جمعه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۰۲
حاج حسين بصير در آتش عشق به شهادت می سوخت و گلايه داشت و مي گفت اين جوان ها توفيق شهادت دارند پس چرا من شهيد نمي شوم؟...

کرامات شهیدان؛(60) تشنه شراب شهادت

نوید شاهد، حاج حسين بصير در آتش عشق به شهادت می سوخت و می گداخت. بارها و بارها مي گفت چرا تا به حال من به شهادت نرسيده ام؟ او از اين که سنش بالاتر از بعضي شهدا بود ولي به توفيق شهادت نرسيده است گلايه داشت و مي گفت اين جوان ها توفيق شهادت دارند پس چرا من شهيد نمي شوم؟ اين عشق به شهادت پس از شهادت برادرش اصغر بيشتر گرديد بي تابي میکرد و مي گفت حالا فهميدم چقدر عقب افتاده هستم.  
خيلي بي تاب شده بود. پس از مدتي احساس کردم ديگر حرفي از شهادت نمی زند. از او پرسيدم چي شده؟ گفت فلاني من پاسخ خودم را گرفتم، پرسيدم چگونه؟ گفت بارگاه و صحن و سرايي را در خواب ديدم که گفتند امام حسين (ع) در آن تشريف دارند. وقتي خواستم به داخل آن بروم جلويم را گرفتند و گفتند نمي شود. گفتم من با آقا حرف دارم و مي خواهم آقا امام حسين (ع) را زيارت کنم.  
گفتند نمي شود. حاجي می گفت همان جا ماندم و نگهبان را قسم دادم و گفتم من از آقا سؤالي دارم. گفت: سؤالت را بنويس می روم پيش آقا و پاسخ آن را برايت مي آورم. اين سؤال را نوشتم؛ آقا من خيلي وقت است که در جبهه ها مانده ام ولي شهيد نشده ام. آيا شهيد مي شوم يا نه؟ حاجي می گفت نگهبان نامه را برد و جواب آن را آورد. ديدم آقا با دست مبارک خودشان نوشته اند: شما شهيد خواهيد شد. حاجي می گفت به همين جهت من خاطرجمع شدم و از آن تاريخ که آقا امام حسين (ع) نويد شهادت را با دست خط مبارکشان به من داده اند روحيه ديگري پيدا کرده ام.  
او می گفت:  با اين نويد عطش رزمندگي و عطش ماندن در من بيشتر شده است. حالا می خواهم بيشتر بمانم و کار کنم.


راوی: سردار کميل کهنسال
منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم)، غلامعلی رجائی 1389
نشر: شاهد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده