان تبلیغات اسلامی قم عازم کربلای غرب کشور گردید و در عملیات خیبر حاضر و در حین بازگشت در سنندج به دست وابستگان داخلی به همراه هم‌رزم دیگر شهید حسن عسگر سهراب نژاد ترور و عارفانه به لقاء الله پیوست.

شهید در وصیت‌نامه‌اش توصیه به اطاعت از امام می‌نماید که قدر این نعمت را بدانیم که اگر قدرنشناسیم و کفر آن نعمت کنیم خداوند عذابش را بر ما نازل خواهد کرد در سروده آخرینش می‌گوید:

به پیل تن کرمی بودم و پروانه گردیدم شکستم محبس تن را زخود بیگانه گردیدم

به دریای جهالت غوطه می خوردم بسی اما به آب عشق جان شستم فدا جانانه گردیدم


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده