در سالروز شهادت «کاظم گودرزی» منتشر می شود؛
همسر عزيزم خيلي دلم برايت تنگ شده و از اينكه اين بار نتوانستم سر موقع به مرخصي بيايم خيلي ناراحت هستم ولي تو ناراحت نباش و آزاده را به جاي من ببوس .

نامه هایی برای همسر

نویدشاهدالبرز؛ شهید «کاظم گودرزی» در سال 1341، در یکی از روستاهای محروم و مستضعف بروجرود در یک خانواده فقیر زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود. او پس از گذراندن دوره کودکی خویش در آغوش گرم و پر مهر و محبت خانواده خویش در سن هفت سالگی به دبستان راه یافت و با مشکلات فراوان دوره ابتدائی را پشت سر نهاد و دیگر نتوانست به تحصیل ادامه دهد و از همان زمان به قشر زحمت کش کارگران پیوست و مشغول خدمت و انجام وظیفه در سنگر کار و تلاش گردید. شهید با شروع انقلاب او نیز همانند دیگر جوانان غیور و شجاع این مرز و بوم در صحنه حضور داشت و بر علیه رژیم منحوس پهلوی که ره آوردی جز فقر و تنگدستی برای قشر ضعیف جامعه نداشت مبارزه می نمود.

او پس از پیروزی انقلاب ازدواج نمود که حاصل آن دو فرزند است و با شروع جنگ تحمیلی او نیز مانند دیگر دلاوران ایرانی وظیفه خویش دید که لباس مقدس سربازی را بر تن کند و به دفاع از مرزهای اسلامی مملکت خویش بپردازد و با دیدن آموزشهای لازم عازم جبهه های جنگ حق علیه باطل گردید و سرانجام در تاریخ از اول آبان ماه 1363، در جبهه «میمک» به شهادت رسید.

نامه هایی از شهید «کاظم گودرزی» در دست است که  در ادامه مطلب می خوانیم:

پس از تقديم عرض سلام خدمت همسر عزيز و فرزند گرامي خود اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچگونه نگراني نداشته باشيد و در سلامت كامل بوده باشيد و اگر از احوالات اينجانب خواسته باشيد ملالي در بين نيست جز دوري ديدار شما عزيزان. خوب آزاده چطور است. حتماً خيلي شلوغ مي‌كند. دلم براي او تنگ شده ولي چاره چيست قسمت ما هم اين است و كاريش هم نمي‌شود كرد. خوب همسر عزيزم نامه‌اي برايتان فرستاده‌ام ولي نمي‌دانم كه به دست شما رسيده يا نه. حتماً كه رسيده و من منتظر جواب آن هستم كه از حال شما باخبر شوم. در نامه‌اي كه برايم مي‌نويسي كاملاً از اوضاع و احوال خود و آزاده برايم بنويس كه خيلي نگرانم و شب‌ها خوابم نمي‌برد. خوب ديگر عرضي ندارم و سلام خدمت پدر و مادر خود مي‌رسانم و همينطور خدمت برادر و خواهرانم سلام عرض مي‌كنم. خدمت پدربزرگ و مادربزرگ سلام عرض مي‌كنم. ضمناً سلام مرا به پدر و مادر و خواهر و برادران خود برسان و بگو كه نامه كه برايتان نوشتم چرا جواب آن را نمي‌نويسيد. ديگر عرضي ندارم خدانگهدار. كاظم گودرزي

در ضمن همسر عزيزم صندوق پستي ما عوض شده و به صندوق پستي 11/3/71 شادگان تغيير نام يافته است.
نامه های دلتنگی شهید

نامه های دلتنگی شهید

********
پس از تقديم عرض سلام خدمت همسر و فرزند گرامي خود اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچگونه نگراني نداشته باشيد و اگر از احوالات اينجانب خواسته باشيد ملالي در پيش نيست جز دوري ديدار شما عزيزان. عيال مربوطه اين چهارمين نامه‌اي است كه برايتان مي نويسم ولي هيچكدام آنها را جواب نداده‌ايد اشكالي ندارد حتماً خوش گذشته و ديگر ما را در اين بيابان‌هاي خراب شده فراموش كرده‌ايد و من هميشه به فكر شما هستم و فقط سلامتي شما را از خداوند متعال خواستارم. خوب بيش از اين وقت شما را نمي‌گيرم. سلام مرا به پدر و مادر و خواهر و برادرانم برسان. همينطور حاجي و مادربزرگ و خانواده خودت و به آنها هم بگو كه برايشان نامه نوشته‌ام ولي جواب آن را نداده‌اند و من هم امكان دارد تا ده، پانزده روز ديگر به مرخصي بيايم و نگران نباشيد.

خداحافظ شما عزيزان كاظم گودرزي سی ام شهریور ماه 1363
نامه های دلتنگی شهید

**********

بسم‌الله الرحمن الرحيم

پس از تقديم عرض سلام خدمت همسر و فرزند عزيزم اميدوارم كه حالتان خوب باشد و هيچگونه نگراني نداشته باشيد و اگر از احوالات اينجانب خواسته باشي به حمدالله خوب هستم و جاي هيچگونه نگراني نيست. ديگر اينكه همسر عزيزم چون من اتفاقي اين دفعه ديرتر به مرخصي آمدم بي‌دليل نيست چون جا به جايي شده و نصف گردان ما رفتند و ما هنوز باقي مانده‌ايم و ان شاءالله تا چند روز ديگر ما هم مي‌رويم و من به مرخصي مي‌آيم و آن دفعه كه  رفيقم آمد و تلفن زد چون كمكي من به مرخصي رفته بود و كسي نبود كه من خودم به شهر بيايم و دفعه بعد كه خودم آمدم و تلفن زدم چون كه با ماشين آب آمده بودم دير رسيدم به تلفن و داشت تعطيل مي‌كرد. اين بود كه وقت زيادي براي صحبت كردن نبود و هيچ نگران نباشيد. ديگر اينكه سلام مرا به پدر و مادر گراميم برسان. همينطور پدربزرگ و مادربزرگم را سلام مي‌رسانم و برادر و خواهرانم را سلام مي رسانم. ديگر اينكه سلام مرا خدمت پدر و مادر خود برسان و از قول به آنها بگو كه دلم برايتان تنگ شده ان شاءالله به زودي ديدار تازه كنيم و همسر عزيزم خيلي دلم برايت تنگ شده و از اينكه اين بار نتوانستم سر موقع به مرخصي بيايم خيلي ناراحت هستم ولي تو ناراحت نباش و آزاده را به جاي من ببوس و بگو اگر بيام پدر تو درميارم و بگو كمتر چايي بخور هر چند من خودم اينجا هر ساعت چاي مي‌خورم.

اگر پروانه بودم مي‌پريدم  * بر در خانه دلدار سر مي‌كشيدم

در ضمن اينكه نامه خيلي طولاني شد. چون خيلي دلم برايت تنگ شده.

آزاده توام دلت براي بابا تنگ شده. بیست و هفتم مهر ماه 1363؛ كاظم گودرزي



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده