شهيد قربانعلي رضاپور در اول فروردين 1341در کياشهر دريک خانواده مذهبي ديده به جهان گشود پدرش موذم محل بود اواز پدرش اذان زدن آموخت و در مسجد محل اذان مي زد.
نویدشاهدگیلان: شهيد قربانعلي رضاپور با اين که چند سال از من کوچکتر بود. ولي در تمام مراحل زندگي کمکم مي کرد. و وقتي مي فهميد از لحاظ ماده ي[ مادي] وضع مالي خوبي ندارم. دور از چشم ديگران کمکم مي کرد. و وقتي پسرم گريه مي کرد و از من دوچرخه مي خواست و چون من کارگر ساده بودم قربانعلي بود که باز به پسرم مي گفت من اين بار از سربازي مرخصي آمده ام  برايت دوچرخه مي خرم ولي اگر با جعبه آمدم که ديگر هيچ . ولي ديگر با جعبه آمده بود و پسرم سالها بياد حرفهاي عمو قربان علي بود و مي گفت اگر عمو بود تا حالا برايم دوچرخه خريده بود . 
خاطره اي از شهيد قربانعلي رضاپور
شهيد قربانعلي رضاپور هميشه خير انديش ديگران و برادر و خواهرش بود و علاقه زيادي نسبت به خانواده اش داشت . او نداشتن پدر ار در دوران کودکي و تجربه تلخ در زندگي را حس کرده بودو هميشه بعد از پدر کمک به مادر و خواهر و  برادر هاي کوچکتر را وظيفه خود مي دانست و از هيچ کمکي فرو گذار نبود او هم درس مي خواند و هم کار مي کرد و مخارج زندگي را با آن دست پر برکتش بدست مي آورد او هميشه دنبال پول و در آمد حلال بود و حتي ذرّه اي از آن در آمد را به خودش نمي خواست يادم است حتي در آن زماني که به سربازي رفته بود با حقوق اندک سربازي براي تنها خواهرش چرخ خياطي خريده بود و حتي اندک از دختران محل در آن زمان چادر مشکي داشتند براي خواهرش چادر مشکي خريده بود و شادي را در دل خواهرش جا داده بود. او کار مي کرد و زحمت مي کشيد تا خانواده اش از نداشتن پدر رنج نبرند
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده