سالروز شهادت/وصیت نامه
خداوندا ما موقعی می خواستیم آزادی و استقلال پیدا کنیم خون دادیم و حال که می خواهیم خانه تو را و قبله اولمان را در آغوش بگیریم باز هم باید خون بدهیم باید حسینها اصغرها اکبرها حبیب ها بدهیم و این را هم بدانیم...
مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش است

به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:شهید رضا صمديان/ يكم فروردين 1348 در شهرستان پاکدشت چشم به جهان گشود. پدرش حسین، کارمند دانشگاه بود و مادرش گل بانو نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم دی 1366 ، با سمت آر پی جی زن در ماووت عراق براثر اصابت تركش خمپاره به پا و سينه، شهيد شد. پيكرش را در گلزار شهدای روستای وزوان تابعه شهرستان اصفهان به خاک سپردند.

متن وصیت نامه اینجانب رضا صمدیان در تاریخ  سی ام اردیبهشت 1364 در پادگان شهید عبادت مریوان ساعت چهار و بیست و پنج دقیقه بعداظهر

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین

( و الذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم )
کسانی که در راه خدا کشته می شوند اعمالشان پایمال نمی گردد.

با درود سلام به پیشگاه امام عصر و نائب بر حقش امام خمینی و با درود به روان پاک شهدا از شهیدان کربلای حسینی تا شهیدان کربلای خمینی.

مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش است

مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش استخداوندا

مرا ببخش از اینکه کارهای ناشایسته و اعمال اشتباه انجام دادم و غیبت مردم را کردم بار پروردگارا من را در این آخرین لحضات باقی مانده از عمرم مرا ببخش و بیامرز و من را اگر لایق می دانی و اگر می دانی که من ارزش شهادت را دارم شهادت را نصیبم بگردان و من را با جمیع شهدای کربلای حسین(ع) محشور بگردان.
 خداوندا ما موقعی می خواستیم آزادی و استقلال پیدا کنیم خون دادیم و حال که می خواهیم خانه تو را و قبله اولمان را در آغوش بگیریم باز هم باید خون بدهیم باید حسینها اصغرها اکبرها حبیب ها بدهیم و این را هم بدانیم بدون جانبازی و جانفشانی و خون دادن در راه خدا هیچ چیزی مهیا نمی گردد و هیچی معلوم نمی شود خداوندا این را  می دانم که ((کل نفس دائقه الموت)) ((هر نفسی طعم مرگ را می چشید))


مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش است
مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش است

چه بهتر که مرگی که در راه توست و در راه قرآن است بچشم. خدایا دوست ندارم عزراییل جان مرا در بستر بگیرد دوست دارم از دری وارد شدم که مجاهدان از آن وارد می شوند. و چه ایده آل است مرگی که خود دعوت کردی  بنوشم.
مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش است

 خداوند امیدوارم مرا ببخشی و امیدوارم که مسلمانان را یاری کنی و نگذاری که کافران بر مسلمین چیره گردند و سلطه کنند که فرمودی :
لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا و مسلمانان را یاری کنی تا موقعی که هیچ اثری از بردگی ظلم و استعمار و استثمار نباشد و در آخر از همگی می خواهم که ذکر خدا را بیشتر یاد کنند دعا کنند.

مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش است

مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش است


خواهش می کنم آن موقعی که در منجلاب رعب و وحشت و تنگ دستی می افتند به دعا و تضرع در مقابل خدا نپردازید همیشه به یاد خدا  باشید که خدا می فرماید : و بیچاره انسان را هر گاه فقر و مصیبت و رنجی پیش آید در آن حال به دعا و توبه و آنگاه به درگاه خدا روی آرد و چون نعمت و ثروت به او عطا کند خدایی را که از این پیش می خواند بکلی فراموش سازد.
که خدا در آیه ای دیگر می فرماید : یا ایها الذین آمنوا اذکرو الله ذکرً کثیرا : یاد خدا را به دل و زبان بسیار گویید و از مردم غیور ایران خواهشمندم که در راس تمامی کارها گول این گروههای جانی را نخورند و مواظب کار آنها باشند که این از من بینوای بدبخت نیست ،از گفته های خدا و معبود من است چیزی دیگر برای گفتن ندارم دعا اتحادوحدت کلمه رافراموش نکنیدمواظب (امام) باشید. هم جانی هم از نظر گوش کردن به صحبتهای گهر بار او انشاا...که پیروزید .


مرگی که به آن دعوت شدم چه لذت بخش است
خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
والسلام علیکم
در آخر دعای من ذکر من است که از خدا می خواهم اگر شهید شد جنازه ام پیدا نشود تا موقعی که جنازه مادرم فاطمه زهرا ( ع ) پیدا شود و می خواهم همچون خانم فاطمه ( س ) مخفی و ناپیدا باشد.
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده