به مناسبت سالروز شهادت
پنجساله بود که پدرش به دیار باقی شتافت و او و خانواده کشاورزش را با کوله باری از مشکلات تنها گذاشت با سن کمش برروی زمین کشاورزی عرق می ریخت تا دست نیاز به سوی نامرد دراز نکند. در سن سیزده سالگی راهی تهران شد و در انجا فعالیت کاری اش را از سر گرفت...
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ تلاءلونور شهید است که راهنمای آسمانیان است وملکوتیان از نور وجود وجود شهید است که وجود می گیرد وشوق وصول

نگاهی به زندگی نامه شهید«جعفر عبدی»

نام شهید: جعفر عبدی

محل تولد : اراک

نام پدر: غلامحسین

تاریخ تولد:1340

تاریخ شهادت : چهاردهم دی 1360

محل شهادت : نوسود

نشانی مزار: گلزار شهدای روستای عبداله اراک

آشنایی با شهید

پنجساله بود که پدرش به دیار باقی شتافت و او و خانواده کشاورزش را با کوله باری از مشکلات تنها گذاشت با سن کمش برروی زمین کشاورزی عرق می ریخت تا دست نیاز به سوی نامرد دراز نکند. در سن سیزده سالگی راهی تهران شد و در انجا فعالیت کاری اش را از سر گرفت.

چهره مهربانش برد ل مینشست و شوخ تبعی اش گل لبخند را بر لبها هدیه می داد عاشق امام حسین ع بود و در عزاداری او با صدای دلنشینی کبوتر دل را راهی کرب و بلا میکرد از بیکاری متنفر بود و انرا برای یک مرد نمی پسندید.

نگاهی به زندگی نامه شهید«جعفر عبدی»

برای جلب رضایت معبودش در هفده سالگی لباس دامادی را بر تن کرد در سال 1359 به عشق خدمت به اسلام و کشورش داوطلبانه خود را به نظام وظیفه معرفی کرد و انگاه دوره اموزش نظامی را در گردان 28 شاهرود سپری نمود .

بیست و یکماه دلاورانه در کنار دیگر غیور مردان ایران اسلامی همچون سدی اهنین در مقابل دشمن متجاوز مقاومت نمود در این راه جان عزیزش را در پیشگاه معبودش حسین گونه قربانی اهدافش کرد .

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۱
انتشار یافته: ۲
جبیب الله فتحی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۴
0
0
بله این شهید بزگوار از همشهریان مابود بسیار خوب
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۴
0
1
بله بنده از بچگی باشهید بزرگوار اشنا بودم با اینکه کودکی بیش نبودم ولی از مهر بانیهای این شهید که با کودکان بود و بازی و شادی می کرد و مارا شاد می کرد بیاد دارم واز اخرین مرخصی که به دهات امد و موقع رفتن برف زیادی در ده امده بود و ماشینها همه زمین گیر شده بود ند ولی با این حال پیا ده براه افتاد که کمتر ادمی اینهمه راه را پیاده در برف و خطر گرگ دهات را داشت می رفت ولی می گفت جنگ است دیگه به من لازم دارند
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده