شعر منا (105)
دوشنبه, ۰۱ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۲
دارم مرور می کنم ـ این بار چندم است؟ـ لبخند آسمانی دریا کنار نور...
مجموعه اشعار برگزیده شعر منا؛ الله اکبر غزلش را بلند گفت...


من توی خاطرات خودم هستم

دارم مرور می کنم ـ این بار چندم است؟ـ لبخند آسمانی دریا کنار نور

دریا دوباره از صدف وحی پر شده

تا انتهای باز زمان رفته عطر عشق

باران وزیده است؛

نور از نگاه سبز خودش میکند طلوع

دست نوازشی به سر آب میکشد: بهبه! چه آیههای قشنگی؛ چهقدر خوب...

مهتاب غبطه میخورد انگار یک نفس

من فکر میکنم که تمام است کار عشق

بیچاره این زمین!

دریا که داغ شد سر بالا گرفت و رفت

از پلههای حامل عرش خدا گذشت

حتی به قلههای مهاجر صعود کرد

تا آسمان رسید

حالا زمین بدون حضرت دریا، چه میکند؟

وقتی که قطرهها به سوی خدا پر کشیدهاند

تکلیف عشق چیست بدون حضور تو؟!

چشمم که خیس می شود انگار در افق

ـ آنجا که جادههای مشرقی انتظار، سر در حضور هم آوردند ـ

پی میبرم به اینکه برای چه در منا

«الله اکبر غزلش را بلند گفت»


سروده  هدایت کارگر شورکی

منبع:طواف عشق، مجموعه اشعار برگزیده‌ی کنگره ملی معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران

در همین زمینه بخوانید:

شعر منا(100)منتظر باشید بتها یک نفر خواهد رسید...

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده