سردار شهید سید مظفر علوی فرمانده اطلاعات و عمليات لشگر قدس گیلان:
فرمانده اطلاعات و عمليات تيپ دوم لشگر قدس گیلان در سال 1368 هنگام بازگشت از منطقه عملیاتی جنوب در سانحه رانندگی جان به جان‌آفرین تسليم کرد و آسمانی شد
اشتباه کوفیان را تکرار نکنیم
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ سردار شهید سید مظفر علوی در سال 1344 در خانواده‌ای مؤمن و مذهبی در بخش لشت نشاء شهرستان رشت دیده به جهان گشود.

او جوانی بااخلاق، بسیار رئوف و پر عاطفه بود که به پدر، مادر و آشنایان علاقه‌ای ویژه داشت و برای تمامی کسانی که با وی در ارتباط بودند احترام خاصی قائل بود.

وی پس از شروع انقلاب، مانند دیگر انقلابیون در صحنه‌ها حضور یافت و با عوامل استکبار و گروهک‌های ضدانقلاب تاآخرین‌نفس مبارزه کرد.

او بر روی حلال بودن تمامی حرکات در تمام شرایط اهمیت خاصی قائل بود و این مسائل را کاملاً رعایت می‌کرد و در تمام مراحل زندگی حتی در مسائل شخصی خانواده انسانی صبور بود و در مسائل شخصی با متانت و آرامش با دیگران برخورد می‌کرد و حرمت اولیا، همسایگان و تمام اطرافیان را نگه می‌داشت.

سید مظفر علاقه فراوانی به حضرت زهرا (س) داشت و از خصوصیات بارز وی می‌توان به شجاعت، دلاوری و اخلاق نیکو وی اشاره کرد.

وی در سال 1362 وارد نهاد مقدس سپاه شد و با آغاز تجاوز ناجوانمردانه دشمن بعثی عراق به حکومت نو پای ایران اسلامی عاشقانه راهی مرزهای نبرد با دشمن شد و به‌طرف جبهه‌ها شتافت و در کنار سربازان اسلام دلیرانه جنگید و در طول مدت عضویت در سپاه به دلیل لیاقت و شایستگی که از خود بروز داد به‌عنوان مسئول اطلاعات و عملیات تیپ دو لشگر 16 قدس گیلان منصوب شد.

سید مظفر بارها به جبهه اعزام و چندین بار به‌صورت سطحی مجروح و در سال 1366 براثر انفجار مین پای سید مظفر قطع شد اما عزم استوارش جهت حضور در جبهه قطع نگشت.

وی جوانی بسیار متدین، با اخلاص و متواضع بود و هرگز کاری نمی‌کرد که کسی از او دلگیر شود و حق فرماندهی و جانبازی نمی‌گرفت و می‌گفت: من برای رضای خدا کار می‌کنم پس بگذارید آن مبلغ به راهی که نیاز است صرف شود.

او جوانی بسیار متدین با اخلاص و متواضع و فوق‌العاده رئوف و مهربان بود و هرگز کاری نمی‌کرد که کسی از وی دلگیر شود و حق فرماندهی و جانبازی نمی‌گرفت و می‌گفت من برای رضای خدا کار می‌کنم بگذارید آن مبلغ به راهی که نیاز است صرف شود

سید مظفر پس از سال‌ها حضور عاشقانه در جبهه سرانجام در سال 1368 هنگام بازگشت از منطقه در سانحه رانندگی جان به جان‌آفرین تسلیم کرد و به شهادت رسید.

*فرازی از وصیت‌نامه شهید سید مظفر علوی:

برادران دینی من قدر نعمت انقلاب را بدانید و شکر خدا کنید که نعمتی چنین بر ما ارزانی داشته و فرزند حسین (ع) به پیروی از جد بزرگوارش کمر همت بسته و علیه جباران زمان، قد علم کرده و نور خدا را دوباره متجلی کرده است.

خواهرانم باور کنید که حجاب شما وقار شماست، باور کنید که شما در پوشش دین بهترین همراه دین خواهید بود، زیرا مکتب ما مکتب توحید است، بردبار باشید و زینب وار با ناملایمات دست‌وپنجه نرم کنید و رسالت شهیدان را بر کوه و بر زن بانک زنید و چون کوه استوار باشید و نوای الله‌اکبر و خمینی رهبر و فریاد شهیدان را به جهانیان برسانید، همانا فریاد شما پیروی از قرآن است.

*اطاعت از ولایت‌فقیه پرافتخار است

شما را به خدا قسم می‌دهم قدر ابرمرد تاریخ و ناجی بشریت را نگه‌دارید، چون رضایت او از شما رضایت خداست و بدانید بهترین راهی که برای شما پرافتخار است، اطاعت از ولایت‌فقیه است و پشتیبان روحانیت باشید و در کنار ایشان در سنگر اسلام مبارزه کنید چراکه روحانی مبلغ دین شما و یاریگر اسلام است.

ای جوانان عزیز، اسلام به کمک شما نیاز دارد و درخت اسلام را به خون خود آبیاری کنید تا خشکیده نشود همان‌گونه که حسین بن علی (ع) و علی مرتضی (ع) به خون خود دین را به شکوفه نشاندند، مبادا که در غفلت بمیریم، بهتر است موقعی که انسان جان دهد که ارزش آن جان برای اسلام مفید باشد.

ای مردم این را بدانید که همواره انسان بر سر دوراهی است یا باید عزت را برگزیند و یا ذلت، یا حسین (ع) و یا یزید، یا تسلیم و یا شهادت یا بهشت و یا دوزخ را و خود انسان در تمام مراحل انتخاب‌گر است بنابراین سعی کنید و بکوشید که بهترین را برگزینید و آن بهترین، شهادت در راه خداست.

*اشتباه کوفیان را تکرار نکنیم

 عزیزان من برای به ثمر رسیدن انقلاب بهای گران‌قیمتی چون خون هزاران شهید پیر و جوان، زن و کودک، بهشتی و رجایی، مطهری و باهنرها داده‌ایم نکند خدای‌ناکرده اشتباه کوفیان را تکرار کنیم.

گرچه سخت است که ببینید یک عده مانند گرگ در لباس میش در بعضی از ارگان‌ها رخنه کرده و ضربه‌هایی می‌زنند، اما شما ایثارگران چون خدا را دارید تا روحانیت پشتیبان شماست نهراسید و کار خود را در راه خداوند بزرگ ادامه دهید که شما پیروزید.

امیدوارم که با ریخته شدن خون ناقابلم در راه الله در پیشگاه او مفتخر باشم و بدانید که عمر دنیا کوتاه است و سرانجام آدمی یک روز می‌آید و یک روز می‌رود چه‌بهتر که مرگ انسان شهادت در راه خدا باشد.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده